۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۱۲۶۴۵
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۷ - ۱۴-۱۰-۱۳۹۲
کد ۳۱۲۶۴۵
انتشار: ۱۹:۰۷ - ۱۴-۱۰-۱۳۹۲

ایمیل ب.ز هک شد!

الف.راستگو
   از آنجایی که ما طنزنویسان عصرایران، چندان از اخلاقیات بهره ای نبرده ایم، اقدام به هک کردن ایمیل "ب.ز" کردیم و به ایمیل هایی که بعد از دستگیری به ایشان زده شده است دسترسی پیدا کردیم که به شرح زیر می باشند:
  
 
شهرام. ج: یادمه از وقتی اسم تو توی مطبوعات مطرح شد، هم بندی هام بهم میگفتن: "آفتابه دزد"؛ خیلی دوس دارم ازت امضای یادگاری بگیرم و با هم عکس بگیریم تا توی فیسبوکم بذارم. فکر کنم خیلی لایک بخوره!
 
بعدش هم؛ زیاد غصه نخور؛ اینها معنی کارآفرینی رو متوجه نمی شن! به جای اینکه از من و امثال من (که شما باشی) تشکر و قدردانی کنن، میان و ما قهرمان ها رو دستگیرمون می کنن!
 
الآن بزرگترین آرزوم اینه که با هم، هم سلول بشیم و برام راز موفقیتت رو بگی! وجدانا منکه از شاگرد بستنی فروشی شروع کردم و  به این مال و اموال رسیدم، وقتی دیدم تو چطور آسانسور ترقی(!) رو طی کردی انگشت به دهن شدم! کاش خاوری هم نرفته بود و سه نفری بعد از آزادی یک شرکت خفن می زدیم و تبدیل به یک مثلث اقتصادی خفن می شدیم. فکرش رو بکن، من، تو و خاوری!
  
 
م.خ: چند بار بهت گفتم؟! نه! خودت بگو! چند بار بهت گفتم؟! چند بار بهت sms زدم که بسه! کافیه! بیخیال! ... تا دیر نشده پاشو بیا اینجا! سلندیون هم داشت خونش رو تخلیه می کرد، همین جا رو می خریدی با هم همسایه هم می شدیم! نمی دونی چه شب هایی هست این شب های کانادا! تازه نوشابه کانادادرای(!) اصل هم فقط اینجا پیدا میشه!
 
یک مژده! چند روز پیش کتاب رکوردهای گینس رو ورق می زدم، با این هفت و نیم هزار میلیاردتومنی که پس ندادی، حسابی روی ما رو کم کردی! کلا از توی کتاب حذفم کردن!
 
 سعید.م: قدرنشناس هستن دیگه! اینهمه کارت هدیه، اینهمه خدمت، آخرش هم این! به این نماینده ها هم زیاد دل نبند؛ از ما گفتن! ... همین روزها میام ملاقاتت؛ می خوام ببینم شرایط زندان در چه وضعیتی هست. وضعیت رفاهی اش خوبه؟!
 
 ابرو.گ: دستت درد نکنه بابت مهمون نوازیت! خوب نونی گذاشتی تو سفره ما! خوب شد؟! دلت خنک شد؟! 40 سال گشتم تا یک شوهر مایه دار پیدا کنم اما اون رو هم دولت ترکیه ازم گرفت، فقط و فقط هم به خاطر کارهای تو! وگرنه رضای من که اهل این کارهای بد بد نبود! هر چقدر هم پول می خواست خودم بهش می دادم! یک هفته ایران مهمونت بودیم، گولش زدی! نباید از همون اول بهش اجازه می دادم با رفیق های دوران مجردیش بگرده! کاش وقتی اومده بودیم ایران یک سر می زدیم دریاکنار و خونه تو نمی اومدیم! 
 
 
رضا.ض: تلفن می زنم جواب نمی دی، کسی رو مثل من عذاب نمی دی! آخه کجایی تو؟! هر چی زنگ می زنم گوشیت خاموشه! اینترنت زندان های اینجا هم خوب جواب نمی ده! بهم یک خبری بده! نگرانتم! ما رو از خودت بی خبر نذار رئیس!
 

ارسال به دوستان