عصر ایران ؛ مازیار آقازاده - سخنان روز گذشته دکتر معصومه ابتکار رییس سازمان حفاظت از محیط زیست در جمع اعضای شورای شهر تهران و تاکید او بر اینکه " راه حل عاجل (برای خلاصی از آلودگی هوای تهران) بیرون رفتن از این شهر است " از روز گذشته بهانه ای برای انتقاد یا حمله به او در برخی رسانه ها و شبکه های اجتماعی را فراهم آورده است.
از روز گذشته برخی رسانه ها و کاربران شبکه های اجتماعی چون فیسبوک ، شروع به انتقاد از ابتکار کرده اند و سخنان وی را با انواع و اقسام عناوینی چون "عجیب و غریب " ، " اعتراف به شکست" ، "شایسته سرزنش"، "مسئولیت گریزی" و... نواخته اند.
اما مگر خانم ابتکار چه حرف غیر منطقی بیان کرده که این گونه مورد نقد و داوری غیر منصفانه قرار گرفته است؟
وی به عنوان مسئول سازمان حفاظت از محیط زیست به صراحت و در حالی که در سال های گذشته هیچ مقام رسمی زیر بار " غیر استاندارد بودن بنزین تولیدی در داخل کشور" نمی رفت، هم در دوره دولت قبلی و نیز پس از پذیرش مسئولیت سازمان حفاظت از محیط زیست و در جلسه روز گذشته شورای شهر دلیل بخشی از آلودگی هوای تهران را بنزین تولید داخل اعلام کرده است. حتی گفته می شود یکی از دلایل رد صلاحیت او برای عضویت در شورای شهر تهران همین صراحت بوده است. آیا گناه تولید بنزین غیر استاندارد بر گردن ابتکار است؟
وانگهی وی به صراحت اعلام کرده کسانی که به دنبال حل عاجل مشکل آلودگی هوای تهران هستند، این اندیشه خام را از سر بیرون کنند و برای حفظ سلامتی خود اگر می توانند بهتر است از این شهر بروند. این سخنان یک مقام مسئول به این معنا است که قرار نیست به این زودی مشکل آلودگی هوای تهران که سابقه چند دهه ای دارد و البته با سوء مدیریت ها و ناکارآمدی دولت در سال های گذشته به معضلی پیچیده تر و بحرانی عظیم تر تبدیل شده، حل شود.
آیا کسانی که از خانم ابتکار به دلیل بیان شفاف و صریح حقیقت انتقاد می کنند به دنبال حل عاجل بحران آلودگی هوای تهران اند؟ و معتقدند مثلا در یک بازه زمانی چند ماهه این مشکل قابل حل است؟ آن هم در شرایطی که کشور تحت تحریم است و از مسایلی ساده چون انتقال ارز و پول و خیلی از مواد دیگر به کشور جلوگیری می شود؟
همین یک ماه پیش بود که در شبکه های اجتماعی پس از سخنان داریوش مهرجویی هنرمند کشورمان که پس از مرگ خواهرش بحران آلودگی هوا را دلیل مرگ خواهرش عنوان کرد، هزاران نوشته و اظهار نظر دیده و شنیده شد و از این مساله ابراز تاسف شد.
حالا یک مقام مسئول با تایید بر موضوع بنزین غیراستاندارد و به عنوان رییس سازمان حفاظت از محیط زیست و عضو سابق شورای شهر در جلسه شورای شهر تهران به صراحت اعلام می کند مردمی که مشکل تنفسی و یا کودک خردسال دارند از شهر تهران بروند.
وی نه به مانند دولتمردان پیشین سفسطه کرده نه به دنبال راهکارهای فضایی همچون آب پاشی شهر و یا گذاشتن توربین های تهویه برای شهر تهران است. وی به صراحت واقعیت تلخ را اعلام می کند و طبیب وار به کسانی که مشکل تنفسی، بیماری های ریوی و کودک خردسال دارند هشدار می دهد اگر در انتظار رفع چند هفته ای و چند ماهه این بحران هستند، انتظار بیهوده نکشند بلکه برای حفظ سلامتی خود شهر را ترک کنند.
این سخنان و در واقع هشدار جدی نشان می دهد بحران آلودگی هوای تهران وارد مراحل حادتر شده است و قرار نیست طی هفته ها و ماه های آتی اتفاق معجزه واری در این زمینه روی دهد.
وانگهی در شرایطی که روزانه دهها نفر به دلیل آلودگی هوا در تهران می میرند و یا راهی بیمارستان می شوند، مسئولیت اخلاقی یک مسئول که توانایی حل بحران را ندارد دست کم اقتضا می کند برای جلوگیری یا کاستن از موارد مرگ و میر به کسانی که زیست شان در شهر پر مخاطره شده توصیه کند از شهر خارج شوند.
حال برخی رسانه ها و فعالان شبکه های اجتماعی گریبان گوینده حقیقت را گرفته اند و رها نمی کنند؛ تو گویی تنها"ابتکار" مسئول حل معضل (و البته حالا بحران) چند دهه ای آلودگی هوای تهران است و یا اینکه وی مسبب ایجاد این آلودگی بوده است.
آلودگی هوای تهران واقعیتی تلخ و کشنده است که روزانه شماری را در این شهر روانه قبرستان و گروهی دیگر را روانه بیمارستان می کند، اما باید توجه داشته باشیم که این بحران علاوه بر اینکه از ناکارآمدی های مدیریتی حکایت می کند در بی اطلاعی و بی مسئولیتی خودمان نیز ریشه دارد.
تردد انبوه خودروهای تک سرنشین در سطح شهر در حالی که می تواند به نفع " ریه " مبتلایان به آسم و کودکان خردسال کاهش یابد ، اما کاهش نمی یابد و روز به روز نیز بدتر می شود نشان می دهد مردمانی می دانند بنزین تولیدی کشورشان سلامت انان را به جد تهدید می کند ولی باز رفتارها - ولو به صورت موقت - تغییر نمی کند چندان که بخشی از سفرهای غیر ضرور شهری همچنان پا برجا است.
پس بیاییم بدون فرافکنی و با نگاهی آسیب شناسانه و منطقی به مشکلات و معضلات مان بنگریم و مسئولانی را که بی سفسطه و آسمان ریسمان های رایج گذشته واقعیت را ولو تلخ باشد بر زبان می آورند تشویق کنیم تا این صراحت در گفتار و رفتار در جامعه نهادینه شود.
مهم تر این که بپذیریم ریشه برخی مشکلات در خود ماست. این واقعیتی است محتوم است و گریز و گزیری از آن نیست:
و چه زیبا سروده ملک الشعرا بهار :
این دود سیه فام که از بام وطن خاست
ازماست کهبرماست
وین شعله سوزان که برآمد ز چپ و راست
ازماست کهبرماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست
ازماست که برماست...