امیر وفایی در روزنامه قانون نوشت:
بعد از ماجرای حواشی مربوط به انتخاب مجری گفت و گوی زنده رئیس جمهور با مردم، هنوز دل ضرغامی با دولت تدبیر و امید صاف نشده. رییس سازمان صداوسیما که آن شب در نهایت مجبور شد به خواسته رئیسجمهور تن بدهد، همزمان با پخش آن گفتوگو در حالی که از پنجره دفتر کارش به سیاهی شب خیره شده بود زیر لب گفت: «یادت باشه حسن، خودت این طور خواستی.» او بعد گوشی تلفن را برداشت و شماره عمو پورنگ را گرفت.
چند روز بعد حاشیه جدیدی در تلویزیون اتفاق افتاد. عمو پورنگ یک کلید در ابعاد همان کلیدی که روحانی در تبلیغات انتخاباتی در جیبش میگذاشت را در دست گرفته بود و به کلمه دروغ حک شده روی آن اشاره میکرد. او میگفت: «بچهها این کلید دروغه. باز کردن درها با این کلید به هیچ دردی نمیخوره.» بعد هم بچهها باید نچنچ میکردند، سر تکان میدادند و میگفتند: «وای وای وای وای...»
در نتیجه این یکیبهدوهای انتقامجویانه ما الان کودکانی داریم که از سن پنج سالگی در برنامههای کودک در معرض آموزههای دیپلماتیک قرار میگیرند و درک سیاسیشان روز بهروز بالاتر میرود. مثلا بچهای که هنوز نمیتواند دروغ را تلفظ کند و میگوید «دویوغ» قصد داشت در استودیوی پخش زنده همان برنامه در اعتراض به این رفتار سیاسی آبستراکسیون کند. (ترک استودیو توسط یک سوم از خردسالان حاضر در برنامه که طبق قانون برنامه را از رسمیت میاندازد).
الان کودک چهارساله داریم که اگر مادر یا پدرش هرشب با لحن قصهگو سرمقاله کیهان را برایش نخوانند تا صبح شیون میکند و نمیخوابد. حتی اگر دو، سه خط آخر سرمقاله را هم به گمان اینکه دیگر خوابش برده نخوانند بچه بلافاصله در خواب لب ورمی چیند و بغض میکند. کودک چنان پای برنامه کودک با سیاست درهممیآمیزد که قبل از ثبت نام در کلاس اول به پدرش میگوید: «بابا من که قراره آخرش دانشجوی ستارهدار بشم... خب چه کاریه؟ بذار از همین الان برم یه کاری یاد بگیرم.»
با ادامه این روند هیچ بعید نیست در آستانه انتخابات مجلس آینده و رقابت اصولگرایان و اصلاحطلبان برای کسب آرای اکثریت، در برنامه خاله شادونه هم شاهد چنین تحرکاتی باشیم:
خاله: کی از همه تندروتره؟
بچهها: من من من من.
خاله: کی اصولشگراتره؟
بچهها: من من من من.
ما وقتی هفت، هشت سالمان بود ظهرهای جمعه از دیوار راست بالا میرفتیم و بزرگترهایی که میخواستند استراحت کنند را عاصی میکردیم. اما بچههای الان طوری بار آمدهاند که ظهر جمعه میافتند یک گوشه و رادیو را میچسبانند به گوششان. آنها در حین گوش دادن به مناظرههای سیاسی-اقتصادی در حالی که با اشاره دست از بزرگترها میخواهند آرامتر گل یا پوچ بازی کنند، سر تکان میدهند و به هم میگویند: «دیدی چی گفت؟! داره زمینه گرون شدن بنزین رو میچینه.» کودکان این دوره و زمانه دیگر به زمین خوردن شخصیتهای کارتونی نمیخندند و تنها برای کمدیهای عمیق سیاسی ریسه میروند. آنها در مدرسه از حضور رئیس سازمان محیط زیست در گفتوگوی ویژه خبری دیشب صحبت میکنند و زنگهای تفریح به جای گرگم به هوا، "لابی" بازی میکنند. لذا در بحث کاهش سن رایگیری به هفت سال به لحاظ شعور و پختگی سیاسی رایدهندگان، جای هیچگونه نگرانی نیست.
به تازگی در لالاییهای آخر شب رادیو و تلویزیونی کودکان هم میتوانید رگههایی از تسویه حسابهای سیاسی پیدا کنید. گفته میشود قرار است در تیتراژ برنامه قدیمی رادیویی «شب بخیر کوچولو» هم تغییراتی ایجاد شود: «گنجشک لالا، قورباغه لالا، بهت ندادن، سبد کالا.»