عصر ایران؛سروش بامداد- در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات در کنار برگزیدگان از 4 تن دیگر نیز تجلیل شد. مادر خبرنگار شهید و سه روزنامه نگار قدیمی که در حال حاضر چندان فعال نیستند و همان گونه که حدس زده می شد یک روزنامه نسبت به اعطای جایزه به یکی از این 3 روزنامه نگار قدیمی (فرج الله صبا) واکنش منفی نشان داده و از او با صفات مختلف یاد کرده است و از برگزار کنندگان خواسته خجالت بکشند.
اصولا هر که غیر این عزیزان می اندیشد باید از خودش، از نوع اندیشه اش، از پیشه اش و از داشته و نداشته و از کرده و ناکرده اش خجالت بکشد! شاید از این که چرا چند دهه زودتر به دنیا آمده و از افتخار همکاری با امروزیان بی بهره مانده نیزباید احساس شرم کند.
البته وقتی روزنامه نگاران نسل انقلاب که در عصر جمهوری اسلامی بالیده اند نیزاز انواع و اقسام اتهامات برکنار نیستند تکلیف روزنامه نگارانی که در سال های پیش از انقلاب به فعالیت اشتغال داشته اند روشن است و تصویر امروز پیرمرد که عصا زنان و به یاری «واکر» گام برمی داشت نیز تاثیری برنوع قضاوت بر جای نمی گذارد.
اتفاقا باید از این روزنامه تشکر کرد زیرا کمتر از 24 ساعت پس از سخنان رییس جمهور روحانی که برخی از مطبوعات را «نشسته در دژ پولادین توصیف کرده بود که به هر که و هر چه بخواهند تهمت می زنند و از هر برخوردی نیز مصون هستند » نشانه ای برای درستی این سخنان ارایه می داد.
کاویدن گذشته افراد خاصه اگر دستی بر قلم داشته باشند و خرده هوشی و سر سوزن ذوقی - ولو امروز هیچ فعالیتی انجام ندهند - به جای تحلیل آنچه نوشته اند شیوه مکرر و آشنایی است.
هر که سر بر آستان اینان نساید و عین آنچه را ایشان می گویند تکرار نکند مطرود و مردود است البته اگر در حال حاضر همراهی کند دیگر گذشته او اهمیتی ندارد و می تواند طنز هم بنویسد وستون ثابتی هم داشته باشد. هر که چون اینان نیندیشد و دستی هم در هنر داشته باشد احتمالا پیشینه ای هم در دفتر فرح دیبا دارد و اهمیتی ندارد که اکثریت جوانان امروز اساسا خاطره ای از آن سال ها ندارند یا انتساب هر هنرمندی به دفتر همسر شاه مخلوع خود تبلیغ رژیم پهلوی به حساب می آید! معلوم نیست چه اصراری دارند که هر که را که در عرصه فرهنگ و هنر اعتبار و اشتهاری دارد به رژیم گذشته منتسب کنند. آخر،«من و تو» هم این گونه آن دوران را معرفی نمی کند!
غرض اما این اشارات نیست که کام ها را پس از شیرینی نوع برگزاری مراسم اختتامیه تلخ کند. شیرین، به خاطر هنرمندی برگزار کنندگان که هم از مادر یک شهید خبرنگار تجلیل کردند، هم با تقدیر از پرویز خرسند یاد و خاطره دکتر علی شریعتی و فضای پس از پیروزی انقلاب اسلامی را تازه کردند، هم با تجلیل از فرج الله صبا روزنامه نگاری را از کنج عزلت به جمع جوانان آوردند و هم پیرمرد گیلانی را به خاطر پاکیزه نویسی ستودند. این هنر را به تمام و به کمال، دبیر خوش ذوق و فهیم جشنواره مطبوعات – سید فرید قاسمی – به خرج داد.
همواره از این که روزنامه نگاران غربی سپید موی و با تجربه اند و اینجا عمر روزنامه نگاری کوتاه است افسوس خورده ایم اما چیدمان جشنواره مطبوعات و آیین اختتامیه آن به گونه ای بود که با مهارت و ظرافت، نسل های مختلف را بی کینه و با عشق و بر پایه تخصص رسانه ای فارغ از امور دیگر با آمیزه ای از عطر یاد شهیدان کنار هم چیده و همان اعتدال و آشتی مورد نظر رییس جمهور را در عمل به نمایش گذاشته بودند.
اشارتی دیگرمد نظر است: این که فرج الله صبا همان روزنامه نگاری است که در دهه 50 در ستون «فانتزی» و در آن شماره استثنائا بدون عنوان نشریه «روشنفکر» نامه مشهور «چارلی چاپلین به دخترش» را نوشت و البته قصد نداشت مطلب را جدی جلوه دهد.اما شکل ارایه این تصور را که واقعی نیست ایجاد نکرد نامه چنان مشهور شد که مورد استناد استاد شهید مطهری در کتاب «مساله حجاب» نیز قرار گرفت و هنوز هم خیلی ها آن را واقعی می دانند.
پس به حاشیه های مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات این را هم اضافه کنید: هم از صاحب صدای واقعی نویسنده و گوینده «هابیل و قابیل» رونمایی شد؛ هم او که بسیاری می پنداشتند و می پندارند دکتر علی شریعتی است و هم از نویسنده واقعی نامه نابغه سینما به دخترش (جرالدین).
در یادداشت قبلی پیشنهاد کرده بودیم به خاطر تجلیل از پرویز خرسند از احسان شریعتی هم دعوت شود. خوش بختانه این اتفاق افتاد هرچند طولانی شدن برنامه مجال سخنرانی به او نداد و به یک اشاره بسنده شد. مجری طنز پرداز (رضا رفیع) به ماجرای نامه چارلی چاپلین هم نپرداخت حال آن که با هماهنگی و اجازه قبلی اگر این خاطره را از زبان خود آقای صبا پس از 40 سال می شنیدیم بر حلاوت مجلس می افزود. اگر چه بی آن نیز شیرین و ستودنی بود. عجالتا تا هنگامی که پرونده سوابق یکی دو پیرمرد دیگر را نیز نکاویده اند ...