محمد صالح هارون کارگردان فیلمسینمایی «مردی که فریاد میزند» و برگزیده سال 2010 جشنوارهی کن به خانه سینما در تهران آمد و با برخی از اهالی سینمای ایران گفتوگو کرد.
به گزارش ایسنا،نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «مردی که فریاد میزند» که کارگردان آن،این اثر را تحت تاثیر جنگهای داخلی چاد ساخته است، عصر 28 فرودین ماه با حضور کارگردان، فرهاد توحیدی، محمد مهدی عسگرپور، جمعی از هنرمندان و اهالی سینما در تالار سیف الله داد برگزار شد.
در ابتدای این نشست فرهاد توحیدی رئیس هیات مدیره خانه سینما گفت:آقای هارون اهل چاد هستند و اقامت فرانسه دارند. یک برنامه مشترکی بین خانه سینما و بخش فرهنگی سفارت فرانسه، صورت گرفته است. از این رو این کارگردان برجسته به ایران سفر کردهاند و هم اکنون در خدمت وی هستیم. در این جلسه پس از نمایش فیلم جلسه پرسش و پاسخ با حضور وی و خانم موسوی کاردار فرهنگی و مترجم برگزار می شود.
در ادامه محمد صالح هارون افزود:خیلی هیجان زده هستم که انقدر جمعیت در این سالن میبینم. من سینمای ایران و برخی از فیلمسازان این کشور را میشناسم و تحت تاثیر برخی از آنها بودم. اینکه در این جلسه کنار شما هستم به من دلگرمی میدهد.
وی یادآور شد: ما در چاد 40 سال شاهد جنگ داخلی بودیم. در این فیلم آن چیزی که میبینید نشان میدهد که من تحت تاثیر این اتفاق بودم. در سال 2006 که من در چاد مشغول ساخت فیلم بودم شورشیان به شهر حمله کردند و من شاهد این درگیریها بودم. در سال 2008 هم باز مشغول ساخت یک اثر دیگری بودم که همین درگیریها شروع شد و من هم اینبار دخالت کردم و زخمی شدم.
پس از نمایش نسخه دوبله شده این فیلم در تالار سیف الله داد، محمد صالح هارون درباره ساخت این فیلم و حمایت کشور فرانسه توضیح داد: من به عنوان کسی که در فرانسه زندگی میکنم، میتوانم از نهادهای این کشور درخواست حمایت کنم. البته در فرانسه حمایت از فیلمهای هنری و مولف یک رسم است. البته این کشور یک صندوق برای حمایت از آثار سینمایی دارد که هنرمندان این کشور و کسانی که مقیم فرانسه هستند میتوانند از این حمایت استفاده کنند. اما برای این حمایت یک کمیسیونی تشکیل میشود و اگر رای مثبت به اثر داده شود میتواند از حمایت 150 میلیون یورویی استفاده کند.
وی که این فیلم را چهارمین اثر سینمایی خود دانست درباره حمایت چاد از «مردی که فریاد میزند» عنوان کرد:اگر فیلم بتواند با اقبال روبرو شود، تبلیغاتی در چاد برای آن انجام میدهند. فیلم من در جشنواره کن نماینده کشور چاد بود. وزیر فرهنگ چاد البته یک مبلغی برای فیلم هزینه کرد تا بهتر معرفی شود. آنها از این طریق از فیلم حمایت میکنند.
هاورن درباره بودجه ساخت این فیلم گفت:بودجه این فیلم یک میلیون یورو است. ما در چاد صنعت سینما نداریم و در قسمت فنی سینما ضعیف هستیم. به همین دلیل باید تجهیزات فنی را از فرانسه و بلژیک وارد میکردیم. این بخش موضوع هزینه ما را بالا برد. همسر من یک تهیه کننده مهمی است و البته بیشتر هزینهها را به صورت دقیق وی میداند.
وی افزود: من برای ساخت این فیلم از جنگهای داخلی چاد الهام گرفتم. همانطور که عنوان کردم در یکی از جنگها زخمی هم شدم. داستان این فیلم واقعی است. در داستان واقعی یک پدری پسر نوجوانش را در یک گروه شبه نظامی میفرستد و احساس می کرده که با این کار از وی حمایت میکند اما پسر وی کشته میشود.
هارون درباره پایان این فیلم و مرگ پسر گفت:پدر در این فیلم مسلمان است و در دین اسلام باید جنازه افراد به خاک سپرده شود اما او جنازه پسرش را به آب میسپارد. چون باور بسیار قدیمی است که در چاد وجود دارد که این کار باعث میشود تا اینگونه زندگی فرد جاودانه شود و دوباره به چرخه زندگی برگردد.
وی نظر خود را نسبت به این سوال که اگر این فیلم در کشور ایران به نمایش در آید، مسئولین آن را سیاه نمایی میدانند، گفت:این تفکر یک نوع کم کردن ارزش هنری یک اثر است. این تفکر یعنی ما چنین فیلمهایی را فقط برای حضور در جشنوارههای خاصی میسازیم. در حالیکه این فیلم در جشنوارههای افریقایی هم چندین جایزه گرفته است. من فکر نمیکنم فیلمسازی بخواهد از کشور خود سیاهی و یا تیرگی نشان دهد. فیلمساز از حوادث و اتفاقات رخ داده الهام میگیرد و سرچشمه حرکتش می شود. من در این فیلم تصویر مردمم را با عشق گرفتم و در این کار قصد سیاه نمایی نداشتم. هر چند که در وجود انسان یک سوی ان سیاه است.
هارون تاکید کرد:سینما به گونهای نقش آئینه را بازی میکند. شما وقتی در مقابل آئینه قرار میگیرید اگر در صورتتان یک سیاهی وجود داشته باشد، آن را نشان میدهد بدون اینکه جبهه گیری شود. این نوع نگاه که میگویید سیاه نمایی نگاه شیزوفرنیک است. هیچ فیلمی نمیتواند 100 درصد همه را تحت تاثیر قرار دهد. در کشور شما انقلاب صورت گرفته است، اما ممکن است همان زمان 100 درصد مردم شما طرفدار انقلاب نبودند. در یک سالن سینما هم، همه با یک برداشت فیلم را نگاه نمیکنند پس تاثیر آن هم یکنواخت نیست.
وی درباره تاثیر جایزه این فیلم و موفقیتهایی که به دست آورده است در کشور چاد گفت:ما پیش از این فیلم در چاد سینما نداشتیم. اما پس از این فیلم سینما افتتاح کردیم. از طرف دیگر دولت به من پیشنهاد تاسیس یک مدرسه سینمایی داد. اینکه بخواهد یک فیلم تصور افراد را تغییر دهد رویایی فکر کردن است اگر چنین اتفاقی میافتاد حتما من انجام میدادم.
هاورن ادامه داد:قبل از اینکه این فیلم جایزه جهانی بگیرد مردم درباره چاد این تصور را داشتند که همیشه در اینجا خشونت وجود دارد. اما بعد از جایزه این تصور به وجود آمد که چاد سینما هم دارد. دولت بعد از این موضوع تصمیم گرفت از روی تماس موبایل مالیات اندکی دریافت کند و این مبلغ را برای ساخت فیلم و اجرا تئاتر اختصاص دهد.
وی تاکید کرد:من با تفکری همچون سیاه نمایی مشکل دارم و معتقدم ما باید درباره اینجور مسائل در فیلمها صحبت کنیم. من مسلمانم و جنبه سیاه سفید ماجرا را میدانم.
این کارگردان درباره شباهت این فیلم با «گراند هتل» گفت:من این فیلم را دیدهام و قطعا برداشت کاملی از آن نداشتم. بلکه تا حدودی در کلیت از این فیلم استفاده کردم.
وی همچنین درباره ساخت فیلم در ایران و پیشنهاد یکی از فیلمنامه نویسان حاضر در این جلسه برای ارائه یک فیلمنامه، عنوان کرد:من کشور شما را دوست دارم و علاقمندم دوباره به این کشور بیایم. اما باید بدانم آیا میتوانم برای ساخت فیلم در این کشور همه مجوزها را بگیرم. از طرف دیگر فیلمنامه شما باید حتما به زبان فرانسه باشد. اگر من پسندیدم حتما با شما قرارداد می بندم.
این کارگردان درباره بازی بازیگران «مردی که فریاد میزند» افزود:بازیگر نقش پدر با این فیلم کشف شد و پس از این اثر از هالیوود پیشنهاد داشت اما چون به زبان انگلیسی تسلط نداشت، نرفت. اما در یک فیلم فرانسوی بازی کرد. بازیگر نقش پسر و آشپز هم بازیگر حرفهای هستند.
وی درباره تغییر شخصیت پدر در این فیلم و اعتراف وی گفت:شخصیتهایی هستند که با وجود اینکه مهربان به نظر میرسند اما این ظرفیت را دارند که تبدیل به یک انسان خشن در شرایطی شوند. شخصیتهای خودخواه و خود محور بعد از اینکه بر اساس اتفاقی دچار حس گناه میشوند، تلاش میکنند خود را بیرون بریزند و اعتراف کنند تا از بار این شکل خارج شوند.
وی درباره سینمای ایران و سینمای کیارستمی و فرهادی افزود:من سینمای ایران را دوست دارم و آن را دنبال میکنم. سینمای ایران انسانگرا است. سینمای کیارستمی را دوست دارم. اما نسبت به سینمای فرهادی این عشق و علاقهام کمتر است. اما به فرهادی نگویید که من کیارستمی را ترجیح میدهم.
هاورن همچنین درباره تدوین و موسیقی این فیلم گفت: این فیلم روایت تند و مونتاژ کندی دارد. برخی دیگر فیلمهایی با روایت کند و مونتاژ تند هستند. اما «مردی که فریاد میزند» از نوع مونتاژ اولی است که عنوان کردم. من معتقدم که در این فیلم باید موسیقی را کم میکردم تا این امکان وجود داشته باشد تا بازیگران با بازی خود هیجانشان را بیان کنند. من همیشه علاقمندم در آثارم واقعیت را نشان دهم.
این کارگردان در پایان تاکید کرد:من طرفدار سینمایی نیستم که همه چیز را به مخاطب نشان میدهد و بیان میکند. باید مخاطب از ناگفتهها به روابط پی ببرد. من طرفدار نوع نگارشی هستم که در «مردی که فریاد میزند» نشان دادم.