نام پیشین موزه عبرت در رژیم ستمشاهی «زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری» بود. تاسیس ساختمان آن در سال 1311 به دستور رضاخان، توسط مهندسان
آلمانی آغاز شد ودر سال 1316 با عنوان «توقیفگاه» افتتاح و شروع به کار کرد.
این زندان به شکل استوانه ای در سه طبقه، دارای چهار بند انفرادی با 86 سلول یک و نیم در دو و نیم متری و دو بند عمومی بود که همه بندها و راهروی های آن به نقطه میانی دایره ای منتهی می شوند. زندان با این که تنها ظرفیت دویست نفر را دارد ولی در بعضی مقاطع تعداد هشتصد نفرهم در آن جای داده شده است و در مجموع تعداد ده هزار نفر در آن نگه داری شده اند.
ساختمان این زندان از طراحی پیچیده و شگفت انگیزی برخوردار است. این بنا دارای چندین لایه حفاظتی بوده که زندانی نتواند از آن فرار کند. ستون های ساختمان از اسکلت فلزی و بدنه آن از سیمان ساروج است و لذا فضای داخلی زندان در زمستان ها ، بسیار سرد ودر تابستان ها، خیلی گرم است و فاقد هر گونه وسیله گرمایشی وسرمایشی بود. در ضمن هیچ صدایی از آن به بیرون منعکس نمی شود.
تا سال 1350 از این مکان به عنوان «زندان موقت یا زندان زنان» استفاده می شد. در 1352 همزمان با اوج گیری مبارزات مردم ایران که توسط چهار سازمان نظامی و انتظامی (ساواک، شهربانی، ارتش وژاندارمری) به صورت ناهماهنگ وگاهی متعارض سرکوب می شد، به دستور محمدرضا پهلوی و با الگوگیری از سیستم امنیتی انگلیسی، تشکیلات مخوفی با نام «کمیته مشترک ضد خرابکاری» با همکاری ساواک، شهربانی ،ارتش و ژاندارمری - و البته این بار با مدیریت واحد ومنسجم- تاسیس و محل آن همین ساختمان زندان موقت انتخاب شد.
در زندان کمیته مشترک از همان اول خشن ترین و عقده ای ترین مدیران، بازجویان
وشکنجه گران به کار گرفته شدند که مشهور ترین آنها پرویز ثابتی، محمد علی شعبانی
معروف به «حسینی» ، بهمن نادرپور معروف به «تهرانی » ، منوچهروظیفه خواه معروف به
«دکتر منوچهری» ،هوشنگ ازغدی معروف به «منوچهری» وفریدون توانگری معروف به «آرش »
بودند وصفت های شیطانی از قبیل جاه طلبی ،خشونت، قسی القلبی ،موذی
گری،رذالت،عصبیت ، زن بارگی وهتاکی وبد دهنی از جمله ویژگی های آنان بود.
شکنجه هایی مانند شوک
الکتریکی، تخته شلاق، سوزاندن ریش وبدن با الکل وفندک، آویزان کردن از
سقف ، زدن دستبند قپانی ، بستن صلیبی به نرده های حیاط ، بستن به آپولو، ، لگد زدن به شکم ، سوزن فروبردن به زیر ناخن وناخن کشیدن،
تحقیر کردن و... کار روزانه وعادی شکنجه گران در این مکان بود.
تاریخ این زندان از
یک سو نهایت درندگی و سقوط از مرحله انسانیت به حیوانیت را به تماشا می گذارد واز
سوی دیگر اوج مظلومیت ، نستوهی ، شجاعت ، استواری ومقاومت متهمان را روایت می کند.
وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد شکنجه گران به سرنوشت شومی گرفتار آمدند ، تعدادی از آنان دستگیر ،محاکمه واعدام شدند ،بعضی چون خود را در محاصره مردم یافتند با کلت کمری به زندگی ننگین خود پایان دادند ، بعضی هم که به خارج فرار کرده بودند ،عذاب وجدان گرفتند ، خودکشی کردند و ... .
زندان کمیته مشترک به گونه ای ساخته شده است که از بیرون کسی متوجه
نمی شود که در اینجا هشتصد نفر در حال زندانی وشکنجه هستند حتی تا پیروزی انقلاب همسایگان دیوار به دیوار آن واقع
در میدان توپخانه (امام خمینی فعلی ) از
این قتلگاه خبر نداشتند. خود زندانیان هم موقعیت جعرافیایی آن را نمی دانستند چون با چشم بسته وارد وخارج می شدند.
«اتاق
تمشیت» از جمله اتاق های شکنجه در این
مجموعه مخوف بود که وقتی زندانی را با چشم بسته وارد زندان می کردند ابتدا در آنجا
با انواع و اقسام شکنجه ها پذیرایی می
شد.این اتاق در موقعیتی قرار داشت که صدای
شیون زندانی وفحاشی های شکنجه گران
در همه سلول ها وبندها در همه طبقات می پیچید در عین حال به بیرون منعکس نمی شد.
ضمن تقدیر وتشکر خالصانه از مسئولین و دست اندر کاران موزه عبرت که هر روز تعداد زیادی از میهمانان را با آغوش باز در این مجموعه می پذیرند و راوی محترم با صبر ومتانت ستودنی اتفاقات بخش های مختلف را برای حاضران به مدت دوساعت یک نفسه روایت می کند،چند نکاتی را متذکر می شود:
1 - مطلب مهمی که انصاف نیست از کنار آن با سکوت عبور کنیم ، این
که فضای موزه به خوبی نشان می داد که این مجموعه از یک مدیریت قوی ودارای سعه صدر
لازم برخوردار است و با عقلانیت واعتدال
ستودنی اداره می شود.
ماجراها و اتفاقات زندان همان طوری که اتفاق افتاده و تا حدودی
بدون دخل و تصرف و تحریف روایت شده و در
اختیار بازدید کنندگان قرار می گیرد. عکس های زندانیان و مشخصات آنان از حضرات آیات خامنه ای، هاشمی، منتظری گرفته تا محمدجواد حجتی کرمانی، صادق خلخالی، غلامحسین کرباسچی (شهردار اسبق
تهران با لباس طلبگی) تا خسرو گلسرخی، حنیف نژاد و... بر در و دیوار بندها و ورودی
سلول های هر کدام نصب شده است. مجسمه های هر
کدام از شخصیت های بر جسته در داخل سلول اختصاصی خود قرار داده شده است.
اگر چه در سال 1389 در اثر فشار جریان خودسر مجسمه آقای هاشمی رفسنجانی برچیده شد، اما پس از اندکی با اعتراض باز دید کنندگان و اعمال مدیریت عقلائی دوباره به جای خود باز گردانده شد. جالب است در یک بخش دیگر که مربوط به کسانی است که در اثر شکنجه ودرگیری با ماموران جا ن باختند عکس هایی از هر قشر ، مذهب و دین وگرایش اعم از شیعه ، سنی ، مسیحی ، کلیمی ، زرتشتی ، فدائیان خلق ، مجاهدین خلق، توده ای ها، نهضت آزادی ها و حتی افرادی که هنوز هویت آنان مشخص نشده است مشاهده می شود.
وقتی بازدید کنندگان از هر
قشر، طیف ومسلکی وارد محوطه می شوند
احساس آرامش و رضایت دارند وموزه را متعلق به خود می دانند. از این زاویه جا
دارد به مدیریت این مجموعه دوباره خسته
نباشید ودست مریزاد گفت.
2 - هنگام بازدید ازسلول ها به یاد جمله ای از رهبرمعظم انقلاب اسلامی افتادم که از طریق موثق نقل شد که ایشان در ماجرای جنایت کهریزک ، قریب به این
مضمون فرموده بود: « اینهایی که بچه های مردم را زندانی می کنند،اگر خودشان به
زندان رفته بودند این کارها را نمی کردند.»
(روزنامه جمهوری اسلامی ،25 /9/ 1388) یا
جمله ای از آیت الله هاشمی رفسنجانی را مرور می کردم که : « یک
بار به من پیشنهاد شد که قوه قضائیه را
بپذیرم ، گفتم : اگر قبول کنم اکثر
زندانیان را آزاد می کنم.»(ویژه نامه نوروزی
روزنامه اعتماد) یا در جای دیگر گفته بود
: «یک وقتی جهت گذران ایام تعطیلات با آیت الله موسوی اردبیلی به یکی از شهرها
رفتیم . بعد از اسکان کامل ، پاسداران
گفتند که محل اقامت ما در همسایگی و دیوار
به دیوار زندانیان شهر قرار دارد. نتوانستم بمانم فوری گفتم باید از اینجا برویم
.آنجا را تخلیه کردیم وبه جای دیگر رفتیم.»
3 - زندان، حبس وحصر با فطرت بشری در تضاد آشکار است. در اسلام وتشیع نیز چندان جایگاهی به این امور داده نشده است. در حکومت نبوی و علوی اگر هم زندان وزندانی هست بسیار اندک ودر نهایت کم رنگی و در حد ضرورت است. حتی در حکومت های شیعی غیر معصوم مثل «آل بویه وصفوی» نیزوضعیت زندان و زندانی نسبت به حکومت های دیگر در زمان خود کمتر وکم رنگ بوده است.
تجربه تاریخی می گوید که
زیادی زندان ها و مملو شدن آن در یک حکومت ، نشان از ضعف دارد ، چنانکه نبود و خالی ماندن آن نیزمی تواند مظهر اقتدار
باشد. لذا درنظام جمهوری
اسلامی که از سیره وسنت اهل بیت(علیهم
السلام) الهام گرفته ودر راس آن فقیه جامع شرایط قرار دارد بهتر است این گونه عمل
شود .باید رویکرد ها وسیاست های مسئولین به این سمت باشد که هر روز که می گذرد از
تعداد زندان ها و زندانی ها کاسته شود.
4- اگر چه از بعضی آیات وروایات می توان فی الجمله مشروعیت زندان را استفاده کرد ، چنانکه علمای اعلام
وفقهای عظام در کتب و ابواب فقهی پیرامون آن بحث کرده اند، اما وقتی همین آیات
وروایات مورد کنکاش قرار می گیرند ،می
بینیم بعضی از آنها به مشرکان ، کفار ، معاندان
و محاربان اختصاص دارد و بعضی دیگر به
همراه یک سری شرایطی است که اثبات آنها به این آسانی ممکن نیست. یعنی لسان مجموع آنها به قول بعضی اساتید « نکن، نکن و نزن، نزن» است. با این حال مشاهده می شود افراد بسیاری به جرم های متعدد راهی زندان ها می شوند.اخیرا یکی از خبر نگاران در این مورد گزارشی تهیه کرده و درصدا و سیما نشان می داد که "بعضی افراد را در این بازداشتگاه دیدم
که فقط به خاطر هشتصد هزار تومان بدهی، چند ماهی
است در حبس اند."
باید پذیرفت که این وضع نه تنها در شان نظام اسلامی نیست بلکه با مبانی امام و رهبری نیز تعارض آشکار دارد. چنانکه رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان قضایی با اشاره به این که «مجموعا زندان یک پدیده نامطلوب است» بارها به اولویت «حبس زدائی» و«زندان زدائی» و«کم کردن زندانی ها با عفو و مرخصی» و «حفظ حرمت و آبروی زندانی وخانواده او» تاکید کرده اند. (ر،ک: بیانات رهبری در تاریخ های: 5/4/1387و7/4/1383و7/4/1391)