محمدرضا نیکوکلام
بخش عمده ای از معضلات جامعه ایران ریشه در ساختار عوامگرایانه آن دارد به نحوی که از یک سو طرز نگرش آحاد جامعه به جوانب گوناگون فردی و اجتماعی دارای نواقص و اشکالاتی است و از سوی دیگر حرکتی جدی و ثمربخش از جانب ارگان های تاثیرگذار مشاهده نمی شود تا جایی که بعضا همسویی و جهت گیری با این عوامگرایی قابل مشاهده می باشد.
شاید بتوان گفت پس از خانواده، دو ارگان کلیدی "آموزش و پرورش" و "صدا و سیما" مهمترین تاثیر و بازده را بر جامعه ایران در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، دینی و ... داشته و نیز نقش مهمی در جهت دهی افکار عمومی، ارتقای سطح آگاهی و تربیت نسل جدید ایفا می نمایند.
برای نمونه کودکی را در نظر بگیرید که در مدرسه با قوانین شهروندی و احترام به حقوق دیگران (به طرز صحیح) آشنا می شود. حال همین کودک به تماشای برنامه های فرهنگی-تفریحی-آموزشی تلویزیون می نشیند که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم سعی در القای هنجارهای آموزشی دارد. بدین صورت رفتار کودک که متاثر از مدرسه و تلویزیون است، می تواند بر اجتماع دوستان یا خانواده نیز تاثیرگذار باشد که پس از چندی با نسلی مبادی آداب اجتماعی روبرو هستیم که دیگر از سر نا آگاهی خطوط قرمز هنجارهای اجتماعی را رد نخواهند کرد.
به جرات می توان گفت ریشه بسیاری از ناهنجاری های روزمره در نظام آموزشی و رسانه های جمعی نهفته است. اگر برنامه های آموزشی با در نظر گرفتن ذائقه مخاطب و بر پایه اصول علمی از جانب این دو سازمان اجرا گردند، نه تنها موجب ارتقای سطح آگاهی شده بلکه القا و تاثیر بسیاری از ناهنجاری های موجود در رسانه های خارجی و شبکه های اجتماعی را به حداقل می رساند. پیاده سازی چنین فرایندی نیازمند حضور افرادی آگاه و متخصص در حوزه های جامعه شناسی، روانشناسی، علوم تربیتی و رسانه ای در قالب تیم سیاست گذار و هدایت کننده می باشد تا با در نظر گرفتن تمامی جوانب اقدام به طراحی و پیاده سازی برنامه های تربیتی و آموزشی نمایند.