عصرایران ؛ جعفر محمدی - داستان جنگ های مردم غزه و اسرائیل همیشه از جایی روایت می شود که حماس اقدامی علیه اسرائیلی ها انجام می دهد و بعد ، ارتش اسرائیل وارد عمل می شود و ادامه ماجرا.
کار که بالا می کشد، منصف ترها می گویند:درست است که حماس آغاز کننده بود ولی اسرائیل هم نباید این همه خشونت به خرج دهد و غیرنظامیان را بکشد.
حساب دیگرانی هم که می گویند حماس حقش است که تنبیه شود ،جداست. حال بماند که در غرب این گزاره که اسرائیل در حال "دفاع مشروع" از خود است، طرفداران بسیار دارد.
واقعیت این است که حماس، نه نماینده همه مردم فلسطین است و نه عهده دار همه آرمان های فلسطینیان. نقدهای زیادی هم بر حماس وارد است که در فضای رسانه ای ایران ، چندان نمی توان بدان ها پرداخت.
اما واقعیت دیگر نیز این است که در تقابل حماس و اسرائیل، این طرف فلسطینی بوده است که همواره مظلوم واقع شده است. اولین مظلومیتش نیز همیشه این بوده که فصل اول جنگ هایش با اسرائیل ، مدام سانسور می شود و کتاب نبردهای حماس و اسرائیل، همیشه از فصل دوم آغاز می شود، درست مانند جنگ اخیر که داستان ،از گم شدن سه نوجوان اسرائیلی و مرگ آنها آغاز شد و بدین ترتیب ،افکار عمومی تصور کردند که این بار هم حماس آغازگر جنگ بوده است و الّا اسرائیل که تا پیش از ماجرای آن سه نوجوان، کاری با غزه نداشت.
داستان اما ، "فصل اول"ی هم دارد که بهتر است به قلم "گیدیون لوی"، عضو شورای سردبیری روزنامه اسرائیلی هاآرتص بخوانیم که در شماره گذشته این روزنامه در خود تل آویو منتشر شده است:
« جنگ جاری انتخابی بود، انتخابی که ما کردیم. درست است که پس از آنکه حماس راکتپراکنی را شروع کرد اسرائیل میبایست پاسخ میداد. اما برخلاف پروپاگاندایی که اسرائیل میخواهد به فروشش برساند، راکتها بیجهت از آسمان نباریدند.
چند ماه به عقب برویم: بینتیجه ماندن مذاکرات که مقصر آن اسرائیل بود، جنگ علیه حماس پس از قتل سه نوجوان در کرانه باختری، که هنوز در مورد آنکه حماس در آن دست داشته تردید وجود دارد، نیز دستگیری نسنجیده پانصد نفر از اعضای حماس، ممانعت از پرداخت حقوق کارگران حماس که در غزه کار میکنند، و مخالفت اسرائیل با تشکیل حکومت واحد که میتوانست این سازمان را وارد عرصه سیاست کند.
هر کس که فکر میکند میشد حماس در برابر همه اینها سر تسلیم فرود آورد دچار کبر و نخوت و نابینایی است.
»*اما خواسته های حماس چه بوده است که اسرائیل بدان ها تن نداده و کار به جنگی چنین خونین کشیده که بسیاری از کودکان معصوم را نیز راهی گورستان کرده است؟
پاسخ این سؤال را نیز همین نویسنده منصف روزنامه اسرائیل هاآرتص می دهد:
«-عقبنشینی نیروهای دفاعی اسرائیل و رخصت دادن به کشاورزان برای کشت زمینهایشان تا محدوده خط حائل
-آزادی همه زندانیانی که در جریان مبادله گیلعاد شلیط آزاد شده بودند و مجدداً دستگیر شدهاند -پایان محاصره و باز شدن گذرگاهها
-باز شدن بندر و فرودگاهی تحت مدیریت سازمان ملل
-گسترش محدوده ماهیگیری
-نظارت بینالمللی بر گذرگاه رفح
-تعهد اسرائیل به آتشبسی ده ساله و عدم پرواز هواپیماهای اسرائیلی در محدوده هوایی غزه
-اجازه دادن به ساکنان غزه برای دیدار از اورشلیم و نماز خواندن در مسجدالاقصی
-تعهد اسرائیل به عدم دخالت در سیاست داخلی فلسطینیان از جمله تشکیل حکومت واحد
-و باز کردن بخش صنعتی غزه
»می بینید که هیچ چیز زیاده خواهانه ای وجود ندارد. به قول "گیدیون لوی" ،
« آیا یک تقاضای غیرمنصفانه در آن وجود دارد؟ این ها مطالبات مدنی هستند.
»اما نگاه غیر انسانی اسرائیل به ماجرا ، مبتنی بر استمرار وضعیت زندان گونه غزه است. تندروهای اسرائیلی گویا لذت وصف ناپذیری دارند که زندانبان بزرگترین زندان جهان باشند و الّا درخواست هایی مانند اجازه دادن به کشاورزها برای بازگشت به زمین هایشان ، گشایش کارخانه های محدود غزه برای این که کارگرها به سرکارشان برگردند، داشتن بندری که بتوانند محصولات خود و به ویژه توت فرنگی مرغوب غزه را صادر کنند و تازه بندر هم تحت نظر سازمان ملل باشد، تقاضا برای این که ماهیگیرها بتوانند در فاصله دورتری از ساحل ماهی بگیرند یا نماز خواندن در مسجد الاقصی و نظایر این ها که این همه خونریزی و وحشی گری ندارد!
مردم غزه، درگیر فقر شدید، رشد اقتصادی مستمراً منفی و بیکاری مفرط هستند و در این شرایط ،بدون این که از اسرائیل انتظار مساعدت داشته باشند، تنها خواسته شان این است که مزاحم کشاورزی و صنعت و تجارت و ماهیگیری شان نشود.
آنها می خواهند توت فرنگی هایشان را بفروشند ولی به قول "گیدیون لوی" در پایان مقاله اش در هاآرتص،
« بار دیگر ارجحیت با ریختن خون فلسطینیهاست تا صدور توتفرنگیهایشان.
»*منبع تمام نقل قول های داخل گیومه های قرمز، روزنامه اسرائیلی "هاآرتص" است که ترجمه اش در خبرنامه گویا توسط سایرا رفیعی انجام شده است.
کل ماجرا از این قرار است:
یک ملت بدون سرزمین آمده اند مملکت یک ملت را اشغال کرده اند و همه دنیا هم پشت آنهاست... انقدر سروصدا راه انداخته اند و این و آن را به تندرو و آرام رو!!!!!! تقسیم کرده اند تا دیگران یادشان برود که اینها اشغالگرند.
فرض کن یکی آمده خانه شما و وسط پذیرایی وایستاده و میگه من از اخلاق این بچه تون خوشم نمیاد ولی اونیکی رو میتونم تحمل کنم!!!!!!!! اوضاع فلسطینی ها یه همچین چیزی است امروز.......
چه کنیمـ با این دور باطل ؟!
و سلام بر همهي آنهايي كه به دنبال اسانهاي آزاده و حقيقتجو و نظرشان هستند. چقدر شنيدن حقيقت آرامبخش است!
تاکی باید منتظر اتحاد مسلمان بود!!!
که در افرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد اورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند امی
تشکر از تذکرتون 10:30
از نویسنده مقاله که بیطرفانه نوشته ممنون
آقای محمدی بابت این نوشته بی نهایت ممنونم.
من تمامی مقالاتی که از ایشان است بدون اینکه به تیتر یا موضوع علاقه ای هم داشته باشم میخوانم. چون حتما روشنگری ای در آن هست.
این رسانهها از حریف قدری مانند آمریکا و اسراییل موش میسازند و مردم بیچاره را ترغیب به برخورد با این موشهای دستساز میکنند! مثل این است که از محمد علی کلی، قهرمان مشتزنی دهه های پیش، یک هالو بسازید و یک مادر مرده گرفتار رو به جنگ این آقا وارد رینگ بوکس کنید، چه شود!
آقایان رسانهای (منظورم رسانههای جاهل هستند) لطفا به بهانه حفظ روحبه گراد اشتباه ندهید. مردم بیچاره را فریب ندهید. بی هنری تا کجا و تا به کی؟ گرادهای اشتباه شما، مردم فلسطین را به قعر دره برده است. خدای نکند که چنین تصور اشتباهی برای مردم ایران هم پیش بیاید. یعنی رسانهها مردم و مسوولان را در ارزیابی واقعیت به خطای فاحش ببرید، اگر چونین شود (که شده!) دیگر پدافند غیرعامل و سیاست رسانهای به کار خانمان به دوشها و قحطیزدهها نمیآید.
باید فکری کرد و کسی باید جلوی این رجز خوانیهای رسانهای را بگیرد. گویا رجزخوانی در خاورمیانه عادی شده است! ولی هنوز فرصت است و باید از وقایع دلخراش جنگ غزه، درسهای عبرت آموز بگیریم.
سوال هر مسلمونی بود که یعنی نمیشه جلوی این قلدری رو گرفت
باید به حافظمون رجوع کنیم زمانی که جنایت توی کفرقاسم اتفاق افتاد زمانی که صبرا و شتیلا قتل عام شد 70سال بدبختی و اسارت و تحقیر (حدود چند میلیون آواره) حالا یه گروه داوطلب شده جلوی اینها بایسته کاری به عقایدش ندارم ولی تونسته حداقل ناامنی رو تا قلب اسرائیل ببره تا نشون بده و بگه ما هم امنیت میخوایم این موضوع دوطرفه اس نباید ار این سمت دنیا قضاوت کرد پشت این جنگ ها هزارتا بغض و نفرت هست
یادمون بیاد که توی جنگ خودمون چه زمانی جامعه بین المللی حقوق ما رو پذیرفت و الان چرا باید حق هسته ای مون رو گدایی کنیم
مردم غزه فقط می خوان زندگی کنن و آرامش داشته باشن و به این نتیجه رسیدن که نمیشه به هیچ کس امید داشت حتی به برادرای مسلمون که با عوض شدن دولت ها سیایتشون قبال فلسطین دچار تغییر میشه این تجربه 70 ساله اونهاس پس یا باید تن به بدبختی بدن یا اینکه حداقل احساس کنن توی سرزمین خودشون زیر پرچم دولت خودشون کشته میشن تا یه آرامش تحقیرآمیز
پس بیایید به انتخابشون احترام بذاریم و دعا کنیم تمام فلسطینیان از آزادی و آرامش برحوردار بشن
در اصل وجود نداره و بشر میخواد اون رو بزور به طبیعت و جهان تحمیل کنه. زمین یک جا خشک ه و یک جا پر آب. یکجا درختی از پر آبی قد میکشه و یک از بی آبی خشک میشه یا کاکتوس میشه.
ولي اگر كسي ميامد و چتر سرزمينش رو تو ايران وا ميكرد بعد هم با تانك و هواپيما خراب ميشد رو سرم، شك ندارم كه باهاش تا آخرين قطره خونم ميجنگيدم ،برام مهم نبود ديگران حق را به كي ميدن!
اين كوچك ترين كاري هست كه ميشه كرد،آيا بايد نشست و خاك را دو دستي تقديم اشغالگر كرد؟
دنیا را عده ای شیطان قبضه کرده اند و متاسفانه بخش بزرگی از مردم هم خوابند .
دو هفته است رسانه ها به شکل کاملا غیر صحیح و خشونت بار بدون فیلتر عکس جنازه و خون آلود بدون هشدار قبلی پخش میکنن. این کار بسیار مضره. این یه بحث جدیه و سرمنشا اصلیش هم صداو سیماست