عصر ایران؛ سروش بامداد- پایان فصل دوم سریال «ستایش» را باید به فال نیک گرفت زیرا به پمپاژ غم در جمعه شب ها پایان داده و بعید است اگر واقعا فصل سومی در کار باشد باز هم این حجم از اندوه را به خانه ها و خانواده های مردمان نیازمند به شادی تزریق کنند.
نمی دانیم پایان زودتر از موعد قبلی و اصطلاحا جمع کردن سریال به خاطر فشار رییس سازمان صدا و سیما در واکنش به افزایش انتقادات از روند اندوه بار سریال بوده یا به خاطر کُند بودن ریتم آن که تقریبا دیگر اتفاق خاصی در آن نمی افتاد و تدوین دیگری انجام شد یا قرار است در فصل سوم شاهد تکرار مضمون «شاه لیر» و مفلس شدن یک صاحب مکنت و ثروت و پناه بردن به همانی باشد که طرد کرده بود یا به ماجرای سفر بازیگر ایفا کننده نقش ستایش – نرگس محمدی – به برزیل در روزهای جام جهانی مربوط است و چه بسا اگر فصل سومی در کار باشد دیگری نقش «ستایش» را بر عهده گیرد.
موضوع این گفتار، هیچ یک از اینها نیست؛ چند نکته دیگر است:
اول این که تقلید کورکورانه از سری سازی سریال های ترکیه مستلزم رعایت قواعدی است. آنها اگر سریال 300 یا 400 قسمتی می سازند به این خاطر است که به مضمون های متعدد و هر آنچه برای بیننده جاذبه دارد، می پردازند و دست شان هم البته باز است و می توانند بپردازند؛ هم عشق هست، هم مرگ. هم ازدواج است هم طلاق. هم حسادت هست هم وفاداری و همه مولفه ها را به کار می گیرند تا پروژه انبوه سازی شان بفروشد! عشق های مثلثی هم البته جای خود را دارد که در «فارسی وان»، بی بیم خیانت و در سریال های ترک با توجیهاتی که انگ خیانت را حتی المقدور دور کند، مطرح می شود.
در اینجا اما گمان می کنند می توانند یک مضمون واحد را در 200 قسمت دنبال کنند! اما مگر چقدر می توان بدبختی های خانم ستایش را تحمل کرد بی آن که هیچ اتفاق جانبی مهمی در جوار آن رخ دهد؟
دوم این که بیننده ایرانی در مشاهده سریال ترک تنها مضمون را دنبال نمی کند و تصاویر هم جالب است. از پوشش و آرایش بازیگران تا رنگ به رنگی دکورها و ساختمان ها یا موسیقی فیلم و قس علی هذا ولو همه بدانیم قدرت بازیگران ما کجا و آنها کجا و گاه چقدر باسمه ای و فیلمفارسی وار یا هندی گونه کار را دنبال می کنند اما به هر رو برای مخاطب عام جذابیت ایجاد می کنند.
کما این که به صرف تماشای لوکیشن های متعدد چه بسا اندکی احساس سفر به آن سامان هم به او دست دهد. اینجا اما همان خیابان ها و مکان هایی را که هر روزه می بینی دوباره در قاب تلویزیون باید مشاهده کنی. آدم ها در خانه به گونه ای لباس می پوشند که در بیرون و امکان هیچ گونه سرک کشیدن به خلوت آدم ها وجود ندارد. قصد داوری ارزشی نداریم. تنها از یک واقعیت سخن می گوییم.
در سریال خارجی ،هنر پیشه ها مدل به مدل لباس عوض می کنند. اتومبیل ها جذابیت دارند. عوامل متعدد واقعی و ساختگی و البته بعضا و حتی غالبا نفسانی وجود دارد که نزد برخی و نه همه انگیزه ایجاد می کند. نه این که هر هفته پای یک سریال بنشینیم تا ببینیم ستایش خانم چقدر اشک می ریزد و گرفتار کدام بدبختی تازه شده است.
غرض اما مقایسه با خارجی ها هم نیست که می دانیم پاره ای هنجارهای ما فارغ از تنگ نظری های ممیزی هم چنین اجازه ای نمی دهد.
کافی است با مجموعه ایرانی « ساخت ایران» که همین شب ها از شبکه 5 پخش می شود مقایسه کنید. علت جذاب بودن این سریال - فارغ از پایان آن که ظاهرا خوب از کار درنیامده - مشاهده بازیگران خارجی با لباس های متنوع، بازیگران ایرانی با پوشش های روز، خیابان های بیروت که البته به جای پاریس معرفی می شود، مضمون غیر جدی و سرگرم کننده سریال و مهم تر از همه این است که محمد حسین لطیفی سریال را نه برای صدا و سیما - با قواعد دست و پاگیرش - که به قصد عرضه در شبکه نمایش خانگی ساخته بود.
«ستایش» تازه می خواهد ستاره بسازد در حالی که «ساخت ایران» سوپر استارها را به بازی گرفته (امین حیایی و محمد رضا گلزار). طُرفه این که از یک طرف گلزار را ممنوع التصویر می کنند و از سوی دیگر هر شب او را از تلویزیون می بینی و خود این تناقض شایدخنده دارترین وجه ماجراباشد!
سریال سازی به صورت انبوه مستلزم به کارگیری اِلِمان های متعدد و وسعت نظر و کم کردن خط قرمزهاست. صرف یک ماجرا و «افتاد افتاد» گفتن های آقای ارجمند کشش کافی برای طولانی کردن یک سریال را ندارد. همزمانی پخش «ساخت ایران» با بازی هایی در اندازه فرهاد اصلانی و گوهر خیراندیش و استفاده ازعناصر جذاب سریال های خارجی نشان داده که «ستایش» و امثال «ستایش» در کجاها لنگ می زنند ولو داریوش ارجمند بخواهد همه تجربه و انرژی خود را به کار گیرد.
سریال، کلاس اخلاق هم نیست که یکی را مثل آن آقای شوهر دوست خانم ستایش در آن بگنجانی که بیننده را پند و اندرز دهد.
از سریال تلویزیونی باید لذت ببری. دنیای مدرن دنیای رنج نیست؛ دنیای لذت است. مرگ و اندوه هم البته هست و یکی از عناصر پیش رونده هر داستانی مرگ و قتل و رنج است. اما نمی توان مدام قبرستان نشان داد. تازه مقایسه کنید. قبرستان های سریال های ترکیه ای چقدرسرسبز است!
خدا را شکر، سریال ستایش تمام شد. ولو فصل سومی هم در کار باشد، باز همین که پمپاژ غم دست از سرِ ما برداشته جای شکر دارد!
نمی گوییم مدام طنز بسازید یا لودگی پیشه کنید. اما اگر نمی توانید به مردم تفکری عرضه کنید، اگر نمی خواهید از رمان های مشهور استفاده کنید و قرار است تراوش ذهنی چند فیلمنامه نویس را به عنوان سریال، هفته ها تحمل کنیم، اگر تهیه کننده ها به این انبوه سازی تلویزیونی مثل انبوه سازی ساختمانی نگاه می کنند و هر دقیقه اضافی برای آنها درآمد دارد و تلویزیون هم از آگهی سهمی می برد، دست کم قدری جذاب تر؛ لباسی، رنگی، اتومبیلی و موسیقی یی... داستانی که حس نکنی از جنس همان اندرزهایی است که آقای درستکار می خواهد به خورد ما بدهد!
کاش این تحلیل به این موضوع هم اشاره میکرد. حتی اسامی کاراکترها هم جذاب نیست چه برسه به موضوع سریال و بازی بازیگران !!!
پول ساخت سریال باید حلال باشه
خوبه دومين كشور غمگين دنيا شديم حالا سريال مى سازيد بسازيد اما نه 70 قسمت
جديدا هم كه قراره تا قسمت 100 ساخته بشه
و در اخر این که ما که با پدر و مادرمون اینجوری رفتار کردیم کارمون رسید به ضور گویی و لمپن بازی بچه های امرو که هیچی احترام نمی گذارند حتما فزدا قاتل و جنایت کار می شوند
درس اخر فیلم فصل دوم ستایش
مردم یاد بگیرید
در کل خیلی خوب شد که تمام شد/
خخخخخخخخخخخخ
وقتی نمیشه کاریش کرد بهترین عمل اینه که نگاه کردن تلویزیون رو به کل کنار بذاریم.
لا اقل جمعه ها غروب که خودش آدم رو یاد بدبختی و دلتنگی میاندازه یه پارکی جایی با خانواده یه چایی بخوریم برگردیم خونه
بابا ای ول
راست میگه دیگه بنده خدا
مردیم بس که هی کشش دادن
هرچیزی حدی داره دیگه
2-من معمولا سریال نگاه نمی کنم که درس یاد بگیرم و نصیحت بشوم. میخواهم لذت ببرم. لذت هم فقط داستان نیست و همان چیزها که گفتید هم شاملش می شود. لذا بهتر هست اصلا صداوسیما سریال نسازد
این کاراکتر تپراک و چنار چقدر رو اعصاب شما بوده که اینقدر ازش خاطره بدداری
غم با دل من همدمه..........
این دل سزاوار غمه..............
این کمترین کاری بود که از دستم بر میومد.
ربطی هم به این سریال نداره ... کلن تمام کارهای ایشون رو میبینم
اما در کل قبول دارم ... تمام سریال غم و غصه بود
به هر حال خوب شد که تموم شد :)
غم و غصه هایی که از اونها شکایت داریم و همیشه نق نق میکنیم ، همگی حاصل عمل خود ماست. اکثرا زیاده خواه هستیم و میخوایم همه چیز رو با هم داشته باشیم.
این نظر من ریطی به هیچ جریانی نداره.
لطفا کلاهتون رو قاضی کنید.
امیدوارم نظر من رو عصر ایران درج کنه.
بحث جریان فکری نیست ، بحث اینه که خلاصه اخلاقی این فیلم پر خرج رو به صورت نصیحت در چند دقیقه می شه به بیننده ها منتقل کرد و نیازی به تزریق این همه فاز منفی به ملت با مشکلات فراوان اون هم در روز جمعه نبود.
حالا چرا بعداز اين همه قسمت بايد مردم منتظر سري سوم باشند دليلش چيه؟! ما که نفهميديم .ولي اينکه قراره کلي پول بيت المال ( من و شما)بابت اين سريال پرداخت بشه خيلي مشکوکه!!!! دورهمي حالشو ميبرن !!!!
سریال قشنگیه با بازی عالی داریوش ارجمند شاید بعضی بازیگرا مثل خانم محمدی ضعیف باشن اما در کل همه بازیگرا خوبن فیلمنامه قوی داره خیلی نکات رو متذکر میشه و خیلی نگاه ها رو اصلاح میکنه فقط من منتظر دیدن عاقبت ادمایی مثل رستم هستم
درسته گریه آور بود و اشک همه رو در مییورد ولی قشنگ هم بود یک طرفه قضاوت نکنید،این قضیه ها و ماجراها برای خیلی خانواده های ایرانی پیش آمده من از نزدیک دیدم اینها که نشون دادن یک واقعیت هستن ولی از آن غمناکاش، خوب اسم اینها رو گذاشتن زندگی
ولی بیشتر مردم به برنامه طنز احتیاج داریم که امیدوارم مسئولین بیشتر توجه کنن
در استاد بودن اقای ارجمند شکی نیست ولی اگه یه کوچولو دقت کنی اسم فیلم ستایش بوده نه حشمت فردوس
وضعیت اقتصادی سوژه ها یا انقدر بدبخت و بیچاره ان
یا اینکه پولشون از پارو بالا می ره نمی دونن با پولشون چی کار کنند
چرا به اقشار متوسط نگاه نمی کنند و سبک زندگی این دسته از اقشار جامعه که اکثرا جز اقشار متوسط هستند را مخاطب قرار نمیده
این سبک از زندگی بیشتر مردم در آشنایی ندارند
بهتر یه زندگی معمولی که اکثرا تجربه اش را کردند نمی سازند...
فقط می خواهید هیاهو کنید و یه چیزی بگید!
بابا دوست ندارید، نبینید، مگه مجبورید، خب برید همون سرال هایی که دوست دارید ببینید.
ما هم به همین سریال ها راضی هستیم!
افتاد؟
اگر هم خواستید از مردم مایه بگذارید، اول برید بیرون از اتاق تون و رای گیری علمی کنید! نه این که فقط نظرای خاص رو چاپ کنید!
!
اون زمان درک فیلم پدرسالار برای ما بسیار محسوس بود ولی این نسل اصلا مفهوم پدرسالاری و نمی تونند درک کنند
آقای کارگردان، آقای تهیه کننده، مسئول محترم، حق الناس چیه؟ وقته مردم نیست؟ آخه محتوای این سریال چی بود؟ با این سریالها می خوایین مردم بیان پای تلویزیون؟
هیهات
یادش بخیر یه زمانی زیر آسمان شهر لذتی داشت
به نظر من چيزي كه بيش از همه حس اهانت به بيننده رو القا ميكرد، گريم افتضاح بازيگر ستايش هست
آفرین بر نویسنده عزیز.
جناب بامداد: اگر واقعا دنیای مدرن اینگونه است قرار نیست برای ما ارزش شود....کاری به اصل مقاله ندارم اما این جمله این وسط واقعا عجیب بود ؟؟؟؟
3 سال پیش شب قبل فوت پدرم مسایل در فیلم اثر زیادی روی ایشان گذاشت به گونه ای که از فرط ناراحتی سکته خفیف و فردای ان روز فوت نمود
افتخار ما به غم آفرینی برای مردم غمگین شده
من هم مثل شما سری اول رو دیدم البته شاید 1-2 قسمت ولی موج منفی این سریال خیلی زیاد بود ، یه فامیلی داریم اسم دخترش ستایش هست ، یعد از سری اول این سریال ، دختر فامیلمون هم از چشم افتاده
ای بابا این سریال نمیخواد تموم بشه انگار .. فصل بعدی رو براتون تعریف میکنم
در فصل بعدی زن سوم صابر صاحب دو فرزند شده است و همیشه در صدد است که دو دختر صابر رو یه جوری سر به نیست کنه تا تمام ارث و میراث به بچه های خودش برسه
که این وسط یه هو صابر تصادف میکنه و از بین میره
تون این گیر و دادهای ختم صابر ،پری نقشه شوم خودش رو برای از بین بردن بچه های صابر میکشه به این صورت که همرا با بچه هاش از خونه بیرون میزنه و شیر گاز رو باز میکنه ... وقتی دخترهای صابر میان خونه لامپ رو روشن میکنن و بووووووووومبب
جفتشون میمیرن و اینجای داستان هست که همه چیز ماله پری و دو فرزندش میشه ..... یه هو فیلم بر میگرد به زمانی که حشمت فردوش و نوه اش اخرین قسمت فصل دوم دارن پیاده روی میکنن و بلال میخورن ..... اونجا نوه پدر بزرگش رو میبره پیش ستایش و زندگی میکنن و ستایش با پدر بزرگه خوب میشه و نوه همین جور که میگذشته در فکر باز پس گیری اموال حشمت فردوش هست تا اینکه
پایان فصل سوم
اگر درام عالی بخوابم ببین downton abbey می بینم
جنایی بخوام ببینم لوتر دکستر true dedective می بینم
طنز بخوام ببینم فرندز می بینم(نه نون و ریحون) بیگ بنگ تئوری یم بینم...خانواده مدرن می بینم(نه هفت سنگ)
واسه چی باید بشینم محصولاتی را تماشا کنم که ضرغامی تصمیم گرفته و اجازه داده من ببینم...
سریالهای که حتی ادبیات و زبان محاوره ای ایش هم شبیه ادبیات محاوره ای ما نیست....
والا منبر قراعتی و روازاده..و اینها با اغلب این سریال های تلویزیون فرقی نداره
میگن اگر میخوای عیب یه چیزی رو بگی در کنارش نقاط مثبتش رو هم بگو!
نقد کاملا یک طرفه و مغرضانه ای بود!
یعنی واقعا این سریال همش نقطه ضعف و ... بود!؟
عزیز دل بعضی ها هم همین سریال به قول شما پمپاژ اندوه رو شدیدا دنبال می کردن و دوست داشتن چرا میخوای نظر خودت رو به دیگران تحمیل کنی؟!
اینجور موقع ها همه بیننده تلویزیون میشن آره؟!!
در ضمن همین که عصر ایران تحلیل اولشو در مورد این سریال گذاشته نشون میده مورد توجه بوده.
بعدشم شاید یه قشری از جوانان این سریال را دوست نداشته باشند ولی خونواده ها اکثرا دنبال می کردن. کلا پربیننده بود چون داستانش جالب یود.
اینقدر شل و ول میرفت جلو که اگر چند قسمت درمیان هم میدیدی چیزی از دست نمیدادی
امیدوارم دیگه ادامه پیدا نکنه بودجه نگیره
بسیاری از خانواده های معمولی به این سایت ها و نظراتشون اهمیت نمی دن!
هر برنامه ای رو باید نسبت به مخاطب خودش سنجید
اکثریت مردم به فوتبال باشگاه های داخلی اصلاً توجهی ندارند. آیا باید از پخش اون جلوگیری کرد؟
ممکنه اکثریت با این سریال ارتباط برقرار نکنند. آیا باید از تولید و پخش اون جلوگیری کرد؟
فکر می کنم باید معیارهای مناسب رو که حتما در سطح دنیا دارای استانداردهای مشخصی هست، معرفی کرد و با اون معیارها قضاوت نمود.
صرف نظر از آقای ارجمند بنده خدا که نمیدونم چرا قبول کرده؟
من چند قسمت این سریال رو از جمله قسمت آخر سریال رو دیدم،انصافاً آقای داریوش ارجمند خیلی عالی بازی کرده و نباید این موضوع فراموش بشه و فقط نکات منفی عنوان بشه.
سریالی که بار منفی داشت و انرژی منفی !!
مردم خودشون به اندازه کافی غ و اندوه و درد و رنج دارند ؛ دیگه این سریالها هم مازاد بر برنامشون !!!!!!
فصل دومش که واقعا افتضاح بود سریال شده بود خاطره گویی و پخش فصل اول...
اولاً ارزش آرای اینجا با واقعیت مقایسه شود؛
ثانیاً مقایسه ای ایجاد شود میان نتایج نظرسنجس صدا و سیما با نظرسنجی سایت شما!
می تواند در بسیاری موارد دیگر که کاربران نظرات مخالف هم ابراز می کنند، یک محدوده ای از اطمینان معین نماید؛
به نظر من، علامت های مثبت و منفی در اینجا تنها می تواند تا حدودی به معنی نظرات بینندگان این سایت باشد و نه مردم جامعه، به ویژه این که بسیاری از کاربران دارای انرژی منفی علاقه زیادی به اظهار وجود دارند!
دارم رو مخ بچه ام کار میکنم بکشونمش سمت پرژن تون اقلا یه فیلم بدرد بخور تو خونمون پخش بشه!!!!
دوباره گفتم تو که اصلا تلویزیون نمیبینی چرا به اخبار و نقدهای وارده به صدا و سیما اینقدر حساسی؟
تنها جوابم این بود که انتظار من از صدا و سیما و پتانسیلی که تلویزیون برای فرهنگ و اقتصاد و سیاست و جامعه و ...داره اونقدر زیاده که همیشه به نقد و اخبارش علاقه مندم میکنه. یک رادیو هفت و اینهمه یادگیری یک مهران مدیری و اینهمه شادی یک مشاعره و اینهمه هیجان یک کله قندو اینهمه طنز... دیگه یادم نمیاد.
دریغ از تلف شدن اینهمه ظرفیت.
واااااااااااااااااا
واين مقاله نميتواند جايگاه اين سريال را ضعيف كند
وحالا هركي ميخواد خودي نشان بدهد از اين سريال بدي ميگويد!!
بسيا ازسريالهاي خاله زنكي تركي واون حريم سلطان عالي تر بود
ببين عصر ايران ،كامنت قبلي را تاييد نكردي
ولي اين سريال خيلي خوب بود وزحمات انسان را نشان ميدهد ومردانگي
واين چه عيبي دارد؟
چرا شماها به سريال معراجيها وده نمكي اعتراض نكرديد؟؟
مردم ستايش واقاي ارجمند را دوست داشتند
کارنامه کارگردان سریال ستایش پر است از این مزخرفات افسردگی آور هست
یتر جالبی هم انتخاب کردید !
این سریاله هم که مثل بقیه ی سریال های ایرانی. برای مخاطب شعور قائل نیست. تازه این جز سریال های خوب مونه.
البته مخاطبان ایرن سریال ها هم عموما مشخصه کیا هستن! زنهای خانه دار و برخی آقایون ...
نظرات خیلی ناعادلانه است.
اون از اخبار شبکه یک که شروعش عین خبر bbc فارسیه ، یه قسمت از خبر ساعت 19 شبیه اتاق خبر شبکه من و تویه که چند تا مجری از هم سوال و جواب می پرسن یکی از برنامه های شبکه نسیم تحت عنوان غذا های سنتی ایرانی ( اگه اشتباه نکرده باشم ) که کپی برنامه از تولید تا مزه شبکه من و تویه و ده ها مورد دیگه مثل همین سریال ستایش ، هفت سنگ ، هوش سیاه و . . .
علت نبودخلاقیت هم، نبود رقابت بین سلایق مختلفه فکری ، سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و . . . چون صدا و سیما در انحصار یک عقیده فکری خاصه که می خوان اون عقیده رو به مردم قالب کن که همیشه هم نتیجه عکس میده
یکی ایراد بگیره همه دنبالش
سریال غمناک قبلا هم داشتیم " زیر تیغ "کی دیده؟آدم کیف میکرد
کار را باید به کاردان داد.
کیانوش عیاری رو کی میشناسه؟
باعث كلي اختلافات بين عروس و پدرشوهرا شد
چرا ديگه سريالهاي طنز مثل شبهاي برره ساخته نميشه؟
همه ميدونيم با اينكه اين سريالها جذابيتهاي بصري و زرق و برق سريالهاي تركي رو نداشتن ولي همه از اونها استقبال ميكردند .
چرا صدا و سيما با دهها هزار كارمند و اونهمه امكانات نميتونه يك سريال در حد فرار از زندان ، 24 يا walking dead بسازه؟
گفتيد رمان ، اسمي هم از رمان 4 جلدي آقاي علي اشرف درويشيان بيندازيد و معرفي كنيد كه سريال سازان سراغ آن بروند ، سندي واقعي از خاطرات دهه 30 و 1340آقاي درويشيان از زندگاني خود و آشنايانش در كرمانشاه/ هم اجتماعي است هم سياسي /نسل جوان هم بخواند