انگلیسی ها به تجربه دریافتند که رئیس علی، رادمرد سازش ناپذیری است و تمام تحریکات ضدانگلیسی از ناحیه ایشان سرچشمه می گیرد. مقامات انگلیسی که در تجارب سیاسی خود در تطمیع و سازش با افراد مخالف، شهرت فراوانی داشته و دارند، نخست تلاش و کوشش کردند که با تزویر و نیرنگ و پرداخت رشوه به اهداف خود نائل شوند.
به منظور تطمیع رئیس علی، دو نفر از متابعان حیدرخان حیات داودی را به دلوار، همان کانون خطری که مکرر از آن ضربه خورده بودند، گسیل داشتند تا به زعم خود موافقت او را دائر بر پیاده شدن نیروی مهاجم به کرانه ی شمالی خلیج فارس و پیشروی به طرف شیراز جلب نمایند.
نمایندگان حیدرخان بعد از ورود به دلوار و تماس با رئیس علی بیشرمانه متذکر شدند که انگلیسی ها وعده داده اند در صورتی که بی طرفی اختیار نموده و از قیام علیه آن ها خودداری کنی، چهل هزار پوند به شما بپردازند.
رئیس علی با صراحت لهجه و شهامت می گوید: چگونه می توانم بی طرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته است"[1]. جواب قاطع رئیس علی و اقدامات و شبیخون های پیاپی وی از جمله دلایلی است که هربرت چیک ویس کنسول انگلیس در بوشهر در گزارش هفتگی خود در یکشنبه 8 اوت 1917 میلادی که مصادف با 17 مرداد ماه 1294 شمسی است که به وزارت خارجه انگلیس در لندن و همزمان به فرمانروایی هند در سمیلا فرستاده است، به آن اشاره شده است." ظهر امروز فرمان فرمانروایی بر بندر بوشهر به نام سرگرد ترور صادر شد.
در نخستین دقایق بر سر کار آمدن او اعلامیه ای صادر کردیم. در این اعلامیه رسماً دلیل پیاده شدن نیروهای ما در بوشهر و اشغال شهر را پاسخی به رویداد چند روز پیش و کشته شدن پنج افسر و سرباز به دست اشرار دلواری اعلام شد و متذکر شدیم که این حضور نظامی تا دریافت پاسخ کاملی از سوی ایران به تقاضاهایی که برای رفع ابهامات موجود در روابط میان دو کشور بر پایه ی اتفاقات چند روز اخیر در منطقه ی بوشهر ادامه خواهد داشت. در این اعلامیه از مردم خواستیم که آرام باشند. چون در صورت وقوع هر حادثه ای پاسخی سخت خواهیم داد. سکوت خان ها در برابر اعلامیه ترور سبب صدور اعلامیه ی دوم شده، در این اعلامیه ترور، رئیس علی را مقصر اصلی ماجرا دانسته و به او اعلام نموده است که تا فردا فرصت تسلیم خود به نیروهای ما را دارد و در غیر این صورت برای آغاز عملیات سرکوب او و اشراری چون او، روز دهم اوت، دهکده ی او و نخلستان های پیرامونش بمباران خواهد شد" [2].
وی در گزارش بعدی خود می نویسد: رئیس علی تسلیم نشد.... . پیش از برآمدن روشنایی صبح، ناوهای ما بندر بوشهر را به سوی دلوار ترک کردند. ناوهای دالهوزی و پیراموس که تازه از راه رسیده بودند به همراه ناوهای جونو و لاورنس که پیشتر در کرانه های بوشهر حضور داشتند، تحت فرماندهی مشترک کاپیتان ویک از راه دریا، راهی دلوار شدند و گردان پیاده نظام 96 به فرماندهی سرگرد وینتل از راه خشکی ساحلی به سوی دلوار روانه گشتند.
ژنرال نیکسون، فرماندهی نیروهای نظامی بین النهرین در بوشهر، دستور داده بود پس از رسیدن به محل، اخطار مجددی برای راضی کردن رئیس علی به تسلیم، داده شود و در صورت عدم پذیرش از سوی او، در صبح روز 11 اوت عملیات حمله به دلوار آغاز گردد. رئیس علی تسلیم نشد و حمله صورت نگرفت. دلیل عدم آغاز عملیات، طوفانی شدن دریا و عدم امکان نزدیک شدن ناوها به ساحل و نا امید بودن گردان پیاده به دریافت حمایت از بمباران دریایی بود"[3].
کتاب عملیات در ایران، نوشته جیمز مابرلی که یک کتاب نظامی است ، اصولاً برای ثبت و انتقال تجارب نظامی بریتانیا در ایرانِ جنگ جهانی اول و برای آموزش نسل های بعدی نظامیان بریتانیا نگاشته شده است، اگرچه برای ما در درجه ی اول، ارزش تاریخی دارد که پس از 60 سال اجازه انتشار یافته است و شرح جنگ دلوار را مشابه گزارش های مستر چیک با اندکی تفاوت و البته با شرح جزئیات بیشتر این گونه می نویسد: " ابهامات موجود در مورد عمق آب های ساحلی و امواج قوی حاصل از بادهای تندِ آن کرانه، پیاده نمودن قوا را تا پیش از 13 اوت مطابق با 22 مرداد میسر نساخت و این فرصتی پیش آورد که عشایر، استحکامات خود را بر کرانه دریا کامل نمایند، البته در طول روز، توپخانه ی ناوها مانع از فعالیت عشایر شد.
با اینکه 13 اوت/ 22 مرداد از هوای مناسبی برخوردار بود ولی میدان دید آنقدر محدود بود که نیروی پوششی ( مرکب از پنجاه تفنگدار دریایی و یکصد و هفتاد تفنگدار از پیاده نظام نود و ششم و دو مسلسل و گروه پزشکی، تحت فرماندهی کاپیتان جی، کارپنتر )، از پیاده نظام سبک نیروی دریایی سلطنتی نتوانست تا پیش از 11 صبح وارد کار شود. نیروی مزبور پس از استقرار در قایق ها در سه صف، حرکت خود را به سوی ساحل آغاز کردند. پیشروی آن ها تحت پوشش موثر توپخانه ی کشتی ها و چهار مسلسل دریایی مستقر در خودِ قایق های نیروبر، انجام شد.
هدف آن بود که در شمال مواضع دفاعی دشمن پیاده شوند ولی امواج پرقدرت ساحلی قایق ها را به سمت راست مواضع دشمن منحرف کرد و با نزدیک شدن به خطوط دشمن، شانزده تن از نیروهای بریتانیایی از پای درآمدند. ولی به محض آنکه نیروها خود را به ساحل رساندند، حدود 150 تا 200 ایلیاتی که در پشت سنگرها موضع گرفته بودند، سریعاً سنگرهای خود را ترک گفته و حدود 2000 یارد (1800 متر) عقب نشستند.
پیاده شدن نیروها که تحت سرپرستی ناخدا سوم ویسکونت کلبورن صورت گرفت، با موفقیت به پایان رسید. گروه های شناسایی، اعزام گردیده و در حوالی ساحلِ پایگاهی مستقر شد. سپس باقی نیروهایی که باید پیاده گردند نیز به انضمام تجهیزات لازم به ساحل آورده شدند.
کل نیروهای مستقر در ساحل که همراه با نیروی پوششی به فرماندهی میجر وینتل پیاده شده بودند، عبارت بودند از پنجاه تفنگدار دریایی با پنج مسلسل دریایی ، بیست ملوان برای تخریب و دویست و هشتاد تفنگدار از پیاده نظام نود و ششم با دو مسلسل" [4]. همین نویسنده در پاورقی صفحه دیگر، تسلیحات سنگین ناوها را این گونه بر می شمارد. " ناو جونز، یازده توپ 6 اینچی، 8 توپ 12 پاوندی و یک توپ 3 پاوندی، ناو پیراموس: هشت توپ 4 اینچی و 8 توپ 3 پاوندی، ناو لاورنس: چهار توپ 4 اینچی و چهار توپ 6 پاوندی، ناو دالهوزی: شش توپ 6 پاوندی" [5].
14 اوت 1915 میلادی / 23 مرداد1294 شمسی/ 3 شوال 1333 قمری
" شب به آرامی گذشت و هیچ یک از طرفین تعرض و حمله ای نکردند ولی سپیده صبح که دمید، صدای رگبار گلوله ی سربازان انگلیسی در گوش ها طنین انداز شد. جنگجویان دلواری مدتی را به زد و خورد و پیکار ادامه دادند و سرانجام فرار اختیار کردند. از مجاهدین دلواری 400 نفر به سمت دلوار نو و بقیه به دلوار کهنه رفتند. تفنگچی های دلواری وقتی متوجه شدند که انگلیسی ها، نخیلات محل را خراب و ویران کرده اند، به خشم آمده، به شدت هرچه تمامتر شروع به تیراندازی نمودند.
در این هنگام گلوله توپ های ساحلی، یکی پس از دیگری حوالی دلوار کهنه منفجر می گردید وبه جای اینکه دلواری ها را به هلاکت رساند، سربازان انگلیسی را که در آنجا مشغول زد و خورد بودند از پای در می آورد. می گویند مامورین توپخانه ی اردوی انگلیسی که از ساحل شلیک می کردند، اشتباهاً به جای اینکه دلوار نو را هدف قرار دهند به دلوار کهنه که سربازان هم در آنجا متمرکز بودند، تیراندازی می نمودند و در نتیجه ی این خبط و اشتباه، عده زیادی از سربازان هندی و انگلیسی کشته شدند.
سربازان هندی و انگلیسی که در نتیجه اشتباه توپخانه ساحلی کشته شدند، بالغ بر هفتاد نفر بودند و دلواری ها این رقم را به حساب خود گذاشتند. انتشار این خبر در همه جای تنگستان با مسرت تلقی گردید و عموم عشایر این فتح و پیروزی را به فال نیک گرفتند" [6].
این نویسنده انگلیسی اگرچه شکست را به دلیل اشتباه توپخانه ی خودی می پندارد و تلاش می کند از شجاعت و روحیه شهادت طلبی مجاهدین سخن به میان نیاورد، ولی پذیرفتن شکست، مساله ای است که عظمت و اهمیت این نبرد را بر همگان آشکار می سازد. در گزارش و اسناد نظامی انگلیس نیز با پذیرفتن شکست نیروهای خود، همین توجیه را دلیل شکست می داند. " در ساعت شش و چهل دقیقه صبح، وینتل طی مخابره ی علایمی به افسر ارشد دریایی برآن شد که توپخانه ی ناوها بر دلوار کهنه، که دشمن به تقویت آن همت گمارده بود، آتش گشایند.
در ناو جونو -که در هر دور آتش سه تیر حاوی مواد منفجره از توپ های 6 اینچیِ خود، از فاصله 11500 یاردی ( 10 کیلومتری ) شلیک می کرد- بر نخلستان مزبور فرود آمد. اگر هیچ یک از افراد آسیب ندیدند، اما آشوب حاصل از آن، مشکلاتی پیش آورد و امر دفاع، در برابر آتشِ مداوم، دشمن را مختل ساخت.
لهذا میجر وینتل تصمیم گرفت تا پیش از آنکه بتواند مانع از ادامه ی بمباران ( توپخانه ی ناو جونو ) گردد، برای احتراز از تلفات احتمالی ناشی از آن، فوراً به پایگاه اصلی عقب نشینی کند. دشمن فوراً این حرکت ما را حدس زد و علی رغم تلفات وارده با تهور به پیشروی دست زد و تلفاتی بر نیروهای بریتانیا وارد آورد. عقب نشینی با نظم تمام صورت گرفت و با آنکه تلفات رزمی کاهش یافت، ولی به علت گرمای فوق العاده، تعدادی از نیروهایمان تا پیش از رسیدن به پایگاه اصلی از پای درآمدند" [7].
15 اوت 1915 میلادی/ 24 مرداد 1294 شمسی/ 4 شوال 1333 هجری قمری
" در نیمه شب 15 اوت ( 3:30 بامداد ) حمله به دلوار آغاز شد، وینتل توانست پیش از رسیدن روز، بر قلعه دلوار دست یابد... حاصل حمله، تخریب قلعه بود، از شمار کشته شدگان اشرار هنوز خبر دقیقی در دست نیست ولی غیر از کشتگان ما در روز نخست در عملیات تسخیر قلعه نیز، شش نفر از نیروهای ما زخمی شده اند، بر پایه موثق ترین خبر رسیده تا این لحظه مجموع تلفات ما از کشته و زخمی از 50 تن گذشته و سرگرد وینتل نیز دچار جراحت هایی در دست و پایش گشته است" [8]. " در همان شب نیز نیروهای ما بدون آنکه با مقاومتی از سوی دشمن مواجه گردند، به ناوها بازگشته و نیروی اعزامی به بوشهر بازگشت... عملیات دلوار که در گرمای فوق العاده و تحت وضعیت طاقت فرسایی صورت گرفت، نشانه کارایی و قابلیت تمام دست اندرکاران آن بود.
کل تلفات به 66 نفر ( از جمله 11 مورد گرمازدگی ) ... یک افسر نیروی دریایی به نام بلومفیلد ، پنج جاشو، یک تفنگدار و پنج سرباز هندی کشته شدند. یک افسر نیروی دریایی، 12 جاشو، 12 تفنگدار و 15 سرباز هندی نیز مجروح شدند. یک گلوله از کلاه خود میجر وینتل عبور کرد و دست و پایش نیز جراحت سطحی برداشت" [9]. نویسنده کتاب ایران در جنگ بزرگ، مورخ الدوله سپهر، در مورد اهمیت این نبرد و تلفات نیروهای انگلیسی می نویسد: " دسته ای از نیروی انگلیس در دلوار پیاده شده و نخلستان آن را منهدم ساختند و رئیس علی به اقرار مقامات انگلیسی در ضمن نبرد کوتاهی، 16 نفر از نظامیان انگلیسی را از پای درآورد و روز بعد 70 نفر دیگر را به دیار عدم فرستاد و قوای حریف را وادار به فرار کرد.
این خبر در جنوب تاثیر بزرگی بخشید و به فتح عظیم اسلام بر علیه کفر تعبیر شد و موجب تشویق اتباع صولت الدوله و ناصر دیوان گردید. انگلیسی ها مجموع تلفات خویش را 150 نفر قلمداد کردند" [10]. درباره رقم کشته شدگان تنگستانی و دشتی نیز آمار درستی در دست نیست. آدمیت این تعداد را تنها 7 نفر و فراشبندی حتی سه نفر ذکر کرده اند که مسلماً بیش تر از این تعداد بوده است[11].
منابع :
[1] فراشبندی، علی مراد: جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، تهران، 1365، ص 30
[2] پرتو، افشین: گزارش های مستر چیک، حوزه ی هنری استان بوشهر. انتشارات همسو، تهران، چاپ اول،1392، ص 144
[3] پرتو، پیشین، ص 145
[4] مابرلی، جیمز. بیات، کاوه (مترجم)" عملیات در ایران، رسا، تهران، چاپ اول، 1369، ص 139
[5] مابرلی، پیشین، ص 138
[6] سایکس، کریستوفر: فعالیت های جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی در ایران، ترجمه حسین سعادت نوری، وحید، چاپ اول، تهران، 1348، ص 102
[7] مابرلی، پیشین ص 140
[8] پرتو، پیشین، ص 146
[9] مابرلی، پیشین، ص 142
[10] سپهر، مورخ الدوله : ایران در جنگ بزرگ ( 1914-1918 )، تهران، ادیب، 1362، چاپ دوم، ص 102
[11] یا حسینی، سید قاسم: رئیس علی دلواری، تجاوز نظامی بریتانیا و مقاومت جنوب، تهران، پردیس دانش،1387،ص 161