عصرایران ؛ جعفر محمدی - نوزاد انسان، ناراحتی های معدودی دارد ؛ او یا گرسنه است ، یا نیاز به تعویض دارد ، یا دردی را احساس می کند و ... .
او
برای ابراز ناراحتی خود ، یک راه را به طور غریزی بلد است: گریه می
کند و فریاد می کشدبه قول دکتر ویلیام گلاسر، بنیانگذار تئوری انتخاب در روان شناسی، نوزاد می داند که با گریه و فریاد دیگران را تحت
کنترل خود در می آورد، بدین گونه که مثلاً مادرش را از آن سوی اتاق به سمت
خود می کشد.
بدین ترتیب، ما مهارت ابراز ناراحتی و خشم را از کودکی به طور غریزی یاد می گیریم؛ هیچ کس خشمگین شدن را به ما یاد نداده است.
رفته
رفته بزرگ می شویم و ناراحتی ها و مشکلات جدیدی بر ما عارض می شوند و این
در حالی است که بیشتر ما، همان یک مهارت مادرزادی (خشم) را بلد هستیم. بنابراین
در مواجهه با مشکلات، دچار خشم می شویم و خشم، در اکثر مواقع نه تنها
سازنده نیست که ویرانگر هم هست.
در این میان ، مسأله دیگری رخ می
دهد. ما نمی توانیم در برابر همه مشکلات خشم خود را ابراز کنیم. مثلاً
امکان دارد نتوانیم در برابر رئیس مان خشم خود را فریاد بزنیم ، شاید به
دلیل مصالحی مانند حفظ آبروی خانوادگی نتوانیم خشم خود را علنی کنیم ، شاید از
اساس دستمان به کسی که ظلمی به ما کرده نمی رسد تا عصبانیت مان را نثارش کنیم و ... اینجاست که یک مکانیزم دفاعی به نام "افسردگی" فعال می شود.
بدین ترتیب، در مواجهه با مشکلات و رویدادهای ناگوار ،«یا قدرت ابراز خشم را داریم که عصبانی می شویم ، یا نداریم که افسرده می شویم» و زندگی ما ، در ملغمه ای از"خشم و افسردگی" می گذرد.
در چنین وضعیتی آیا باید دست روی دست گذاشت و به خشم غریزی و افسردگی دفاعی بسنده کرد تا زندگی تمام شود؟ قطعاً پاسخ منفی است ولی چاره چیست؟
پاسخ را باید در آموزش مهارت های زندگی جست. خشم جزو آموزه های نخستین ماست ، پس باید مهارت مهار خشم را آموخت. وقتی خشم را مهار کردیم، بایدحواس مان باشد که از چاله خشم در چاه افسردگی نیفتیم. این نیز مهارتی جدا می طلبد.
مابین خشم و افسردگی نیز دهها مهارت دیگر را باید آموخت که در مجموع می توان نام این مهارت ها را "سواد زندگی" گذاشت؛ مانند مهارت های عاطفی، حل اختلاف، سخن گفتن و گوش دادن، متقاعدسازی، انتقاد، کنترل هیجان و ... .
متأسفانه باید گفت که اکثر ما یا این مهارت ها را یاد نگرفته ایم یا به طور تجربی و عمدتاً ناقص چیزهایی درباره آنها می دانیم. مثلاً اگر پدر یا مادر هستیم نمی دانیم با کودکی که سوالات جنسی می پرسد چه بگوییم یا اگر در یک اختلاف خانوادگی یک نفر دروغ گفت دقیقاً نمی دانیم چه برخوردی مناسب تر است یا وقتی یک ناشناس رفتار نابهنجاری در مقابل ما انجام داد به جز عصبانی شدن و احیاناً دعوا ، چه کار دیگری می توان در برابرش انجام داد؟!
سیستم آموزشی ما نیز آنقدر ناکارآمد است که به جز خواندن و نوشتن ، چهار عمل اصلی ریاضی و مشتی محفوظات غیرکاربردی، چیزی یادمان نمی دهد و ما می مانیم و ضرب المثل معروف "کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من" و این که باید هر کدام از ما ، خودمان برای افزایش مهارت های زندگی به فکر یادگیری باشیم.
اكثر روانشناسها مىدوننداين كارگاهها كى و كجا برگزار مىشه.
البته بنظرم اكثريت مون اينطوري هستيم نه همه
عصری جون شروع کن
از وظایف مرد...من دو سال عقد بودم و یک سال و نیم ازدواج کردم...شوهرم پنجاه هزار تومان هم خرجی بهم نمیده تازه از حقوقم برنج و گوشت و مرغ میخرم...
خیلی راحت میگه زن کارمند احتیاجی به خرجی گرفتن نداره...
واقعا یعنی شوهرم نباید حتی پول یک جفت جوراب 1000تومانی هم به زنش بده چون زنش کارمنده!!!!
اینا رو به بهشون یاد بدید...
اما اگه شوهرتون با شما در کار خونه به نسبت مساوی همکاری داره و مشارکت میکنه پس شما هم نباید انتظار داشته باشین که به شما خرجی بده
اصل استقلال رو هیچوقت فراموش نکنید
از اقای جعفر طهماسبی روانشناس شهر تبریز بی نهایت سپاس گذارم.
همین دوره ها بوده که خودم و دیگران احساس میکنیم که در روابطم یه خورده با بقیه فرق دارم.
تو نت با عنوان کار گاه های اموزشی سرچ کنین امید وارم موفق بشین.
در ضمن هیچ کتابی جای کارگاه های اموزشی رونمیده باید در کلاس ها حضور داشت و تو بحث ها شرکت کرد تا تاثیرش رو دید.
فرهنگسازی کنه ؟
جک گفتیا
...(خلاقیت لازمه)..
خلاقیت رو هستم ... هم دنیا داره هم آخرت .. بسم الله
خیلی از طلاق ها خیلی از اختلافات زندگی خیلی از معضلات اجتماعی متاسفانه از همین جا و ندونستن این مهارت ها نشأت گرفته میشه
آموزش ندیدیم خیلی هوشیار باشیم سعی می کنیم خودمون یاد بگیریم اگه و اگه گذر زمان بهمون فرصت جبران رو بهمون بده...
تو رو خدا این موضوع رو جدی ادامه بدین
یعنی ادمای نرمال و خوش قلب , ادمایی که همیشه میخندن وجود ندارن نگفتم خوشحال , گفتم خوشرو
چرا میخوای ملت فکر کنن وضعیت خرابه داری شورش رو در میاری عصر ایران
به نظرم شما به عنوان یه رسانه قدرتمند بیایید مهارت های زندگی را در قالب مقاله های آموزش دهید.
یا حداقل چنیدن کتاب خوب در زمینه تربیت فرزند معرفی کنید که من پدر یا مادر بخوانیم و در تربیت فرزندان خود استفاده کنیم.
آقاي جعفر محمدي
متشكر مي شيم اگه در قسمتهاي بعدي توضيحات بيشتري راجب اين مشكل و نوع رفتارهايي كه خودتون در نظر داريد بيشتر توضيح بديد متشكرم
موفق باشی
اين تربيت هرچند كه بايداز كودكي انجام بشه اما نبايد از دستيابي به اون در بزرگسالي نيز نااميد شد.چون خداوند انسان رو با قابليت تغيير آفريده.
پيشنهاد ميكنم اگراين اولويت براي متوليان فرهنگي جامعه هم احساس شد از تجربيات جواب داده شده ژاپن استفاده كنند
به نکات خوبي در متن اشاره شده است. اميدوارم راهکارهاي آموزشي و حذف خشم و افسردگي را نيز در مقاله اي در اختيار خوانندگان قراردهيد
این همه چرت و پرت تحویل ملت میده به جای اینکه به این جور چیزا پرداخت کنه آموزشهای اجتماعی، خانوادگی ، زبان انگلیسی و ...
با ایشون اروم صحبت می کنید زیر بار نمی ارند ، نباید خشمگین شد ؟
اصولا وقتی در یک جامعه نظم اجتماعی نباشه و حرکت های ناگهانی زیاد رخ بده خشم عمومی هم زیاد خواهد بود.
کی تا حالا مثنوی رو خونده؟ این مولانای نازنین به این زبون ساده چنین آموزشهای طراز اولی رو با داستانهای زیبا برای ما گفته.
وضو بگیریم، به یاد خدا، هر روز فقط یک قسمتشو بخونیم، لازم نیست همه همشو بفهمیم، آسته آسته بریم جلو، فایلهای صوتیشم هست که بخونه و ما متنو نگاه کنیم، اگه همشو خوندیم و خالصانه تفکر کردیم و سوالی داشتیم که حل نشد، اونوقت با هم یه فکری میکنیم...
فردوسی چندصد سال پیش اون درسهای بزرگ و زیبا رو به ما داده؟ چرا ما امروز حال و روزمون اینه؟ چون مطالعه نمیکنیم اگرم میکنیم کتابهای در پیتی رو که امروز تو بازار پر شده برمیداریم و وقت گرانقدر رو تلف میکنیم...
با سپاس برای ارائه مقاله بجا و آموزنده اتان و همچنین برای درج نظرات خوانندگان، تا احساس کنیم که واقعا در آنجه که پیرامون ما میگذرد، هم صدا و هم درد های فراوانی داریم.
بحث برخورد با هنجار و یا ناهنجارهای اجتماعی، البته، منحصر به این مقاله و یا مجموعه نمی شود. همۀ ما تحت تأثیر محیط اجتماعی ای که در آن زندگی می کنیم هستیم، و در این میان، شرایط اقتصادی آحاد جامعه نقش مهم و بارزی در شکل گیری هنجارهای اجتماعی بازی می کند. میخواهم بگویم حتی اگر جامعه سوئد، ژاپن و یا سوئیس نیز با خرابی های اقتصادی، رانت خواری، ضعف مدیرت در بدنۀ اجتماع، و ... روبرو شود، و آین مشکلات در یک چشم انداز بی انتها در زندگی روزمره آدمیان نقش بازی کند، آنها نیز جز "خشم" و "افسردگی" چیز دیگری برای دفاع از خود نخواهند داشت. جنگ جهانی دوم، خود مثال روشن از ادعای من است.
باز هم از شما ممنونم، چه نظر مرا پخش بکنید، و چه اینکار را نکنید، مطمئنا "خشمگین" و یا "افسرده" نخواهم شد، چون نفس کار شما درست است.
سپاس
خب اگه امکانش هست خود شما عزیزان به صورت پیوسته و منظم مطالبی آموزشی کاربردی و نسبتا ساده تحت عنوان سواد زندگی، مهارتهای زندگی یا آنچه در مدرسه به ما نمیآموزند یا هر عنوان مناسب دیگه ای در سایتتون قرار بدید.
با تشکر
1.جامعه:دارا بودن مدیران کارآمد که تعداد مدیران اینچنینی کم است.
2. فرد:دارا بودن روحیه تقوی (یعنی گناه نکردن و پرهیزکاری) که متأسفانه تقوای واقعی مشهود نیست.
مثال جالبی هست بیشتر بارداری های ناخواسته در بین تحصیل کرده ها و در جوامع شهری اتفاق میوفته یعنی در بین کسانی که آموزش ها پیشگیری به صورت آکادمیک داده میشه ( لاقل تا پیش از این داده می شد )
اي بابا شما هم كه يك كوهي از سوالات رو رودروي ما گذاشتيد و رفتيد ، شما كه با روانشناسان زيادي در ارتباط هستيد هر روز مهرتي رو براي ما به عنوان هديه در سايت بگذاريد باشد كه باقيات الصالحاتي باشد برايتان با داشتن مردماني خوب كه همه فنون زندگي رو از شما آموخته باشند . ببينيم و تعريف كنيم و به اميد آنروز
من دکترای روان شناسی دارم. بله متاسفانه جای آموزش مهارت های زندگی در جامعه ما خالیه. البته در دوره دبیرستان درسی بنام مهارت های زندگی وجودداره . کتابشو من دیدم ، کتاب خوبیه اما حدس میزنم در کنار بقیه دروس جدی گرفته نمی شه. چون در کنکور ازش سوال نمیاد...برخی از مراکز مشاوره در سطح شهر ممکنه کارگاه های آموزی داشته باشند. در ضمن کتابی در بازار بانام مهارت های زندگی ترجمه شهرام محمد خانی وجود داره . اما نکته اصلی اینه که یادگیری این مهارت ها نیازبه تمرین و ممارست زیاد داره. و اشکال اساسی ما اینه که به تمرین و استفاده از نتایج علمی زیادبها نمی دهیم.
من روانشناسي نخوندم اما سعي كردم درست اطراف خودم رو ببينم . براي درست كردن جامعه اول بايد از خود شروع كنيم . جامعه سالم دسترنج افراد سالم و درستكاره . جزوه - كتاب و مطالب مفيد براي ارتقاء طرز فكر صحيح افراد تازماني خوبه كه خود شخص قائل به تغيير در خود و رفتار خودش باشه .
مديران و مسئولين جامعه كه آثار اختلاف و بي احترامي و بي ادبي نسبت به يكديگر رو با رفتار ناصحيحشون در تلويزيون و روزنامه ها باعث رواج اين امر بين مردم عادي مي شه . مديري كه در محل كار خوذ مراقب نوع رفتار و كردار كاركنان زير دستش هست ولي در اجتماع هنگام رانندگي و تخلف ماشين ديگر با زدن بوق و فحش تمامي جزوات و كتابهايي را كه خوانده به زير سوال مي برد.
پس آموزش از طريق كتاب - روزنامه و فيلم بايد همراه با خواستن خود فرد براي ايجاد تغيير در رفتار و كردار فردي باشد.
آموزش و پرورش
صدا و سیما
خانواده
مراکز فرهنگی
مسئولان اصلی این موضوع هستن، البته پدر و مادری که خودشون مهارتی ندارن یقینا نمی تونن به فرزند هم چیزی یاد بدهند.
وقتي پول سرويس اياب و ذهاب معلمين بطور مستقيم،از معلمان اخذ مي گردد!! چه انگيزه و روحيه اي براي پرورش فرزندان نسل آينده خواهد ماند؟؟
با تغيير سيستم آموزش و پرورش و حذف دوره راهنمايي،در صدور حكم ابلاغ معلمين چه آشوبي به پا شده است.
وقتي ارزش و اهميت آموزش و پرورش نسل آينده در نظر مسئولين پائين بيايد،چه انتظاري از تربيت صحيح دانش آموز و فرزندانمان خواهيم داشت؟
ارائه انواع و اقسام مدارك تحصيلي در سطح متوسطه،در قبال اخذ وجه،يعني ترويج بي سوادي،كاهش تربيت نيروي نسل آينده،ترويج بي تفاوتي در فرهنگ زندگي در مقابل مسئوليت ها و ...باعث ازدياد جرم و جنايت و زنداني خواهد شد.
یاد مرگ و اینکه عمر کوتاهی داریم بهترین تلنگر برای غصه نخوردن برای این دنیاست و زندگی تکرن بر اساس حرفهای پوچ دیگران.
تا وقتی در بر همین پاشنه بچرخه اوضاع همینه.دوستان خوبه بدونند که ما اصلا یه عنوان آموزشی در دوره ی ابتدایی داریم به نام مهارتهای زندگی که همه اش شامل کاردستی ،ظاهر سازی و رنگ کردنه که البته در حقیقت داریم خودمون رو رنگ می کنیم و جالب تر اینکه از برکت وجود همین مهارتهای زندگی کلی نون خور و تقدیر بگیر برقرارند که به واقع فقط به صورت مساله می پردازند و هیچ نفع واقع گرایانه نداره مگر ظاهر سازی.اگه از همین گردانندگان مهارتهای زندگی یک سئوال مطرح روز در خصوص مشکلات مرسوم بکنی کلا هنگ می کنند یا سعی می کنند از جواب دادن طفره برن که بازهم نتیجه اش هیچ توفیری برای اجتماع نخواهد داشت.راستی در این زمینه هم کاری از ناخن هر کس برنمی یاد چرا که ممکنه اوضاع رو خراب تر کنه.فقط باید بگم:شانسی زنده ایم ولی به هر حال این مشکلات روزی به سراغ تک تکمون خواهد آمد.خدا به دادمون برسه!
فقط باید کسی بخواد اینا رو آموزش بده یا حتی سایتی که من مطمئنم اگر با دل و جون باشه قطعا رونق خواهد داشت...
خواستم بگم واقعا اونی که میخواد یاد بده باید واقعا بخواد! کم هست همچین آدمی که بخواد واقعا یاد بده...
کتاب مهارتهای زندگی دکتر شهرام محمدخانی بسیار کاربردی است حتما بخوانید .
لطفا این کارو بکن
ممنون
یک نفر گفت جایی را سراغ دارید که این مهارتها را بدهد؟ بله دانشگاه جامع علمی کاربردی در چهارچوب نظام آموزشی مهارتی و در قالب پودمانهای کوتاه مدت مهارتهای زندگی را در موضوعات مختلف حتی بصورت مجازی ارائه میدهد که البته در پایان دوره مدرک این دوره ها را با تایید وزارت علوم به دانشجویان خود واگذار می کند.
بنظر بنده کارهای از این دست اساسا بر عهده دولت هاست یعنی اگر افراد هم بصورت شخصی و سلیقه ای دنبال آموزش این مطالب بروند بازهم این افراد مجبورند در محیطی زندگی کنند که در آن پر از افراد اموزش ندیده است و این فضا اصلا تحت کنترل شما نیست محیط مدسه - کار و غیره پس بنظر می رسد آموش های از این دست می بایست مبتنی بر نیازها و محیط هر جامعه طراحی و بصورت زیز بنایی در مدارس- خصوصا رسانه های جمعی مکررا تاکید و نهادینه شود در یک کلام بصورت فرهنگ درآید
کاش مثل بخش رادیو عصر ایران که جناب شعبانعلی عزیز مطالب خیلی خوبی رو در مدتی کوتاه بیان می کنند میشد با روانشناسان دلسوزی هماهنگ کنید تا اونها هم در فایلهای صوتی کوتاه به مسائل مختلف روان شناسی بپردازند
بهتون قول میدم که هم بسیار تاثیرگذار خواهد بود و هم بسیار مورد توجه واقع میشه
عصر ایران عزیزم می دونم که آدم های خیرخواه و نیک اندیشی هستید و اگر این امکان براتون وجود داشته باشم حتما انجام میدید