رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری معتقد است که «شاید ما در سال 88 میتوانستیم کاری را بکنیم که افغانها در سال 93 میکنند».
گزیده گفتوگوی حسامالدین آشنا با ماهنامه اندیشه پویا در پی میآید:
* سال پیش در گفتوگویی که همزمان با تشکیل دولت با شما داشتیم، گفتید که کشور مانند بیماری در سیسییو است و آقای روحانی اول میخواهد این بیمار را از سیسییو به بخش بیاورد. یک سال از تشکیل دولت یازدهم میگذرد و ما وارد سال دوم شدهایم؛ یعنی بیشتر از یکچهارم زمان آقای روحانی سپری شده. لطفا توضیح دهید که این بیمار در چه مرحلهای است؟ دولت توانسته بیمار را به بخش بیاورد؟ اصلا آخرین تشخیصش درباره این بیمار چیست؟ آیا دولت امکانات لازم را برای بیرونآوردن بیمار از بخش دارد؟ بیماریاش به مرحلۀ لاعلاج نرسیده؟
به نظر میرسد که در حال حاضر یک آرامش توأم با رکود در همه زمینهها در کشور حاکم شده است. این آرامش توأم با رکود در اقتصاد و سیاست داخلی و سیاست خارجی و ... وجود دارد. در واقع دیگر رو به سقوط نیستیم یا اینکه سرعت سقوطمان کمتر شده ولی خیلی رو به صعود هم نیستیم. در حالت تلاش برای عبور از نقطه صفر قرار داریم. تحلیل کلان من این است که بیمار به بخش منتقل شده است ولی هنوز هم به مراقبت شدید نیاز دارد.
* آیا به نظرتان رئیسجمهور ابزارهای لازم برای درمان و بهبود و مراقبت از این بیمار را در اختیار دارد؟
از نظر من هماهنگکننده این تیم رئیسجمهور نیست و رهبری کشور است. رئیسجمهور در این تیم یک پزشک ارشد است اما مقامی که کشور را نجات میدهد و همۀ قوا را همسو میکند و براساس قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی مسئولیت هماهنگی بین قوا و حل اختلافات و تعارضات را بر عهده دارد، مقام معظم رهبری است.
* این بیماری چه بود و آیا درمان شد؟
مهمترین بیماری دولت، بیحسی است. بیحسی یعنی عدم حساسیت نسبت به تغییرات محیط بیرونی. اگر دولتی نتواند عکسالعمل مناسب به تغییرات محیطیاش نشان دهد و نیز نتواند در محیط بیرونیاش تصرف مناسب بکند، این دولت بیحس شده است. یکی دیگر از بیماریهای دولت چیزی است که به آن میگوییم دولت ناتوان یا دولت فرومانده. دولت فرومانده دولتی است که کارکردهای مورد انتظاری را که باید انجام دهد، انجام نمیدهد. در واقع ما در ایران با جامعه قوی و دولت ضعیف مواجه بودهایم. عدهای تصور میکردند که دولت قوی و جامعۀ ضعیف درست کردهاند. اما اگر هوشمندانه به صحنه نگاه کنیم اتفاقی برعکس افتاده است. درست است که دولت گریبان چاک کرده و حرفهای بزرگ زده و از مدیریت جهان سخن گفته اما در اجرای اراده و مسئولیت خودش فرومانده است. دولتی که نمیتواند مالیات بگیرد یک دولت فرومانده است. حتی اگر هشتاد درصد اقتصاد دولتی باشد اما دولت نتواند مالیات بگیرد این دولت فرومانده است. دولتی که قوانین و مقررات بسیار زیادی دارد اما بهصورت مرتب و وسیع قوانین و مقرراتش توسط جامعه نقض میشود دولت فرومانده است.
* آقای روحانی برای انداختن قطار دولت در مسیر درست تاکنون موفق بوده و توانسته در نقش معمار ظاهر شود؟
در این شکی ندارم که در هشت سال گذشته دولت در ایران به ضعیفترین وجه خودش رسیده بود. در رتوریک (استفاده از هنرهای زبانی برای اقناع مخاطب در انجام کاری یا پذیرش اندیشهای) ما بلندترین صداها را داشتیم اما در عملکرد ناتوانترین دولت را داشتیم.
* شما برای برگزاری انتخابات در ایران، طرحی در ذهن داشتید. چرا این پیشنهادهای خوب باید در حد ایدههای دانشگاهی باقی بمانند؟
بحث اصلاح قانون انتخابات در دستور کار وزارت کشور قرار گرفته و در کمیسیونهای سیاسی و اجتماعی دولت در دست بررسی است. امیدوارم سال دیگر اگر اینجا (مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری) و یا جای دیگر همدیگر را دیدیم بتوانیم راجع به بازنگری قانون انتخابات صحبت کنیم اما مهمتر از قانون انتخابات، قانون احزاب است. مهمتر از قانون احزاب، قانون جرم سیاسی است. قوانینی که ما آنها را ساماندهی سیاسی میخوانیم. ساماندهی سیاسی کشور یعنی اینکه ما متوجه باشیم که در دهه چهارم جمهوری اسلامی نمیتوانیم صرفا به حرمت اشخاص و احترام اشخاص رأی دهیم به این امید که انشاءالله آنها بعدا انسانهای خوبی را انتخاب میکنند و انشاءالله مجلس به آن رأی میدهد و ... با انشاءالله و ماشاءالله اوضاع کشور درست نمیشود. تجربۀ مجلس فعلی و دولت نشان میدهد که وجود یک اقلیت مؤثر در مجلس میتواند برای دولت چالشهای ناخواستهای را ایجاد کند که لزوما مورد نظر مردم هم نیست. اینها لزوما نمایندۀ افکار عمومی فعلی و اکثریت جامعه نیستند بلکه یک فراکسیون پارلمانی هستند. جالب است که در شورای شهر برای استیضاح شهردار سهچهارم آرا لازم است اما در مجلس با 15 نفر میشود یک وزیر را استیضاح کرد. امیدوارم اصلاح آییننامۀ داخلی مجلس و اصلاح قانون انتخابات و اصلاح قانون جرم سیاسی که قانون بسیار ضعیفی است و نیز اصلاح قانون نظام جامع رسانهای و بازنگری قانون مطبوعات و جرایم رسانهای و رایانهای و مجموعه قوانینی که گردش قدرت و اطلاعات را در جامعه مدیریت و چارچوببندی میکنند، انجام شود. این اصلاحات را اگر دولت فعلی انجام ندهد هیچ دلیلی برای آمدنش نمیماند. دولت، مضطر به انجام این اصلاحات است.
* ما چند حزب داشتیم که سیاهی لشکر نبودند و سیاستورز حرفهای داشتند و بهرغم اینکه جایگاه اجتماعی داشتند، حذف شدهاند. مشخصا میخواهم بدانم تکلیف آنها چه میشود و آیا دولت برنامهای برای حضور آنها در انتخابات مجلس دارد؟
صریح صحبت میکنم. دولت دعوت عام میکند که اگر میخواهید به صحنه سیاست برگردید، آزاد هستید که برگردید. اینجاست که جملۀ کلیدی رئیسجمهور در مصاحبه مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونیاش معنا پیدا میکند. او میگوید فقط کسانی را که به حکم دادگاه محروم از حقوق اجتماعی هستند کنار میگذاریم. بقیه میتوانند به صحنه برگردند.
* آقای آشنا! یک دلیل مهم رأیآوردن آقای روحانی عادیسازی فضای امنیتی و پرهزینۀ سیاسی کشور بود اما به نظر میرسد که هنوز هم دیدن برخی چهرهها و نشست و برخاست با برخی افراد هزینه دارد. راه دور نرویم؛ اگر وزیر آقای روحانی با آقای خاتمی عیددیدنی بکند در مجلس با او برخورد میشود و علیه او فضاسازی میشود. این فضا چگونه و چه زمانی قرار است از بین برود تا بعد از آن اصلا زمینه برای تشکیل حزب و فعالیت مجدد حذفشدههای سیاسی فراهم شود؟
من فکر میکنم کمی سطح بحث را بالا ببریم. اصلا اینکه این فرد وزیر است، مسئله است، نه اینکه چه کسی را دیده و کجا رفته. عادیسازی اینجا اتفاق افتاده که آقای جنتی میتواند وزیر ارشاد باشد. کسانی هم که حمله میکنند، به آن دیدار حمله نمیکنند. آقای نوباوه در مجلس وقتی خواستند وزیر علوم را نقد کنند، فرمودند ما به وزیر اعتراض نداریم بلکه به نگاه حاکم در آموزش عالی اعتراض داریم و وزیرش را استیضاح میکنیم. رئیسجمهور هم در مقابل میگوید مسئله بودن یا نبودن یک وزیر نیست، بلکه نگاه دولت مهم است که همچنان همان نگاه، حاکم خواهد بود.
* بعد از تجربۀ استیضاح وزیر علوم، تعامل دولت با مجلس فعلی چگونه خواهد بود؟
ما با هیچ تک نمایندهای بهمثابه کل مجلس برخورد نمیکنیم. برای ما هیچ نمایندهای، نمایندهتر نیست. ما مفهومی به اسم نمایندگان قدرتمندتر در مجلس را تا به امروز به رسمیت نشناختیم و هزینهاش را هم پرداخت کردیم. دولت زیر بار باجخواهی فردی بهعنوان یک نماینده نمیرود اما تعامل با مجلس را با دقت و سعۀ صدر ادامه میدهد. ما زیر بار نهاد مجلس میرویم، نه زیر بار یک نمایندۀ درشتگوی تندخو.
* آقای حجاریان چندی پیش به شوخی و جدی گفته بود که روحانی این مجلس را باید منحل کند. خب یک سال بیشتر تا انتخابات مجلس نمانده است. به هر حال فضای بدون رقیب موجبات رأیآوردن این نمایندگان را همچنان فراهم خواهد کرد و همانقدر که تعامل با مجلس فعلی اهمیت دارد، برنامهریزی برای مجلس آینده مهم است ...
دکتر حجاریان در دورۀ اول ریاستجمهوری آقای خاتمی مشاور رئیسجمهور بودند. آقای خاتمی تعبیری داشتند که میفرمودند برخی مشاوران به گونهای هستند که با آنها مشورت کنید اما خلاف آن عمل کنید. امیدوارم این دولت عاقلتر از آن باشد که به مشورتهای اینچنینی تن دهد. بعضی از مشورتها در سنین بالای شصت سال دیگر قابل پذیرش نیست.
* دولت اعتدال میگوید که میخواهم تعامل کنم اما واقعیت این است که چشم باز میکنیم میبینیم آقای فرجی دانا از وزارت میافتد. تعامل در کجا اتفاق میافتد تا کار دولت زمین نماند؟
واقعیت هم این است که میبینیم یک نفر دیگر وزیر میشود و کار کشور زمین نمیماند. دولت صرفا با تغییر سیاست میتوانست جلوی استیضاح آقای فرجی دانا را بگیرد که چنین بنایی هم نداشت. دولت نمیتوانست دروغ بگوید که بورسیهها را پیگیری نمیکند. آقای فرجی دانا نمیتوانست بگوید که توسعه کمّی آموزش عالی را ادامه میدهد چون قرار نبود چنین کند. نمیتوانست بگوید من گسترش مقالات علمی پژوهشی بدون ارجاع را دنبال میکنم و اسمش را میگذارم توسعه علمی کشور. نمیتوانست بگوید به دانشجویان و استادانی که بدون طی کردن مراحل قانونی محروم از تحصیل و تدریس شدند، اجازۀ تجدیدنظرخواهی نمیدهم. نمیتوانست بگوید قول میدهم که نشریات دانشجویی را میبندم. قرار نبود این کارها را بکند. اگر سیاسی حرف بزنیم استیضاح آقای فرجی دانا پایان این مجلس بود و آغاز دولت. اتفاق بزرگی در جریان استیضاح افتاد و استیضاحکنندگان خیلی زود متوجه آثار آن میشوند. استیضاح آقای فرجی دانا آغاز دورۀ جدیدی از دولت و پایان یک دورۀ خیلی مهمی از مجلس بود. ما اول مهر نظرسنجی خواهیم کرد تا بدانیم که جامعۀ دانشگاهی از تصمیم مجلس راضیاند یا ناراضی. اگر مجلس اعتبار خودش را در میان دانشگاهیان بهخاطر تصمیمی که با 10 رأی اضافه گرفته از دست داده باشد، یا خیلی تضعیف شده باشد، آن وقت باید سؤال کرد که چه چیزی به دست آمده و چه چیزی از دست رفته است.
* اشاره کردید که آقای روحانی از همه دعوت کرده است که در انتخابات مجلس حضور یابند. آیا میشود بهعنوان میزبان کسی را دعوت کرد اما تضمین نداد که درِ خانه باز باشد؟
دولت نه مسئولیت دارد و نه مطلوب است که حزب بسازد یا از ایجاد یک حزب جدید حمایت کند. آیا دولت موظف است فراکسیونی را به نام فراکسیون اعتدال در مجلس ایجاد کند؟ به نظر من موظف نیست. آیا ممکن است چنین فراکسیونی شکل بگیرد؟ بله، ممکن است شکل بگیرد. وزارت اطلاعات آیا در این دوره به رد صلاحیتهای گسترده غیرشفاف دست خواهد زد؟ خیر، نخواهد زد. آیا شورای نگهبان نگاهش به مجلس این خواهد بود که به دنبال جرایم اثباتنشده و محاکمهنشده بگردد؟ امیدوارم این اتفاق در شورای نگهبان نیفتد. آیا دولت در این مورد به شورای نگهبان فشار خواهد آورد؟ خیر. دولت هیچ ابزار قانونی برای فشار بر شورای نگهبان نخواهد داشت. پس امید من به اصلاح قانون انتخابات است به گونهای که جایگاه همۀ این نهادها مشخص شده باشد.
* آقای آشنا! به نظرتان راهی برای از بینبردن فساد ساختاری از بورسیۀ غیرقانونی تا رشد یکشبۀ بابک زنجانیها وجود دارد؟
آقای بهزاد نبوی یک بار گفته بود ورای خطهای سیاسی چپ و راست، ما دو خط در کشور بیشتر نداریم: مرد و نامرد. من میگویم ورای اصولگرا و اصلاحطلب، ما فاسد داریم و صالح. همۀ اینها را که کنار میگذاریم، ارادۀ سیاسی شخص اول قوۀ مجریه در اینکه چیزی را فساد بداند یا نداند، حرف اول را میزند. با هیچ معیاری نمیشود توجیه کرد که خود رئیسجمهور در روز آخر کاری مبلغ 16 میلیارد تومان به دانشگاه ایرانیان ببخشد. این غیر از رئیسجمهوری است که به او میگویند اجازه بدهید سفر اول هیئت دولت به مشهد باشد و او پاسخ میدهد خیلی خوب است شما بروید، من هم خودم خواهم رفت. شوخی هم نمیکند و بعد امسال میبیند که قرار است به تاجیکستان و از آنجا به قزاقستان برود و یک سفر استانی هم باید داشته باشد به خراسان رضوی و این سه را به هم وصل میکند تا از مشهد به تاجیکستان برود تا ارزانتر درآید. ممکن است شما بگویید اینها نمادین است اما این فرد واقعا در این مسائل جدی است. آنوقت خیلی سخت است پذیرش اینکه یک شخصیتی یا بیشخصیتی میگوید هشت میلیارد برای بازسازی کاخ ریاستجمهوری هزینه کردهاند.
* قبول دارید که در دولت آقای روحانی، رئیسجمهور پیشروترین عضو کابینه است؟ شاید برعکس دولت آقای خاتمی که رئیسجمهور از بدنۀ کابینهاش محافظهکارتر بود، در کابینۀ آقای روحانی، کابینه از ایشان عقبتر است. تا آنجا که برخی مثل آقای ابطحی در گفتوگو با اندیشۀ پویا معتقدند که روحانی در دولت تنهاست و همراهان زیادی ندارد.
این یک استراتژی دوطرفه است. تصور من این نیست که آقای روحانی تنهاست. تصور من این نیست که تنها خواهد ماند. بلکه تصورم این است که روحانی دارد جاده را برای این طرز تفکر باز میکند. این طرز تفکر خیلی دشوار است. باز کردن جادهای که آقای رحمانی فضلی و مجید انصاری بتوانند سر میز هیئت دولت بنشینند و با هم یک تصمیم بگیرند و پای یک حرف بایستند، خیلی دشوار است که اتفاق افتاده است. فرهنگ سیاسی حاکم بر دولت در ایران این بوده که ما یک رئیسجمهور داریم که نظرش از قبل مشخص است و وزرا هم یا رأی میدهند یا بلند میشوند میروند. تغییر فرهنگ گروهی و مباحثهای طول میکشد. من میگویم بعد از گذشت یک سال رئیسجمهور خیلی پیشرفت کرده است. دور میز هیئت دولتش را به یک گفتوگوی جدیتر و واقعیتر تبدیل کرده است.
* برخی انتقاد میکنند که در این دولت، رئیسدفتر رئیسجمهور و دستیار ویژۀ رئیسجمهور صرفاً نقش همراهیکنندۀ ایشان در عکسهای یادگاری را ایفا میکنند. واقعا این نقد در سطح جامعه مطرح است که آقای فریدون و آقای نهاوندیان، اینقدر که تمایل دارند کنار رئیسجمهور باشند و همراه قافله، همینقدر هم عنایت دارند که به دنبال شنیدن صدای گروهها و اصناف و افراد مختلفی باشند که سخنی با رئیسجمهور دارند. بعضی بازرگانان هم معتقدند صدایشان به گوش آقای نهاوندیان نمیرسد.
کسانی که سخن زیاد نمیگویند به این معنی نیست که فعالیت هم نمیکنند. برخی فعالیتشان سخنگفتن است و برخی هم عملکردشان به جای سخنگفتنشان است. آقای دکتر نهادوندیان نقش بسیار مهمی در این دولت دارند. هم بهعنوان رئیسدفتر و هم بهعنوان مشاور و هم دستیار و همراه رئیسجمهور. من در طول حداقل صد سال گذشته در میان رئیسدفتر بالاترین مقام اجرایی کشور، فرهیختهتر و آیندهنگرتر و ژرفنگرتر از آقای دکتر نهاوندیان ندیدهام.
* در بازۀ زمانی صد سال اخیر ایران؟ غلو نمیکنید؟
من متوجه هستم چه میگویم. بررسی رفتار نزدیکترین افراد به بالاترین مقامات کشور در طول دورۀ صدسالۀ ایران این را نشان میدهد. من رسالۀ فوقلیسانسم دربارۀ دورۀ رضاشاه بوده و نقش فروغی و داور و ... در تاریخ سیاسی کشور را با شواهد و قرائن میدانم. اهمیت آقای دکتر نهاوندیان در تاریخ معاصر ما این است که بهعنوان نفر دوم فکری رئیسجمهور توانسته خودش کمترین حاشیه را داشته باشد و کاملا توانسته کمصدا عمل کند و برای خودش لقمهای نگرفته و در عین حال در منطقیبودن و عقلانیبودن گردش امور در دولت نقش بسیار مؤثری داشته و در تعامل بین قوا و در آرامش روابط بین قوا از تمام سرمایههای قبلی خودش استفاده کرده است.
* یکی از مهمترین کارهای فروغی این بود که بعد از رضاشاه اجازه نداد که دولت دوباره دست شاهزادههای قاجار بیفتد. حداقل میتوانیم امیدوار باشیم که با سیاستهای آقای نهاوندیان که برتر از امثال فروغی توصیفش میکنید، دیگر در دولت برگشت به عقب نداشته باشیم؟
یکی از بزرگترین نقدها به فروغی این است که در منوی انتخاب این ملت فقط دو انتخاب گذاشت؛ یا برگردید به قاجار یا تداوم پهلوی. هنر سیاستمدار بزرگ این است که بتواند منوی انتخاب را توسعه دهد. در منوی انتخاب این ملت همان زمان میتوانست جمهوریت وارد شود. مدرس یک جملۀ غیرمشهوری دارد که میگوید من مدتهاست به این نتیجه رسیدم که چارۀ دردهای این کشور جمهوریت است اما بگذارید مدرس، ایران را جمهوری کند نه رضاخان. درست مثل مخالفت امام است با رأیدادن زنها قبل از انقلاب و حمایت امام از حضور زنان در انقلاب و رأیدادن زنان پس از انقلاب. مثل این است که آقای حاجاحمدآقا نقل میکند که تلویزیون موسیقی پخش میکرد و از امام پرسیدم شما این را جایز میدانید و ایشان گفتند قبل از انقلاب این حرام بود اما الآن جایز است. از بحث دور نشویم، رئیسجمهوری که من میشناسم کسی نیست که اگر فردی به کارش نیاید همچنان از او استفاده کند و بدون تعارف او را کنار میگذارد.
* در این یک سالی که از عمر دولت میگذرد برخی مدام تکرار میکنند که کادر اطرافیان آقای روحانی کادری امنیتی است. اولین عارضۀ امنیتیبودن هم نگاه خاص در حوزۀ سیاست است. معتقدید که از این رهگذر دولت آسیبی ندیده است؟
کسانی که در جمهوری اسلامی ایران کار امنیتی کردهاند، یکدست نیستند. کسانی هستند که مربوط به نسل اول تشکیلات امنیتی کشور هستند؛ یعنی اطلاعات نخستوزیری، رکن دو ارتش، اطلاعات سپاه و اطلاعات دادستانی. نسل اول نسلی است که تحولات زیادی هم از لحاظ فکری و هم از لحاظ عملیاتی و سیاسی داشته است. نسل اول مثل بقیۀ نسل اولیها در حوزههای دیگر تجربههای موفق و ناموفق زیادی داشتند. برای من خیلی آموزنده است که کسانی تجربۀ کار امنیتی دارند و براساس تجربهشان امروز از آزادی دفاع میکنند و میگویند امنیت در گرو آزادی است و این حرف را بهصورت شعاری هم نمیزنند. تجربۀ سال 88 خیلیها را در رابطۀ میان آزادی و امنیت به تأملات نظری واداشت. آقای علی ربیعی دارای سابقۀ امنیتی است. به سابقۀ امنیتیاش افتخار میکند یا از آن خجالت میکشد؟ به نظر من افتخار میکند. آقای صالحی امیری صریحا گفت به سابقۀ امنیتیاش افتخار میکند و مهم اینکه امروز آنها امنیت را در گرو تکثر و احترام به تنوع فرهنگی و احترام به آزادیهای مشروع و قانونی میدانند. شخصا مشکلی با این ندارم که افراد باسابقۀ امنیتی در دولت باشند. نکتۀ مهمتر این است که به جای توجه به سابقۀ افراد میتوانیم به عملکردشان نگاه کنیم که امروز آیا احساس آرامش بیشتری ایجاد کرده است یا نه؟ آقای ربیعی آیا توانسته با فساد مبارزه کند یا نه؟ تصمیمات آقای ربیعی در وزارت کار و تأمین اجتماعی و شستا روشن میکند که اگر ایشان کتاب مهمی در مبارزه با فساد سیستماتیک نوشته به نام زندهباد فساد، آیا در عمل راه مرتضوی را در تأمین اجتماعی میرود یا راهی بهکلی متفاوت؟ نکتۀ سوم دربارۀ اشخاص امنیتی این است که آنها خیلی آدمهای شجاع و خیلی هم ترسو هستند. در یک زمان هر دو را دارند. شجاعند و قوانین و قواعد نانوشته را خوب میشناسند و میدانند کجاها درست نبوده و در عبور از خطوط قرمز خودساخته و توهمی با شهامت عمل میکنند و خیلی ترسو هستند وقتی که پای امنیت واقعی کشور مطرح باشد. آقای روحانی 78 را دقیقا در این چارچوب میتوانید ببینید. در آن برهه ایشان به این نتیجه رسیده بود که آن حرکت دارد رو به براندازی میرود. فقط سخنرانی هم نکرد، اقدام کرد. اگر در سال 88 به جای برخی عزیزان، آقای روحانی مسئولیت شورای عالی امنیت کشور را بر عهده داشت آیا اصلا آن اتفاقات میافتاد؟ یا اتفاقی نمیافتاد؟ ترسو بودن یک نیروی امنیتی، متضمن نگاهی پیشگیرانه است. در افغانستان ما الان با اختلاف دو کاندیدای ریاستجمهوری مواجه هستیم. شاید ما در سال 88 میتوانستیم کاری را بکنیم که افغانها در سال 93 میکنند. بلوغ سیاسی دو طرف انتخابات، بلوغ سیاسی مردم و از همه مهمتر مجرب بودن نهاد شورای عالی امنیت ملی میتوانست از خیلی حوادث پیشگیری کند.
* ماجرای حصر پس از یک سال گویا صرفا در حوزۀ وزارت بهداشت گشایشهایی داشته. دقیقا چه اختیارات و امکاناتی به وزیر بهداشت برای پیگیری سلامت آنها داده شده؟
گفتهاند مسئول در این زمینه شورای عالی امنیت ملی بوده و هست و خواهد بود.
* در شعارهایی که بعد از پیروزی آقای روحانی شنیده میشد یکی هم رسیدگی به این مسئله بود.
جاهایی که شما شرکت کردید این شعار را میدادند. جایی که من ایستاده بودم مطالبات دیگری را هم شنیدم.
* همین که آقای روحانی وزیر بهداشت را مسئول رسیدگی به وضعیت سلامتی آنها میکند یعنی اینکه رئیسجمهور مسئولیتی در این زمینه دارد.
این مسئله جنبههای مختلفی دارد و یک جنبهاش این است که دسترسی به خدمات بهداشتی و سلامت، حق همگانی است. این حق هم باید به رسمیت شناخته شود و هم خدمات لازم برای آن ارائه شود. دولت تلاش کرده که این کار انجام شود. در این مورد سخنگفتن از اقدامکردن، کار بسیار راحتتری است. سخنگفتن تا به حال کمکی به حل مسئله نکرده است.