فردا ـ سيام شهريورماه ـ زادروز فريدون مشيري است.
به گفتهي برخي پژوهشگران ادبي، فريدون مشيري از جمله شاعراني بوده است كه هم در پارهاي موارد توجه شعرشناسان را به خود جلب كرده است و هم توجه عامهي مردم را.
عبدالحسين زرينكوب پس از مطالعهي ديوان شعرهاي اين شاعر، او را شاعري نوپرداز با انديشهها و آفرينشهاي نوي معرفي ميكند كه نوپردازياش ناشي از ناآشنايياش با سنتهاي شعر فارسي نيست.
زبان شعرش هم بيآنكه بازاري باشد، ساده است و در عين سادگي به نحو مرموزي فاخر و متعالي.
اين استاد ادبيات فارسي به اين موضوع هم اشاره داشته است كه واژگان بهكاررفته در شعر او با آنكه گهگاه از تازگي و سادگي تلألو دارد، اما زبان اهل كوچه نيست، چنانكه تركيباتش هم از تأثير ژورناليسم بيبندوبار عصر بركنار است.
محمدرضا شفيعي كدكني نيز زماني گفت كه شاعران در برابرش در چند صف قرار ميگيرند. او فريدون مشيري را در صف شاعراني قرار داد كه با آنها گريسته است. مثل گلچين گيلاني، شهريار، ابوالقاسم لاهوتي و تعدادي ديگر؛ شاعراني كه مستقيما با عواطف آدمي سروكار دارند.
بنا به گفتهي شاعر «هزارهي دوم آهوي كوهي»، مشيري در همهي ادوار عمر شاعرياش در همين صف ايستاده و هرگز نخواسته كه صف خود را عوض كند.
شفيعي كدكني اين مسأله را كه شعر مشيري با گذشت زمان افت نكرده و در دورهي پس از 57 تنوع و جلوهي بهتري يافته است، از امتيازات ديگر شعر اين شاعر نسبت به ديگر شاعران معاصر دانسته است.
غلامحسين يوسفي هم با اشاره به شعر «اميركبير» مشيري، آنرا شعري گرم، پرتپش و دلپذير كه زباني بليغ دارد، عنوان كرده است.
محمدامين رياحي نيز عقيدهاش اين است كه فريدون مشيري زبان طبيعت را خوب ميداند و پيام مهر مظاهر طبيعت را ميگيرد و آنرا به لطيفترين زبان به گوش آدميان ميرساند.
او شعر «كوچه» را نمونهي سادگي و دلاويزي سخن اين شاعر ميبيند و ميگويد كه لطيفترين شعر عاشقانهي عصر ما شناخته شده و در حافظهي بسياري كسان جاي گرفته است.
اما عقيدهي سيمين بهبهاني هم اين بوده كه در شعر فريدون مشيري هيچ مضموني غريب و دور از دسترس نيست و هرچه را به شعر ميكشد، همان است كه به سادگي ميبيند.
او با نگاهي به شعر «ماه وسنگ» بيان ميكند كه مشيري به نوعي مضمونساز است، يعني ازپيشانديشيده مطلب را به نظم ميكشد. زبان شعرش بسيار ساده است. شاعري كه هيچگاه نسبت به جريانهاي روزگار خويش بيطرف نمانده، بويژه ستمهايي كه در طول دورانهاي مختلف بر جهان سوم رفته است.
منصور اوجي هم زماني كه مشيري دبير صفحهي شعر مجلهي «روشنفكر» بوده، و اولين شعر او را با نام «مرد برتر» در اين نشريه به چاپ ميرساند، ميگويد كه او براي دلش و براي مردمش شعر ميگفته است و «شعر چيزي است شبيه گرگ» را به او تقديم ميكند.
همچنين يدالله مفتون اميني به مجموعهي «تشنهي طوفان» مشيري اشاره دارد كه به عقيدهاش، لحني ساده و صديقانه دارد و تعدد چاپ كتاب و تنوع شعري اين شاعر را به عنوان عاملي براي موفقيت برشمرده است و از او به عنوان شاعري مردمپسند ياد ميكند.
بهاءالدين خرمشاهي نيز آورده است كه او با پنج دهه شعر و شاعري از جرگهي سايه، نادر نادرپور، فريدون توللي، مهدي اخوان ثالث و شهريار است؛ خنياگران تغزل اجتماعي. او شاعر فريادهاي در گلو شكسته است. كولهبار شعرش آكنده از ميراث تجربههاي تاريخ 60سالهي اين ديار است. شاعر اميد و نوميدي، شكست 28 مرداد 32 و پيروزي بهمن 57.
و فرخ تميمي هم معتقد بود كه مشيري در دو نسل هواخواهان فراوان دارد. تجديد چاپ كتابهايش چنين حكم ميكند. براي شناخت مشيري گفتهها و احساساتش را دربارهي زندگي و عشق و مرگ مطالعه كنيم؛ اين سه مسأله در شعر مشيري مقولههاي جداگانهاي نيستند و شاعر با آنها در كشاكش است. در شعر عاشقانهي او برخلاف نصرت رحماني و نادر نادرپور حجب و حيا غالب است.
محمدرضا شجريان هم كه اولينبار او را در راهرو راديو هنگام تمرين يك تصنيف با سايه ميبيند، ميگويد كه فريدون خودش از شعرهايش لطيفتر و ظريفتر است. در گفتارش صميميت و نرمي و گرمي است.
فريدون مشيري 30 شهريورماه سال 1305 در تهران به دنيا آمد. بخشي از دورهي ابتدايي و متوسطه را در مشهد گذراند. سپس به تهران آمد و به خدمت وزارت پست و تلگراف درآمد. با چند مجله هفتگي ازجمله «روشنفكر» همكاري كرد و متصدي بخش ادبي اين مجله بود. او دورهي روزنامهنگاري دانشكدهي ادبيات دانشگاه تهران را هم به پايان رساند. اين شاعر سوم آبان سال 1379 در سن 74 سالگي درگذشت.
همچنين چندي پيش شعرهاي منتشرنشدهي مشيري، شش سال پس از درگذشتش بهچاپ رسيدند. اين شعرها در دو مجموعه با نامهاي «نوايي همآهنگ باران» و «از دريچهي ماه» كه هركدام 66 شعر را دربر ميگيرند، منتشر شدهاند.
ترجمهي هشت دفتر از "بازتاب نفس صبحدمان" اين شاعر شامل "تشنهي توفان"، "گناه دريا"، "ابر و كوچه"، "بهار را باور كن"، "از خاموشي"، "ريشه در خاك" و "مرواريد مهر" هم توسط مهدي افشار به پايان رسيده و به ناشر سپرده شده است.
پينوشت: در نگارش اين مطلب از «به نرمي باران» ـ جشننامهي فريدون مشيري ـ بهكوشش علي دهباشي استفاده شده است.