فلسفه نامهنگاریهایی که بین مسئولان سیاسی کشور صورت میگیرد، چیست؟
فلسفه این نامهنگاریها در حقیقت به این موضوع برمیگردد که ما در شرایطی
هستیم که آزادی مطبوعات در جامعه کنترل شده است. به طور مثال نامه اخیری که
من به آقای مطهری به طور سرگشاده نوشتم هیچ روزنامهای حاضر نبود آن را در
قالب یک یادداشت به انتشار برساند. اما بعد که این نوشته در سایتها منعکس
شد امروز اکثر روزنامهها به آن اشاره کرده و بخشهایی از آن را منتشر
کردند. اما من ترجیح میدادم آنچه را خطاب به مطهری نوشتهام در قالب یک
یادداشت در بیاورم.
من ترجیح میدادم این نامه سرگشادهای که خطاب به حسن روحانی نوشتهام را در قالب سرمقاله یک روزنامه اصلاحطلب مینوشتم. یا وقتی نامه سرگشادهای را در خصوص بودجه نهادهای فرهنگی نوشتهام، ترجیح میدادم این را بطور یادداشتی در روزنامه بنویسم. من دکتر مطهری و دیگران را که نامه سرگشاده مینویسند نمیدانم اما شخص من که این نامهها را مینویسم از روی لاعلاجی است.
فکر میکنید با این نامهنگاریها میتوان جواب مثبتی گرفت؟
صددرصد. هیچ تردیدی به خود راه ندهید. چند ساعت بعد از انتشار این نامه در یکی از سایتها و به تبع آن سایتهای دیگر شاهد پیامهای مردمی بسیاری بودهایم که حاکی از این بوده که خیلی مورد توجه قرار میگیرد. بنابراین نمیتوان گفت بازخورد ندارد. اتفاقاً دارد، چون در سطح جامعه با اقبال عمومی مواجه میشود.
پس هدف از نوشتن نامه را میتوان صرفاً برای تنویر افکار عمومی دانست؟
قطعاً. این امر با سه خطی که در انتهای نامهای که به علی مطهری نوشتهام
نیز مشهود است. وقتی در آن بیان میکنم که جناب آقای مطهری آیا رسالت نبی
اکرم(ص) به جز ابلاغ دعوت و باور به خدای نادیده، این هم بود که مردم را به
زور به بهشت ببرد؟
بنا نیست که علی مطهری با خواندن آن سه خط موضوع را تبیین کند و امضای خود را از پای طرح امر به معروف پاک کند. این بیشتر برای تنویر افکار عمومی است. هدف من این نیست که علی مطهری در باور خود دچار تردید شود؛ نه، اتفاقاً هدف من جامعه و اکثریت جمعیت جوان آن است.
غیر از نامههای سرگشاده، از طریق غیرعلنی هم تاکنون اقدامی از سوی شما یا سایر سیاسیون انجام گرفته است؟
نه. من کلاً معتقدم که در جمهوری اسلامی ایران شرط عقل که از نخستین شروط فعالیت سیاسی بوده به این معناست که شما هیچ چیزی را مخفیانه و غیر سیاسی انجام ندهید. برای اینکه مردم زودتر از آن چیزی که فکر میکنید میفهمند شما دارید این کار را انجام میدهید. خودم به شخصه یا کاری را انجام نمیدهم یا قطعاً به طور علنی این کار را انجام میدهم.
بنابراین این راه را نوعی برای بیان اعتراض انتخاب کردهاید. آیا این تنها راه موجود است؟
دقیقاً این است. نامهای که بین افراد رد و بدل میشود هیچکدام در راستای مسائل حاشیهای نیست بلکه معمولاً انتقاد و اعتراض است. یعنی منظورم این است که ذات نامهها، اعتراضی است. چاره دیگری نیست مگر اینکه به آن شیوه بیان شود. من شاید این را تنها راه ندانم اما در شرایط فعلی این یکی از راههای بسیار مؤثر برای ابراز عقیده است و چون بطور علنی بوده و توهینآمیز نیست خطر آن خیلی کمتر از سایر راههای ابراز عقیده است.