عصر ایران؛ سروش بامداد- تهدید فدراسیون فوتبال سرانجام عملی شد و عجالتا حرف علی کفاشیان به کرسی نشسته و با منع ورود دوربین های تلویزیونی اجازه پخش مستقیم مسابقات فوتبال داده نشده است.
هر چند این پیروزی می تواند موقت باشد و با یک تماس تلفنی یا توافق نسبی بار دیگر دوربین ها اجازه ورود به ورزشگاه ها پیدا کنند و هر چند شنیده شده در برخی استان ها با هماهنگی یا فشار توانسته اند وارد شوند و از شبکه های استانی پخش کنند اما تا همین جا هم فدراسیون توانسته حمایت افکار عمومی را جلب کند و در تمام نظر سنجی ها رای برتر در موافقت با اخذ حق پخش تلویزیونی و پرداخت هزینه به فدراسیون بوده است که از ادامه افول محبوبیت رسانه رسمی حکایت می کند.
حتی اگر مسابقات فوتبال داخلی مانند گذشته جذاب بود نیز باز مردم رضایت می دادند از یک منفعت آنی صرف نظر کنند تا به یک نفع آتی و عمومی برسند. چه رسد به حالا که احساس عمومی این است این فوتبال دیگر چندان جذابیتی ندارد که از پخش نشدن بازی های آن دچار خسران شوند.
استدلال سازمان صدا و سیما این است که مبلغی که فدراسیون بابت آگهی های دور زمین دریافت می کند به خاطر آن است که تلویزیون مسابقات را پخش می کند و در واقع بخشی از حق پخش تلویزیونی را در قالب همین قرار داد ها دریافت می کنند.
از سوی دیگر چون رسانه رسمی را ملی می دانند معتقدند فدراسیون وظیفه دارد همکاری کند نه آن که شرط بگذارد و با توجه به این که چون ورزشگاه ها متعلق به فدراسیون نیست و مالکیت آنها با دولت و وزارت ورزش است حق ندارد مانع ورود تیم یک دستگاه حاکمیتی به مکان های دولتی شود هر چند که فدراسیون و سازمان لیگ می توانند بازی را برگزار نکند تا آنگاه ببینیم تلویزیون چی را می خواهد نشان دهد.
مخالفت صدا و سیما اما ریشه در باورهای دیگری دارد. اول این که خود را فراتر از دستگاه های دیگر می داند و به عنوان یک نهاد فراقوه ای شان والاتری برای خود نسبت به فدراسیون فوتبال قایل است و با بیان جوانان امروزی «فدراسیون را ریز می بیند»!
دوم به خاطر غلبه نگاه امنیتی به فوتبال است. کما این که پرونده این مناقشه هم سر از شورای عالی امنیت ملی درآورد و امید داشتند و قطعا هنوز هم دارند که با تفوق نگاه امنیتی فدراسیون ناگزیر از عقب نشینی از تصمیم خود شود.
دلیل سوم که چه بسا مهم تر از دلایل پیش گفته باشد این است که صدا و سیما رسانه ای انحصاری است.
مثلا مادام که یگانه بانک ایران، بانک ملی بود دارنده نقدینگی نمی توانست تهدید کند که اگر اعتبار و تسهیلات لازم را دریافت نکند موجودی خود را خارج خواهد کرد. خارج کند و به کجا ببرد؟!
اما بعدتر که بانک های دیگر هم یکی یکی فعالیت خود را آغاز کردند هم رقابت معنی پیدا کرد و هم تهدید، جدی تلقی می شد. صدا و سیما وضعیت کنونی خود را مانند دوران انحصار بانک ملی ایران می داند و شاید این همه علاقه به استفاده از عنوان «رسانه ملی» به همین خاطر باشد که برای خود نقشی مانند بانک ملی، شرکت ملی نفت و دیگر نهادهای انحصاری و محوری قایل است.
از این رو بیم نداشت که فدراسیون، موجودی حساب خود را خارج کند (دوربین ها را راه ندهند)، اما این انحصار ترک برداشته است. نه به خاطر شبکه های ماهواره ای که فدراسیون قانونا نمی تواند با آنها قرار داد ببندد که امکان قرار دادن فیلم بازی ها بر روی سایت فدراسیون یا طرق دیگر هم هست هر چند همچنان دست بالا با رسانه رسمی است.
فارغ از این که این مناقشه به کجا می انجامد ضرورت دارد از رویکرد فدراسیون فوتبال حمایت شود چرا به استقلال آن یاری می رساند و حق فدراسیون است که از بودجه هزار میلیارد تومانی امسال صدا و سیما سهمی داشته باشد. ضمن این که این موارد را نیز می توان یادآوری کرد:
1- مگر تلویزیون فیلم های سینمایی را خریداری نمی کند تا 90 دقیقه از آنتن و چاه ویل نیاز خود به برنامه را پر کند؟ چرا حاضر نیست بابت پر کردن 90 دقیقه های دیگر هزینه کند یا مبلغ واقعی را بپردازد؟ آیا می تواند دوربین بردارد و یک تئاتر یا کنسرت موسیقی را پوشش دهد؟ فوتبال هم یک نمایش است منتها در زمین چمن. به همین خاطر است که در هر دو لفظ «بازی» به کار می رود. چه در زبان فارسی و چه انگلیسی.
2- سود تلویزیون تنها از نپرداختن یا کم دادن مبلغ حق پخش نیست. آگهی های کلان هم دریافت می کند. وقتی تصویری نداشته باشند برنامه 90 می خواهد به کدام جنجال و حاشیه بپردازد تا پربیننده شود و قبل و وسط برنامه آگهی دریافت کند؟
3- اگر این فوتبال این قدر فاسد است که می خواهند زوایای آن را بکاوند و بازیکنان، مفت خواران بیکاره ای اند که هنری ندارند و رییس فدراسون هم مردی است که باید همواره درسیبل انتقاد مجریان تلویزیون باشد پس چرا اصرار دارند فیها خالدون این فوتبال را در منظر مردمان قرار دهند؟ خوب! رهایش کنند و بگذارند کار خودش را انجام دهد و دست از سرش بردارند.
4- این شایعه شنیده شده که شبکه خبر سیما حتی برای پخش مستقیم جلسات رای اعتماد ازتلویزیون به مجلس پول داده بود. چون بیننده میلیونی داشت. عدد هم ظاهرا عدد قابل توجهی بوده است. اگر این شایعه درست باشد به طریق اولی برای پخش مسابقات فوتبال هم باید حق پخش بپردازند که بابت آن آگهی هم می گیرند. فرمول ساده ای است. دقیقه ای پول می دهید و ثانیه ای بابت آگهی پول می گیرید!
5- بپذیریم که فوتبال بیش از حد در کشور ما بزرگ شده و ماجرای حق پخش می تواند در بازگشت این پدیده به اندازه واقعی آن کمک کند. عامل اصلی هم تلویزیون است که تمام عرصه های دیگر را رها کرده و همه همت خود را صرف فوتبال می کند و فوتبال باید جور محدود بودن موسیقی را هم بکشد. اگر فوتبال را در اندازه واقعی ترسیم کنیم توقع ورود دوربین سیما به هر جا که 22 نفر دنبال توپ می دوند نیز فرو می نشیند.
در استادیوم ها برای این دوراور را به جایگاه تماشاگر اختصاص می دهند که مردم بلیت بخرند و در آن ها مستقر شوند و بازی را تماشا کنند. نه این که سکوهای ورزشگاه ها خالی شود و مردم در خانه روی مبل لم بدهند و تخمه بشکنند و بازی تماشا کنند. آن هم از تلویزیونی که پولی بابت آن نداده است. همان گونه که تلویزیون اجازه ندارد بی اجازه ،آدم و دوربین بفرستد داخل سیرک خلیل عقاب و از صحنه سر در دهان شیر فرو کردن هنرمند سیرک، تصویر مستقیم و زنده پخش کند نباید بتواند بی اجازه، آدم و دوربین بفرستد به یک استادیوم تا از صحنه وارد شدن توپ و به ثمر رساندن گل تصویر زنده روی آنتن بفرستند.
این دو درماهیت با هم تفاوتی ندارند. زیرا هر دو، نمایش هایی برای سرگرمی خلایق و نیز کسب درآمد جماعتی از همان خلایق است اما متفاوت انگاشته می شوند چون به سیرک عقاب به مثابه رخدادی ملی و امنیتی نگریسته نمی شود اما این یکی چنین ابعادی یافته است. یا چون سیرک عقاب صاحب دارد و خلیل عقاب بالای آن نشسته ولی فوتبال و باشگاه ها بی صاحب به نظر می رسند.
6-با ادبیات خود برخی کارشناسان و مجریان تلویزیون می توان گفت چگونه حاضرند به اجنبی پول بدهند و حق پخش جام جهانی را بخرند تا بدانیم فلان تیم آفریقایی در برابر آن تیم آسیایی می برد یا می بازد اما حاضر نیستند به خودی ها پول بدهند؟ یا شاید آن قدر برخی بازی ها را از الجزیره ورزشی یا دوبی اسپورت با پوشاندن آرم آنها به صورت رایگان پخش کرده اند که بد عادت شده اند و سخت شان است پول واقعی را بابت حق پخش بپردازند.
7- اهمیت موفقیت فدراسیون فوتبال - ولو کوتاه مدت باشد - در این اقدام این است که پس از این گام می تواند قدم های دیگر را هم بردارد و واقعا مستقل شود.
خوشبختانه رییس فدراسیون فوتبال زمان مناسبی را انتخاب کرده چون هم روزهای آخر ریاست عزت الله ضرغامی بر سازمان صدا و سیماست و رییس بعدی از همان ابتدا باید تکلیف خود را با این قضیه روشن و اعلام موضع کند و خود کفاشیان هم توانسته با این حرکت از زیر انتقادهای مربوط به نتایج ضعیف تیم های امید و پایه خارج شود و این دولت هم نمی آید به خاطر صدا و سیما رییس فدراسیون را برکنار کند آن هم در آستانه جام ملت های آسیا که به تعلیق فدراسیون منجر می شود و در واقع اگر بخواهد نمی تواند و مستلزم فراهم آوردن زمینه در مجمع است.
مزیت نسبی تلویزیون ایران در رقابت با شبکه های متعدد تلویزیونی اما همین مسابقات فوتبال است. همان گونه که آنان با موسیقی و رقص و پوشش متفاوت زنان و برنامه هایی که تلویزیون ایران به خاطر محدودیت امکان پخش ندارند مزیت خود را به رخ می کشند تلویزیون ایران نیز نمی تواند از مزیت پخش مستقیم فوتبال دست بردارد و قطعا به این وضع رضایت نمی دهد. اما این که از ابزارهای دیگر استفاده می کند یا به شکل متمدنانه باب مذاکرات جدیدی را با فدراسیون فوتبال در مقام متولی این ورزش می گشاید یا نه موضوع دیگری است.
متاسفانه سهم مردم هم در این بزرگ شدن کاذب کم نیس،البته از یک طرف میتونه خوب باشه که مردم یک کشور اینقدر به یک ورزش علاقه دارن و دنبال میکنن ولی نه وقتی این علاقه بی ثمر هست و حرفه ای شدن رو در پی نداره.
مثلن در امریکا مردم به شدت به بسکتبال علاقه دارن و لیگ کشورشون و تیم ملی امریکا اجازه نمیده کشور دیگه ای در زمینه بسکتبال ازشون پیشی بگیره و کاری کنه ولی در ایران فقط علاقه و حرص بیخود وجود داره
الان هم چون فوتبالمون جذاب نیست برا همین هست که اینقدر به حاشیه اش اهمیت میدن بخدا جنگ دوربین ها هم فقط برای حاشیه فوتبال هست نه متنش .