دکتر محمود سریع القلم ، در یادداشتی که برای
عصرایران نوشته ، 30 ویژگی یک جامعه زنده را بیان کرده است. این استاد دانشگاه، پیشتر در نوشتارهای جداگانه ای
30 ویژگی شهروندان و
30 ویژگی سیاستمداران مطلوب را به رشته تحریر در آورده که در عصرایران منتشر شده است.
ویژگی مهم این سلسله نوشته ها ، کد گذاری آنهاست به گونه ای که هر کدام از ویژگی ها، بخشی از یک فرایند مهم در جامعه را نمایندگی می کند.
به نوشته دکتر سریع القلم، جامعه ای زنده است ... :
1. که در عرصه های اقتصاد
، هنر، علم، سیاست، میان شهروندان رقابت قاعده مند وجود داشته باشد
2. که آموزش اخلاق و مسئولیت اجتماعی در دوره دبستان تمام شده باشد
3. که تعداد رسانه های غیر دولتی حداقل دو برابر دولتی باشد
4. که در جاده های آن در هر صدکیلومتر برای شهروندان، استراحتگاه ساخته شده باشد
5. که شهروندان آن به وفور به هم اعتماد کنند
6. که حداکثر هزینه های غذا و مسکن، 35 درصد درآمد شهروندان باشد
7. که در فرودگاه های آن، حداقل از 70 ملیت و 70 شرکت هواپیمایی خارجی تردد کنند
8. که شهروندان آن وقتی به چهار راهها می رسند، اتومبیل خود را کاملاً متوقف کنند
9. که نرخ تورم در آن یک رقمی باشد
10. که اساتید دانشگاه آن به کار دانشگاهی صرفاً به عنوان شغل نگاه نکنند بلکه برای خود، مسؤولیت و رسالت اجتماعی قایل باشند
11. که شهروندان آن به انجام کارهای صحیح و منظم توام با سلامتی مالی عادت کرده باشند
12. که تکمیل پیچیده ترین طرح های "عمرانی" در آن، حداکثر 3 سال به طول انجامد
13. که دانمارک از شهروندان آن برای سفر، درخواست ویزا نکند
14. که مجموعه جامعه و سیستم از مرحله امنیت و بقا عبور کرده باشد
15. که شهروندان آن پس از تصادف رانندگی که پیش می آید، حتی یک واژه ناپسند نسبت به طرف مقابل استفاده نکنند
16. که مدیریت آن جامعه مبتنی بر سعی و خطا نباشد
17. که شهروندان نظافت محیط عمومی، خیابان ها، جاده ها و سواحل را با نظافت محل سکونت و اتومبیل خود مساوی بدانند
18. که حداقل سه و نیم درصد نرخ رشد اقتصادی داشته باشد
19. که شهروندان آن نگران آینده خود نباشند
20. که دستگاه های اجرایی آن با fact تحلیل کنند و نه با تخیل
21. که در آن فرهنگ مکتوب بر فرهنگ شفاهی غالب باشد
22. که شهروندان آن از اخلاقی بودن و رعایت حریم های اجتماعی ، لذت ببرند
23. که شان و احترام و منزلت تولیدکننده از صاحب سمت بالاتر باشد
24. واژه های "ببخشید "، "عذر می خواهم" و "اشتباه کردم" به وفور در میان شهروندان رواج داشته باشد
25. که شهروندان آن، دندان های سالم داشته باشند
26. که انتقاد از اندیشه ها و سیاست گذاریها در آن، پی آمدی نداشته باشد
27. که سیاست مداران آن با هم قطاران خود در محیط بین المللی مرتب در تعامل باشند
28. که وقتی پلیس راهنمایی، اتومبیلی را به خاطر تخلف رانندگی متوقف می کند، پلیس سراغ راننده برود نه بالعکس
29. که حفظ تعالی، شکوفایی وطن و کشور بر هر امر دیگری اولویت داشته باشد
30. که در آن شهروندان علاقه ای به داشتن سمت دولتی نداشته باشند بلکه با فکر ، همت و توانایی های خود زندگی کنند.
ما هم همون!
چون رانت (در همه عرصه ها) یعنی غیررقابتی بودن!
كه من خودم ندارم. شرمنده
ما بايد سعي كنيم به اين سمت حركت كنيم.
پنجاه درصدش هم باشه عالیه
به نظر می رسد اگر «که» های اول بندها حذف شود، بهتر باشد.
مورد 13 که منو کشته. مبنای فکری ایشون رو نشون می ده
بند 2 و 22 رو دوباره بخون.
و انتقاد دیگر اصرار ایشان بر اعداد
مثلا سیاستمداری که 200 زندگی نامه نخوانده باشد و مثلا 175 تا خوانده باشد خوب نیست؟
یا مثلا جامعه ای که در فرودگاه هایش 65 پرواز باشد زنده نیست؟
اعداد ذهن را پرورش ميده و باعث سوال و تحقيق ميشه و جلوي كلي گويي رو ميگيره
دانمارک نه سوئد، نروژ، ژاپن، کره جنوبی، فرانسه، آفریقای جنوبی، نیوزلند،... کجا دوست داری همونو مثال بزنن واست
این که چند تا از این شاخص ها در جامعه فعلی ما وجود دارد یک بحث است که شاید بتوان با اندکی تیزبینی آن ها را تشخیص داد ولی این که چظور بتوان در جهت تامین این شاخص ها حرکت کرد یک بحث دیگری است و مستلزم وجود زیرساخت های متعددی است و تا زمانی که این زیرساخت ها ایجاد و به درستی مدیریت نشوند ، به سمت یک جامعه زنده خرکت نخواهیم کرد و صرفا نظاره گر شمارش بودن و یا نبودن این شاخص ها در سطح جامعه خود خواهیم بود.
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
واقعا عجب حرف بی مبنایی!
البته اینها مربوط به جامعه ای است که بیماری داشته باشد نه یک جامعه سالم و گل و بلبل .
به نظر می رسد اگر «که» های اول بندها حذف شود، بهتر باشد.
مورد 32- که در آن سرنوشت یک جوان فقط با یک کنکور مشخص نگردد
مورد33- که درامد یک پزشک، معلم و کارگر تفاوت چندانی نداشته باشد و تمام شغل ها محترم شناخته گردند
با تشکر
افسوس افرادي مانند دكتر سريع القلم هيچ كاره اند
اما حضرت استاد !
من گنگ خوابدیده و عالم(!) تمتم کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
بدرود .
حین خوندن این مطلب یاد اتوپیا و مدینه فاضله افتادم، در عین حال سوالی برایم پیش آمد؛ اینکه جامعه چند درصد از این سی مورد را داشته باشد زنده فرض می شود؟ یا چند درصد جامعه این سی مورد را دارا باشند آن جامعه زنده است؟ و سوالهایی که از ترکیب این دو نوع درصد دست میدهد.
چون اگر سطحی بر مبنای این سیاهه نظر بدهیم جامعه ما را باید مرده در گور دانست! و خیلی جوامع دیگر چه شرقی و چه غربی و چه عقب مانده و چه توسعه یافته را هم...
اینجوری که استاد به درستی فرمودن جامعه مرده ای داریم.
تشریف فرمایی شما موجب شادی ان مرحوم نخواهد شد.
فقط امنیت و ازادی و برابری و...
باعث شادی خواهد شد.