روزنامه شرق نوشت: جولای سالی که گذشت، سازمان زندانهای روسیه (FSIN)، شرکت بازرگانی خاصی را برای رتقوفتق سفارش محصولات کارگاههای زندانهای تحت امر خود، راهاندازی کرد. هدف برداشتن واسطهها، پایاندادن به کار پیمانکارانی که بخش معتنابهی از سود را لفتولیس میکردند و در کنار آن، حداقل تاحدودی، بهبود چشمانداز اشتغال زندانیان بود. درحال حاضر، زندانیان بسیاری از اردوگاههای زندانها کاری ندارند و از همینرو نمیتوانند غرامت قربانیان جرایمی را بپردازند که مرتکب شدهاند.
در این حین، این سازمان امیدوار است با راهاندازی یکبدنه مرکزی و گرفتن حق تکتک زندانها برای معامله مستقیم با شرکتهای مشتری، از رسواییهای بیشتر در مورد اردوگاههای زندانیان جلوگیری کند، نظیر آندست اردوگاههایی که نادژدا تولوکونیکوا، عضو سابق گروه پوسیرایت، محکومیت خود را در آن گذراند؛ زندانی که نادژدا نسبت به نقض حقوق زندانیان، کار زیاد و کمبود شدید خواب در آن به سازمانهای حقوقبشری شکایت کرد.
یک نظام پولساز
نظام گولاگ با زندانیان سیاسی بسیارش، رسما در سال١٩٦٠ بسته شد، هرچند اردوگاه «پرم-٣٦» که آخرین اردوگاه از این دست بود تا سال ١٩٨٧ برقرار بود. نظام کیفری فعلی روسیه، بسیاری از شیوههای رایج گولاگ نظیر کار اجباری، خبرچینی زندانیها علیه همدیگر و تهدید زندانیان را ادامه میدهد. سازمان زندانهای روسیه شامل بیش از هزار موسسه کیفری و ٢٤سازمان دولتی است که ممکن است از ظرفیت دیگر نهادهای دولتی برای سودآوری استفاده کند. این سازمانهای ترکیبی در مجموع، حدود صدهزارمحصول مختلف تولید میکنند؛ ازجمله یونیفرم نیروهای مسلح (همچون وزارت کشور، وزارت وضعیت اضطراری و وزارت دفاع)، پوششهای کانال، سنگ جدول، ظروف چدنی و همچنین عملیات معادن زغالسنگ و قطع الوار. ولی همه زندانیان کار ندارند و آنطور که سازمان زندانهای روسیه میگوید؛ از مجموع ٦٠٠ هزار زندانی، تنها ٢٠٠هزار زندانی دستی در تولید دارند.
یکی از دلایل کمبود اشتغال در زندان، دلیل جغرافیایی است. در مناطق مرزی روسیه با چین، کالاهای تولیدشده در زندان، یارای رقابت با کالاهای وارداتی ارزان آنسوی مرزها را ندارند و از دور رقابت خارج میشوند. در مناطق دورافتاده شمالی، مدیران زندانها پی بردهاند که هزینههای بالای حملونقل، سود بالقوه آنها را میبلعد. بااینهمه سازمان زندانهای روسیه هنوز هم از کار زندانیان، سود خوبی به جیب میزند: در سال٢٠١٣ ارزش تولیدات مختلف آن به ٣٢میلیاردروبل (٤٢٨میلیونپوند) رسید.
از ماه جولای و تحت مقررات جدید، موسسات سازمان زندانهای روسیه دیگر نمیتوانند به صورت جداگانه قرارداد تولید ببندند؛ امری که پیشتر به رشد بازار بنگاههای کسبوکار خصوصی منجر شده بود و این بنگاهها میتوانستند برنده قراردادهای دولتی باشند و سپس آن را به اردوگاههای زندان واگذار کنند. این شرکتهای خصوصی اغلب ارتباطات نزدیکی با مدیران زندانها یا ادارههای مرکزی سازمان زندانها دارند. حالا به لطف شرکت بازرگانی مرکزی سازمان زندانها، مدیران زندانها میتوانند مستقیما با شرکتهای مشتری، بر سر قیمت مذاکره کنند و بخشی از سود را برای موسسات خود نگه دارند. قیمت حاصله ممکن است چندینبرابر هزینه تولید باشد. ولی این سودها به چه بهایی به دست میآیند؟
شرایط کار
مدیران زندانها برای حداکثرکردن تولید میتوانند زندانیان را وادار به اضافهکاری یا شبکاری کنند. در واقع آزادی عمل مدیران زندانها گاه میتواند به رسواییهای جدی منجر شود. سپتامبر سال٢٠١٣ بود که نادژدا تولوکونیکوا که به خاطر اجرای «توهینآمیز» در کلیسای جامع ارتدوکس مسکو به دوسال زندان محکوم شده بود، در اعتراض به نقض سیستماتیک حقوق خود و همه زندانیان اردوگاه دست به اعتصاب غذا زد.
او در نامهای که سایت خبری مستقل «لنتا» آن را منتشر کرد، توضیح داد تیم او در کارگاه خیاطی اردوگاه مجبور است ١٧،١٦ساعت در روز کار کند؛ از ساعت ٧:٣٠ تا٠٠:٣٠ بامداد. او در آن نامه نوشت: «اگر خوششانس باشیم، شبها چهار ساعت میخوابیم. مجبوریم یکشنبهها هم کار کنیم و فقط هر ششهفته یکبار، یکروز مرخصی داریم. زندانیان مجبورند درخواستنامهای پر کنند و در آن بنویسند «به انتخاب خود» یکشنبهها و روزهای تعطیل کار میکنند اما در واقع انتخابی در کار نیست و ماموران زندان و زندانیان مورداعتمادشان که از آنها تبعیت میکنند، شما را مجبور به پرکردن این درخواستنامه میکنند.»
تولوکونیکوا که از آن زمان آزاد بوده است، جزییات فشارهای اعمالشده را اینطور شکافت: هیچکس جرات ندارد از نوشتن درخواستنامه برای کار تا ساعت ١٢:٣٠ روزهای یکشنبه خودداری کند. یکبار زنی ٥٠ساله درخواست کرد اگر میشود کمی زودتر، یعنی ساعتهشتشب از کارکردن دست بکشد تا بتواند ساعت١٠ شب به رختخواب برود و حداقل برای یکبار در هفته، هفتساعت خواب مناسب داشته باشد. حال او خوب نبود و فشار خون بالایی داشت. افسران زندان در واکنش در بند او تشکیل جلسه دادند و او را مورد توهین و تحقیر قرار داده و تنبل خواندند و گفتند: «تو میخواهی بیشتر از دیگران بخوابی؟ باید بیشتر تن لشتو تکون بدی.» اگر کسی به خاطر بیماری، مرخصی استعلاجی هم داشت، دمار از روزگارش در میآوردند و میگفتند: «چی میشد اگر با ٤٠درجه تب کار میکردی، چیز مهمی نیست. هیچ فکر کردی چه کسی جای تو را باید پر کند؟»
اظهارات تولوکونیکوا از سوی الکساندر کورشونف، معاون سازمان زندانهای روسیه (که راهاندازی شرکت بازرگانی هم ایده او بود) تایید شد و به گفته او مدیران زندان گاهی برای افزایش تولید، زندانیان را مجبور به اضافهکاری میکنند. زندانیان معمولا چیزی بیشتر از حداقل دستمزد (که در روسیه پنجهزار و ٥٥٤روبل معادل ٧٥پوند در ماه است) عایدشان نمیشود. بر اساس آمار و ارقام خود سازمان زندانها، میانگین دستمزد روزانه هرزندانی ١٩٦روبل (٦٠/٢پوند) است. یک استثنا در این میان، قطع الوار در کراسنویارسک سیبری است که زندانیان میتوانند ماهانه بین ٢٠ تا ٢٥هزارروبل (٢٧٠ تا ٣٣٠پوند) درآمد داشته باشند اما آن هم بسیار نادر است.
شرکت بازرگانی سازمان زندانهای روسیه
ایده راهاندازی شرکت بازرگانی سازمان زندانها، گرفتن همه قراردادهای عملیات تولید، برداشتن نیاز به معامله با شرکتهای مشتری از دوش مدیران زندانها و از بینبردن واسطه بین تولیدکننده و مشتری بود. شرکت بازرگانی توافقنامهای با مشتری امضا میکند و سپس سفارشها را به زندانی واگذار میکند که بتواند به بهترین نحو آن را انجام دهد. ولی زندان منتخب، سود کمی از معامله دریافت میکند؛ ١٠درصد از کل قرارداد هزینهها را پوشش میدهد و مابقی سود به خزانه سازمان زندانها بازمیگردد.
آنطور که کورشونف به روزنامه کومرسانت گفته مقر شرکت بازرگانی مسکو است و پنجشعبه در دیگر مناطق دارد. این شرکت ساختاری بهشدت عمودی دارد: شعبهها تحت فرمان مرکز خواهند بود و همه فعالیتهایشان باید مورد موافقت مسکو باشد. کارمندان دولتی تولیدات اردوگاههای زندان را مدیریت میکنند و دستمزد آنها برپایه موفقیتشان در انجام سفارشهاست.
در عینحال، اردوگاههای همه زندانها میتوانند بدون مراجعه به مسکو، برای قرارداد پیشنهاد مناقصه دهند و سفارشها را به هرکسی که در منطقه خود میخواهند بسپارند، ولی همچنان باید همه تصمیمگیریهای مالی را به اطلاع مسکو برسانند.
اولگا کوستنکو، اقتصاددان براین باور است که برای شرکتهایی از ایندست امکان تمرکز روی جذب سفارش برای سازمان زندانها وجود خواهد داشت اما قضاوت در مورد میزان موثربودن آن مشکل است. به گفته او: «در وهله نخست، روشن نیست که کار زندانیان بر چه اساسی تنظیم شده است؟ بر اساس قانون جنایی یا قانون کار؟ اگر مورد اول را در نظر بگیریم، ما با بردهداری قانونیای طرفیم که هیچ انگیزهای برای افزایش بهرهوری فراهم نمیکند. اما در مورد دوم برای زندانیان امکان انتخاب وجود دارد که مثلا در مزرعه کار کنند یا لباس فرم بدوزند. این شرکت درصورتی میتواند به تجارتی موثر تبدیل شود که سازمان زندانها به زندانیان اجازه پیشرفت مهارت و انگیزه دهد.» کوستنکو برای چشمانداز شرکت، به عامل مهم دیگری هم اشاره میکند: مدیریتش؛ «اگر مسوولان کاربلد نباشند، این شرکت هیچ آیندهای ندارد.»
اما ولادیمیر اوشکین، بنیانگذار شبکه اجتماعی حقوق بشری «گولاگ» کل ایده را اتوپیایی و اساسا ناکارآمد میداند و میگوید: «سادهانگارانه است انتظار داشته باشیم نظامی که ٨٠درصد آن را عناصر گولاگ تشکیل دادهاند و میراث اقتصاد شوروی و استثمار کارگران است، ناگهان یاد بگیرد چگونه پول درآورد. احمقانه است تصور کنیم کارمندان سازمان زندانها که تجارت را از نسخههای منسوخ آموزش دیدهاند، بتوانند به جادوگران مالی تبدیل شوند.»
بهنظر اوشکین، کل این تصور از توسعه تولید و تجارت درون سازمان زندانها اشتباه است، زیرا به چگونگی توسعه همکاری بین نهادهای عمومی و تجارت خصوصی توجه چندانی ندارد: «طی سالیان متمادی میتوانستیم نظامی منسجم، منصفانه و شفاف ایجاد کنیم تا روابط ما را با تجار نظم و نسق و قواعد روشنی را برای نحوه تعامل با انجمنهای تجاری ترتیب دهد، بازرسان تجاری ویژهای را برای شوراهای منطقهای شسازمان زندانها جذب و استخدام و شرایط کار در زندانها را بهتر و بازتر کند، از پرداخت حداقل دستمزد به زندانیان جلوگیری بهعمل آورد و یک نظام منصفانه پرداخت حقوق بنا کند. این تنها راه ممکن رو به جلو است، ولی هیچیک از اینها محقق نشده است.»