شرق: میخواست مثالی بزند تا با خاطرهای به سوال پاسخ داده باشد؛ بین حرفهایش چندبار مکث کرد تا سرانجام گفت: «چندسال پیش در چند محله پایینتر بین چند جوان درگیری رخ میدهد و کار بالا میگیرد تا جایی که این درگیری به خاطر حضور جوانانی از دیگر محلهها تنها به همان محله ختم نشد. بعد از چندروز طرفهای درگیری را در جایی جمع کردند و بزرگان محل و ریشسفیدان گردهم آمدند تا جریان را با سلام و صلوات ختمبخیر کنند.» اضافه میکند:«در این بین، نکته بسیار جالبی توجه مرا جلب کرد؛ تقریبا همه بچههای این منطقه یا دانشآموز من بودهاند یا دانشجو، خیلیها هم در هر دو مقطع با من بودهاند؛ من این بچهها را خوب میشناسم.
نکته قابلتوجه برایم این بود با توجه به سنی و شیعهبودن هیچکدام از دو گروه یارگیری مذهبی نکرده بودند و در درگیری سنی و شیعه مخلوط بودند. آنروز، هرکس برای تبرئه خود به مقدساتی که بین ما مشترک بود، سوگند یاد میکردند. در نهایت با آشتی تمام شد؛ دیگر از این اتحاد محکمتر کجا میتوانید پیدا کنید؟»
رابطه بین شیعه و سنی در منطقه خاورمیانه در تاریخ و زمان سخت و حساسی حضور دارد. از یکسو خطری به نام داعش منطقه را تهدید میکند و از سوی دیگر بهوجودآمدن شبه گروههایی به نام جریانهای ساختگی و کینههایی که از ریشه دچار مشکل نادانی و بیخردی است، دست به عملهای ناشایست میزنند و این اعمال آنها اعتراض همگان را بههمراه دارد. در میان مشکلات بسیار و حوادث تلخ منطقهای، جایی در شمال کشور وجود دارد که نیمی از آن را اهل سنت تشکیل دادهاند؛ ناحیهای شامل رضوانشهر، تالش و آستارا. این ناحیه در شمال استان گیلان واقع شده است که از نظر تاریخی هم جزو مناطق باستانی به شمار میآید و یکی از خصوصیات خاص آن، زندگیکردن شیعه و سنی در کنار هم است.
مناطق سنینشین استان گیلان را به ترتیب رضوانشهر ٨٠هزارنفری با ٧٠درصد اهل تسنن، تالش ٥٥هزارنفری با ٥٠درصد اهل تسنن و آستارای ٩٠هزارنفری با ٣٠درصد اهلتسنن تشکیل میدهند؛ به طور تقریبی میتوان گفت نیمی از اهالی منطقه شمال استان گیلان را اهلتسنن تشکیل دادهاند.
در این منطقه که به نوعی میتوان از آن بهعنوان الگوی برادری و برابری یاد کرد وحدت و پیمان محکمی برقرار است که طی سالها نه شکسته و نه سست شده است. حمیدرضا امامپناهی، فرماندار رضوانشهر در اینباره به «شرق» میگوید: «وحدت در این منطقه با همدلی و همراهی شکل گرفته است و مردم بدون هیچ حساسیتی نسبت به آیینها و سنن مذاهب و با احترام ویژهای در مراسم یکدیگر شرکت میکنند و بهنوعی باعث تسلی خاطر یکدیگر هم میشوند. هر دوطرف سعی میکنند درخصوص احترامگذاری از دیگری سبقت بگیرند.» او ادامه میدهد: «در این مناطق، بهراستی حساسیتی که در دیگر مناطق وجود دارد نهتنها لمس نمیشود بلکه اصلا وجود خارجی هم ندارد؛ چون اکثر خانوادههای اهل تسنن با اهل تشیع پیوند خونی و خانوادهای برپا کردهاند که این خود باعث شده تا خانوادههایی داشته باشیم که هم سنی باشند و هم شیعه.»
ابراهیم، معلم و مدرس دانشگاه است که از اهالی سنت تالش محسوب میشود. او میگوید: «تاکنون پیش نیامده من در مدرسه یا سر کلاس درس دانشگاه این منطقه چیزی درخصوص اختلاف شیعه و سنی بشنوم. ولی از دوستان و همکاران غیربومی شنیدهام که در دیگر مناطق کشور بر سر این موضوعات گاه جنگ هم رخ داده است. ما در اینجا مشکلی تحت عنوان شیعه و سنی نداریم؛ نه تنها در محیطهای آموزشی بلکه در کوچه و بازار هم چیزی ندیده و نشنیدهام. اینقدر اینجا وضعیت آرام است که خیلیها هنوز نمیدانند که در منطقهای به این کوچکی نسبت به شهرهای دیگر دو مذهب در کنار هم در حال زندگیکردن هستند.»
او میگوید: «تمامی اعضای خانوادهام اهل سنت هستند ولی عروس ما از خانواده شیعه است. وقتی برادرم، داماد آن خانواده شد هیچکس حرفی درخصوص تغییر مذهب نزد، این موضوع جدیدی نیست، حالا برادر من نوه دارد؛ یعنی بیش از سیواندیسال از ازدواج آنها میگذرد. این نشاندهنده آن است که قوم ما میفهمیدند که مسلمان با مسلمان فرقی نمیکند؛ قبله ما یکی است و پیامبر ما هم یکی.» ابراهیم ادامه میدهد: «به جرات میتوانم بگویم که همه خانوادههای این منطقه همین شرایط را دارند و هرکس بهطور آزادانه میتواند مراسم شرعی خود را انجام دهد؛ ما با مشکلاتی روبهرو هستیم ولی هیچگاه این مشکلات را به پای برادران شیعه خود نگذاشتهایم و همیشه سعی کردیم در مراسم سوگواری آنها شرکت کنیم.
در گوشهای از شهرستان هشپر، حسین جوانی است که یک مغازه ساندویچی دارد. او هنوز جوان است و به قول خودش، «با وجود شبکهها اجتماعی دیگر خبری نمیماند که نشنیده باشیم». حسین ادامه میدهد: «من دوستی دارم که سنی است و صدای خوبی هم دارد و همیشه در دهه اول محرم در مسجد و دستههای زنجیرزنی مداحی میکند و شور خاصی به مجالس محرم میدهد. حالا دیگر چندسالی است که همه ما با صدای او شور میگیریم.»