۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۸۹۴۴۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ - ۱۲-۰۱-۱۳۹۴
کد ۳۸۹۴۴۷
انتشار: ۱۰:۰۸ - ۱۲-۰۱-۱۳۹۴
مرور سال کهنه؛ 12 ماه – 12 روز/ روز دوازدهم و پایانی

اسفند 93/ وداع با خاطره ی خاطره گو

در اسفند 93 و در عرصه سیاست، سه نام پررنگ تر بودند: صادق طباطبایی، علی مطهری و اکبر هاشمی رفسنجانی. اولی درگذشت، به دومی حمله کردند و سومی از ریاست خبرگان بازماند...
عصر ایران- آخرین روایت ازسلسله گزارش های «مرور سال کهنه؛ 12 ماه – 12 روز» طبعا به رخدادهای اسفند 1393 اختصاص دارد اما تحریر آن با وقت اضافی فینال مذاکرات هسته ای در لوزان سوییس هم زمان شده و انتشار آن نیز در ساعاتی صورت می پذیرد که ایرانیان تمام توجه خود را معطوف فرجام مذاکرات و چالش 12 ساله بر سر برنامه های صلح آمیز اتمی ایران ساخته اند.

  با این حال باید در روز دوازدهم به ماه دوازدهم نقب زد و یادآور شد:

  در اسفند 93 و در عرصه سیاست، سه نام پررنگ تر بودند: صادق طباطبایی، علی مطهری و اکبر هاشمی رفسنجانی.

  در دهه نخست اسفند، صادق طباطبایی سخنگوی دولت موقت انقلاب اسلامی در سال 58 و مجری رفراندوم جمهوری اسلامی در 36 سال پیش (اعلام نتیجه در چنین روزی و برگزاری در 10 و 11 فروردین 1358) درگذشت.

اسفند 93/ وداع با خاطره ی خاطره گو

  برادر عروس امام خمینی و خواهر زاده امام موسی صدر که حلقه وصل این دو خاندان به حساب می آمد و به خوش سیمایی و خوش پوشی شهره بود در پی ابتلا به سرطان ریه در آلمان چشم از جهان فرو بست.

  وجه بارز صادق طباطبایی بیشتر جنبه خاطره آمیز او بود. چرا که گفتار و رفتار او نمادی از فضای اولین سال استقرار جمهوری اسلامی ( 1358) بود ؛ مردی جوان و با پوشش غربی که به عنوان سخنگوی دولت بازرگان در برابر خبرنگاران قرار می گرفت و بیانیه استعفای دولت موقت در 13 آبان 1358 و همزمان با اشغال سفارت آمریکا در تهران را قرائت کرد در دی ماه همان سال کاندیدای اولین دوره ریاست جمهوری هم شد.

  با مرگ صادق طباطبایی از جمع 8 نامزد اولین انتخابات ریاست جمهوری، اکنون تنها یک نفر (ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهوری ایران) در قید حیات است زیرا به جز درگذشته اخیر، پیش تر از میان 6 کاندیدای آن دوران طی سال های قبل صادق قطب زاده اعدام شد، کاظم سامی و داریوش فروهر با ضربات کارد در مطب و خانه از پا درآمدند،  احمد مدنی در تبعید و محمد مکری در مهاجرت خود خواسته در خارج از کشور درگذشتند و تنها یکی در تهران درگذشت (حسن ابراهیم حبیبی) و صادق طباطبایی هم اگرچه میان آلمان و ایران در رفت و آمد بود اما در بیمارستانی در دوسلدورف از دنیا رفت.

  از سوی دیگر دکتر طباطبایی هنگامی درگذشت که بحث ممنوعیت انتشار تصویر رییس جمهوری اسبق ایران در رسانه ها مطرح شد و به خاطر همین سایت هایی که تصویر اقامه نماز میت بر پیکر برادر عروس امام را منتشر کردند ساعاتی فیلتر شدند.

  در دهه دوم (دوشنبه 18 اسفند 1393) واقعه ضرب و شتم علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در شیراز رخ داد. او برای حضور در نشستی با عنوان «اسلام و آزادی» به این شهر دعوت شده بود ولی قبل از آن که امکان سخنرانی پیدا کند مورد هجوم کسانی قرار گرفت که خود را صاحب و مالک فضای عمومی جامعه می دانند و دوست ندارند غیر از دیدگاه خود را بشنوند یا اظهار نظر درباره حصر سه چهره سیاسی را عبور از خط قرمز تلقی می کنند یا می خواستند فرزند استاد شهید مرتضی مطهری را نه به خاطر نطقی که هنوز ایراد نکرده بود که برای آنچه پیشتر گفته بود تنبیه کرده باشند.

  علی مطهری خود ماوقع را چنین روایت کرد: «ساعت 4 و نیم بعد از ظهر دوشنبه 18 اسفند وارد فرودگاه شیراز شدم. طبق معمول چند تن از دانشجویان دعوت کننده به استقبال آمدند و از سالن فرودگاه خارج شدیم. دیدم آنها اصرار دارند با یک تاکسی زرد رنگ برویم. ظاهرا متوجه شده بودند که عده ای می خواهند آسیب برسانند می خواستند خودروی ما شناسایی نشود. من متوجه ماجرا نبودم و در فکر مطالب سخنرانی بودم. حدود 100 متر که جلو آمدیم دیدیم عده ای بین سی تا چهل نفر رو به روی ماهستند...شیشه عقب و شیشه های دو طرف خودرو کاملا خرد و پودر شد و ذرات آن به سر و صورت ما پاشید  و برخی هم فرو رفت. گاز فلفل هم سلاح دیگر آنها بود که از نزدیک استفاده کردند و حدود یک دقبقه نفسم بند آمده بود. اگر یکی از آن ضربات آجر و سنگ به من اصابت می کرد معلوم نبود که اکنون زنده بودم یا نه. ظاهرا به قصد کشتن یا ناقص کردن آمده بودند...با موتورهای سنگین و یک وانت ما را تعقیب می کردند و سنگ و اشیای دیگر و دشنام های ناموسی و کلماتی مانند " حرام زاده" بود که به سمت ما می آمد.»

  وقوع این اتفاق در روزهای نخست انتصاب فرمانده جدید نیروی انتظامی در حالی که از وزیر کشور به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا در نیروی انتظامی یاد شده بود انتظار از وزارت کشور و نیروی انتظامی را نیز در دوره جدید به بحث رسانه ها بدل کرد و برخی هم آن را به منزله اعمال قدرت از جانب گروه فشار دانستند که این بار با صفت «اوباش» هم از آنان یاد شد چرا که گروه فشار قصد تحمیل نظرات خود و تفوق در لابی های سیاسی با جار و جنجال و گاه اعمال خشونت را دارد اما حمله فیزیکی به یک چهره شناخته شده ونماینده مجلس و منتسب به خانواده شهید، مصداقی از اوباش گری به حساب می آمد و گروه های شناخته شده فشار نیز مسوولیت این رفتار را بر عهده نگرفتند.

  نام پررنگ دهه سوم اسفند ماه نیز آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که به وعده خود عمل کرد.

   چه،  پیش از این گفته بود اگر یکی از چهره هایی که نمی پسندد کاندیدای ریاست مجلس خبرگان شود او نیز نامزد خواهد شد. ظاهرا ترجیح هاشمی این بود که از او و آیت الله محمد یزدی بخواهند که از نامزدی بپرهیزند تا بر سر آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی یا آیت الله محمد مومن به توافق برسند.

  کاندیدا شدن هر چهار چهره هم به این ذهنیت دامن زد و این انتظار قوت گرفت که آقایان هاشمی، یزدی و مومن به نفع آیت الله هاشمی شاهرودی کناره بگیرند اما این اتفاق نیفتاد و در میان شگفتی ناظران، آن سه ماندند و آن که کنار رفت هاشمی شاهرودی بود و برای اولین بار انتخاب رییس جدید مجلس خبرگان به مرحله دوم کشید چون آرا خرد شده بود.

  شگفتی بزرگ تر اما در این مرحله رقم خورد. زیرا13 رای محمد مومن به جای این که به سبد هاشمی رفسنجانی ریخته شود پشتوانه رقیب او شد و آیت الله محمد یزدی به شکل غافل گیر کننده ای چهارمین رییس مجلس خبرگان رهبری شد.(سه نفر قبل و به ترتیب و از سال 1361 به این سو: آیات علی مشکینی،  اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد رضا مهدوی کنی).

  در عرصه خارجی پر سر و صداترین خبر نطق بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا بود. نخست وزیر اسراییل بدون هماهنگی و موافقت باراک اوباما دعوت شده بود و به همین خاطر رییس جمهوری آمریکا پای سخنرانی او ننشست.

  نتانیاهو با دو هدف به واشینگتن رفته بود: اول تاثیر گذاری بر مذاکرات هسته ای با ایران و همراه ساختن اعضای جمهوری خواه کنگره با خود و دومی عمده سازی بحث امنیت اسراییل به خاطر انتخاباتی که دو هفته بعد برگزار می شد. به دومی دست یافت و حزب لیکود با 29 کرسی در پارلمان اسراییل برنده شد. درباره اولی اما تغییری ایجاد نکرد.

در ایران نیز بیش از آن که خشمی برانگیزاند اسباب استهزا و تمسخر شد و آیت الله خامنه ای از او با عنوان « دلقک صهیونیست» یاد کردند.

  سعید لیلاز روزنامه نگار و صاحب نظر ایرانی نطق نتانیاهو را از حیث اتهام زنی به تهران نیز بی ارزش دانست و نوشت :«دریغ از حتی یک دروغ تازه!»

  با این حال اگر مذاکرات هسته ای در 12 فروردین 94 به نتیجه دلخواه ایران نرسد لابی های یهودی می توانند ادعا کنند فرانسه و آمریکا تحت تاثیر القائات او سنگ انداخته اند.

  در اسفند 1393 و در حالی که رییس جمهوری ایران تمام توجه خود را معطوف آخرین دور مذاکرات هسته ای ساخته بود، رییس جمهوری سابق و اسبق خبر ساز شدند.

  «سابق» به سوگ مادر نشست و«اسبق» سیاه پوش خواهر شد. فارغ از این دو سوگ، رییس جمهوری سابق برای شرکت در مراسم پنجمین سالگرد درگذشت نجم الدین اربکان پدر سیاسمتداران اسلام گرای ترک به بورسا سفر کرد و دو اتفاق در حاشیه مورد توجه رسانه ها قرار گرفت:

   یکی کتک کاری در آیینی که محمود احمدی نژاد در آن حاضر بود و ظاهرا به خاطر اعتراض به دعوت و حضور او و از سر انتقاد از مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه.

  دومی گفت و گوی کوتاه با تلویزیون فارسی بی بی سی پس از بازدید از محل اقامت امام خمینی در دوران تبعید در سال 1343.

   درباره رییس جمهوری اسبق طرح دوباره موضوع انتشار تصویر در رسانه ها و لحن متفاوت نجات الله ابراهیمیان سخنگوی شورای نگهبان که گفت:« ما یگانه نظام مردم سالار منطقه با یک قانون اساسی مترقی هستیم و شیوه هایی که درخور سلطان نشین های کوچک است برازنده یک کشور و نظام و ملت مقتدر و با فرهنگ نیست و از هر وسیله ای نمی توان برای نیل به هدف استفاده کرد.»

  اسفند 93 به لحاظ اجتماعی و فضای مجازی البته تحت تاثیر گرد و غبار اهواز و تکاپوی رادیکال هایی بود که می خواستند به بهانه آن با سابقه و صبغه سیاسی معصومه ابتکار تسویه حساب کنند. رییس سازمان حفاظت محیط زیست هم از این موضوع ابراز تعجب و فاش کرد که منتقدان امروز همان هایند که « در کمیسیون تلفیق بودجه مجلس، بودجه 60 میلیارد تومانی توانمند سازی جوامع محلی و کمک به سازمان های مردم نهاد برای مشارکت در محیط زیست را حذف کرده بودند.»

  در میانه ماه و به مناسبت روز منابع طبیعی، اشاره صریح رهبری به فراتر بودن بحث های زیست محیطی از اختلافات سیاسی البته موجب شد این موج زودتر از آنچه می پنداشتند فرو نشیند.

  با بارش در استان خوزستان هوای شهرهایی چون اهواز از حالت بحران خارج شد. نگاه ها و انتقادها در حالی متوجه سازمان محیط زیست شد که راز اصلی گرو غبار را باید در خشک شدن تالاب ها خصوصا هورالعظیم به خاطر سال های جنگ و عملیات استحصال و استخراج نفت دانست.

  طی 100 و چند سالی که از استخراج نفت در این سامان می گذرد شاید هیچ گاه مردم این خطه و نیز همه ایرانیان به این اندازه درنیافته بودند که هوای سالم و عاری از غبار برای تنفس و حیات از نفت هم باارزش تر است.

  در دوازدهمین روز فروردین 1394 با پایان گزارش دوازدهمین ماه سال کهنه به فرجام این روایت ها می رسیم.

ارسال به دوستان