متاسفانه بسیاری از ما قبل از شروع یک رابطه حتی به اندازه زمانی که میخواهیم یک جفت کفش بخریم نیز سوال نمیکنیم و با این اشتباه، فرصت کشف بسیاری از ویژگیهای شریک آینده زندگیمان را از دست میدهیم.
«چطور بشناسمش؟» این سوالی است که خیلی از دختر و پسرها، چه در مرحله انتخاب، چه در مرحله نامزدی از مشاور یا روانشناس خود میپرسند. شاید به این سوال باید یک پرسش اساسیتر اضافه کرد: «چه چیزهایی را باید درباره او بدانم؟» معمولاً ما وقتی در مورد ویژگیهای اصلی یک نفر حرف میزنیم از کلمه «شخصیت» استفاده میکنیم.
برخلاف آنچه در عامه مطرح است ما آدم «بیشخصیت» نداریم. هر کسی شخصیتی دارد. اگر میخواهید احتمال موفقیت ازدواجتان بالا برود. باید بدانید که او چه شخصیتی دارد و آیا میتوانید با این شخصیت زندگی کنید یا نه. متاسفانه بسیاری از ما قبل از شروع یک رابطه، حتی به اندازه زمانی که میخواهیم یک جفت کفش بخریم نیز سوال نمیکنیم و با این اشتباه، فرصت کشف بسیاری از ویژگیهای شریک آینده زندگیمان را از دست میدهیم.
شناخت، عاشقانه نیست. عاشق شدن تجربهای رمانتیک است، اما سوال کردن و مصاحبه با همسر چنین نیست. در واقع خیلیها فکر میکنند که نامزدی فقط دوره رمانتیک بازی است و نه دوره شناخت. معمولاً کسانی که در این دوره به شدت عاشق هستند و طرف مقابلشان را دربست میپذیرند، بعد از ازدواج به همان شدت عشقشان فروکش میکند و فرو میریزد، چون متوجه میشوند واقعیت با تصورات عاشقانه آنها فرق داشته است.
از شناخت میترسیم
گاهی اوقات نمیخواهیم جوابها را بدانیم، چون ممکن است جوابهای مناسبی نشنویم. یکی از دلایل رایج سوال نپرسیدن نامزدها از یکدیگر همین است. در واقع آنان وقتی میفهمند نباید این کار را میکردند که با همسرشان زیر یک سقف هستند و همسرشان اصلاً آن چیزی نیست که تصور میکردند.
از شناخته شدن میترسیم
ممکن است از اینکه نامزدمان سوالهایی بپرسد هراس داشته باشیم. نکند او هم چیزهایی در مورد من بداند؟ نکند این ویترینی که ساختهام فرو بریزد؟ یادتان باشد شما با تمام وجود خودتان زیر یک سقف زندگی خواهی کرد و نه فقط ویترین زیبایی که ساختهاید. پس اجازه بدهید نامزد شما چیزهایی هم در مورد انباری وجود شما بداند.
لازم است برخی ویژگیهای شخصیتی را پیش از ازدواج شناخت؛ یکی از این ویژگیها پایداری هیجانی است. ثبات هیجانی شامل ثبات در برخی موارد میشود که یکی از آنها اضطراب است. کسانی که ثبات هیجانی پایینی دارند معمولاً مضطرب هستند. افراد مضطرب رفتار بیقراری دارند و نمیتوانند تمرکز کنند و مدام فکرهای منفی مثل «حالا چی میشه» یا «نمیتونم از پسش بربیام» یا «الانه که یه اتفاق بد بیفته» در سرشان تکرار میشود. از لحاظ فیزیولوژیک آدمهای مضطرب دستهای عرق کرده، ضربان قلب بالا و صورت قرمزی دارند. کسانی که از لحاظ شخصیتی مضطرب هستند این صفت را معمولاً در همه موقعیتها و زمانها نشان میدهند.
در دوران نامزدی باید توجه داشته باشید که میزان غمگینی طرف مقابل چقدر با غمگینی خودتان یکسان است
خصومت و خشم
افراد دارای خصومت و خشم بالاتر ثبات هیجانی پایینتری دارند. این آدمها کینهای و به اصطلاح عصبی هستند.
افسردگی
افراد مبتلا به افسردگی دست کم ۵ نشانه دارند که شامل غمگینی، تمرکز، کم یا زیاد شدن اشتها، کم یا زیاد شدن وزن، کم یا زیاد شدن خواب، از دست دادن انرژی، دشواری در تصمیمگیری و فکر یا اقدام به خودکشی میشود اما روی هم رفته، بعضی آدمها از بعضی دیگر غمگینتر هستند. در دوران نامزدی باید توجه داشته باشید که میزان غمگینی طرف مقابل چقدر با غمگینی خودتان یکسان است.
خودآگاهی
بعضی افراد به خودشان، درونشان و شخصیتشان آگاهی بیشتری دارند. یکی از نشانههای ثبات هیجانی خودآگاهی است.
زود انگیختگی
بعضی افراد تحریک پذیرند، بعضی زودتر به اتفاقات اطراف واکنش نشان میدهند. آنان زودترعصبانی، مضطرب و هیجانی میشوند. در دوران نامزدی میتوانید دریابید که در این صفت چقدر به نامزدتان شبیه هستید. برون گرایی شامل صفات خونگرمی، اجتماعی بودن، جراتمندی، هیجانطلبی و برخورداری از هیجانهای مثبت میشود. برون گراها خونگرمتر از درونگراها هستند. زودتر با دیگران صمیمی میشوند و با آنان خوش و بش میکنند.
خیلی افراد فکر میکنند که برونگرایی فقط به معنای اجتماعی بودن است اما راحت بودن در جمع فقط جزئی از برون گرایی است علاوه بر آن کسانی که برونگرا هستند بیشتر از درونگراها حرف خودشان را با جرئت میزنند و عملشان را قاطعانه پیش میبرند.
برونگراها از درون گراها هیجانطلبترهستند. آنان به راحتی به هیجان نمیآیند. برای همین ممکن است دست به کارهای خطرناکی بزنند تا کمی هیجانی شوند. برونگراها بیشتر از درون گراها هیجانهای مثبت را تجربه میکنند و روی هم رفته شادتر از آدمهای درون گرا هستند.
منبع: تبیان