عصر ایران- احسان محمدی؛ وقتی رونی کُلمن - آن کوه عضله متحرک - به ایران آمد خیلی ها از جمله سمبه پرزور تلویزیون وطنی به او حمله کردند که چرا اصلاً آمده و چرا اینقدر گران؟!
دعوت کنندگان برای خواباندن این انتقادات از یک روش هوشمندانه استفاده کردند؛ آمیزه ای از ریاکاری و رندی. او را بُردند بهشت زهرا! رونی کلمن و زیارت قبور شهدا؟! استفاده ابزاری حلال آن هم از پسران عزیز به خون خفته وطن که بعید است هیچ وقت گمان می کردند در چنین دعوای عضله محوری نقش بازی کنند.
تا اینجای ماجرا را می شد زیرسبیلی رد کرد اما عکسی که از او منتشر شد رندی تصمیم گیران را به گل درشت ترین شکل ممکن نشان می داد؛ رونی کنار قبر مصطفی محمود مازح! داشت متن روی سنگ قبر را می خواند و بعید است حتی با کمک مترجم در مورد فتوای امام راحل و شهادت چیز زیادی حالی اش شود.
به احتمال زیاد بعداً به او گفته اند که مصطفی مازح یک جوان لبنانی عضو حزب الله بود، اولین کسی که برای کُشتن سلمان رشدی اقدام کرد اما هنگام بمبگذاری در یک هتل در پدینگتون مرکز لندن، به خاطر نابههنگام عمل کردن بمب، شهید شد.
حالا این داستان رندی و فرصت طلبی به کوچه پرسپولیس و استقلال رسیده است. دو باشگاه را در معرض فروش گذاشته اند. برخلاف ادعاهای نخست که «خیلی قیمت گران است و کسی نمی خرد» چند نفری از اصحاب «مایه تیله» دست به نقد شده اند و پاکت داده اند و برای هم کُری می خوانند که پول من نقد است و شما کجای کارید؟!
تا اینجای قصه ایرادی ندارد و اتفاقاً خواست بخشی از جامعه بود که آنها را از زیر تیول دولت بیرون بکشند و مثل همه جای دنیا بخش خصوصی در این حوزه سرمایه گذاری کند تا شاید دیگر این همه از پول بیت المال خرج بنز و مازراتی فوتبالیست جماعت نشود. اما ماجرا وقتی تلخ می شود که خریداران برای کنار زدن رقبا دست در خورجین می کنند و از جبهه و جنگ سابقه رو می کنند. ادعاهایی که گاه با توجه به سن و سال با واقعیت فاصله دارد و راست هم باشد ربطی به این عرصه ندارد و داشته باشد مربوط به یک بخش است و همه شرایط را شامل نمی شود.
یکی از خریداران گفته است: « 13ساله بودم؛ آن زمان فرمانده گردان و در جبهه بودم. این آقایان که مدعی هستند، بیایند مدرک جبهه را رو کنند و مدرک جبهه من را هم ببینند».
اما آیا واقعا مقوله مزایده پرسپولیس – استقلال به این موضوع مربوط است؟
این یک رقابت اقتصادی است و چه اصراری وجود دارد از مقوله ای باارزش و عزیز مثل دفاع مقدس به عنوان دوپینگ در آن استفاده کنیم؟
چه اصراری وجود دارد که هر بار از خون شهدا و کسانی که برای آبادی و آزادی این سرزمین جنگیده اند و این خاک، خاکستر تن آنهاست به عنوان ابزاری برای پیشبرد کارهایمان در بازار سکه و سرمایه استفاده کنیم؟
آیا این مصداق واقعی استفاده ابزاری از یک ارزش نیست؟ استفاده ابزاری که فقط کوبیدن عکس بازیگران زن چشم رنگی عشوه گر بر پیشانی مجله ها نیست، وقتی کسانی برای منافع مالی مقوله ای مثل جنگ تحمیلی و فداکاری هزاران زن و مرد را مبتذل می کنند مستحق سرزنش هستند.
ادامه این روند تنها باعث می شود که نسل جوان به جدال های آدم های پول محور پوزخند بزند و مضحکه ای که با رونی کلمن به راه انداختند تکرار شود با این تفاوت که اگر هم توجیهاتی در آن موضوع وجود داشت اینجا دیگر هیچ توجیهی ندارد و مصداق استفاده ابزاری است تازه اگر ادعاها راست باشد.
سر شب زالزالک و آخر شب ازگیل است
بابا ول کنین این مسخره بازیهارو انقدر به شعور مردم توهین نکنین