عصر ایران ؛ سروش بامداد - با اعلام پاسخ منفی اداره اماکن نیروی انتظامی به استعلام دفتر موسیقی وزارت ارشاد برای برگزاری کنسرت گروه «جیپسی کینگ» این برنامه عملا به محاق رفته و خود این گروه را نیز به این صرافت انداخته که از اساس، دعوت از خودشان را انکار کنند و بگویند سرگرم برنامه های دیگرند و از ابتدا قصد سفر به ایران نداشته اند.
هر چند که پیروز ارجمند عالی ترین مقام موسیقی در وزارت ارشاد گفته است که ممکن است یک شرکت دیگر برگزاری این برنامه را بر عهده گیرد و با تمهیداتی مانند اضافه کردن سخنرانی یا اجرای تلفیقی با گروهی ایرانی امکان برگزاری برنامه فراهم شود اما بعید به نظر می رسد که با دخالت ها و مخالفت ها و منتظر نماندن این گروه موسیقی رویای دوستداران این نوع موسیقی و خصوصا شیفتگان گیتار جامه واقعیت بپوشد و از نزدیک با این کولی های خانه به دوش مواجه شوند.
با این حال توضیحات دفتر موسیقی وزارت ارشاد نشان می دهد که نیروی انتظامی وارد بحث محتوایی شده در حالی که هماهنگی با پلیس تنها برای تامین امنیت شرکت کنندگان اعم از میهمانان و میزبان است و علی القاعده نباید برای آنها تفاوت داشته باشد که کدام کروه موسیقی می آید و باید صرف مجوز را کافی بدانند.
مجوز را وزارت ارشاد صادر می کند و به صرف صدور این اجازه تامین امنیت و برقراری نظم باید انجام شود و اگر مشکلی هست باید در این زمینه باشد. مثلا هنگام برگزاری مسابقات فوتبال نیروی انتظامی شاید روز و ساعت متفاوتی را به نسبت پیشنهاد سازمان لیگ مناسب بداند اما هیچ گاه در این باره که بهتر است استقلال به جای پرسپولیس با سپاهان بازی کند نظر نمی دهد شاید هم در آینده چنین کند یا تشخیص دهند بهتر است فلان تیم برنده شود!
در این ماجرا اما به نظر می رسد اداره اماکن یا بخش های دیگر نیروی انتظامی وارد محتوای موضوع شده و این تصور درست یا نادرست شکل می گیرد که فضا سازی های برخی گروه ها یا محافل عیه اجرای برنامه این گروه اثر گذاشته و مجوز وزارت ارشاد بدون تاییدیه نهایی پلیس عملا اعتبار ندارد.
این در حالی است که به لحاظ فرهنگی نزدیکی قابل لمسی بین فرهنگ ایرانی و اسپانیولی وجود دارد و ایرانیان با فضای موسیقی فلامینکو آشنا و به آن علاقه مندند و با این نگاه جیپسی کینگ موسیقی مبتذل یا غربی به حسا ب نمی اید ولو از جنوب فرانسه بیایند.
جیپسی کینگز به معنی «سلطانهای کولی» یک گروه موسیقی است که با سبک منحصربهفرد خود در جهان شناخته شده و به رغم تعلق به فرهنگ اسپانیولی در جنوب فرانسه زندگی می کنند.
موسیقی این گروه با آواز استثنایی « نیکلاس ری» به عنوان خواننده اصلی و نوازندگی شگفت انگیز «تونینو بالیاردو» با ترکیبی از سازهای مختلف آمیخته شده و به سبب برداشت آزاد از فضای موسیقی فلامنکو شهرت دارند و بیش از هر ساز موسیقایی با گیتار شناخته می شوند.
بسیاری از ملودی های این گروه در جهان محبوبیت و شهرت دارد و گروه های بسیاری در سراسر جهان از آنها الگو برداری می کنند و به رغم این که به عنوان یک گروه موسیقی پاپ شناخته می شود ارزش های هنری آن نیز مورد تصدیق هنرشناسان اهل موسیقی است؛ موسیقی یی با درون مایه های هندی و عربی و آمریکای لاتین که ظاهرا با موسیقی غربی اشتباه گرفته شده است.
هر چند، وقت این هنرمندان ولو کولی و خانه به دوش باشند ارزش مند تر از آن بوده که منتظر «شل کن سفت کن »ها در ایران بنشینند و عطای ما را به لقای ما بخشیده اند و بعید است که بیایند اما چند نکته مرتبط را می توان یادآوری کرد:
1- آیا تشخیص ماهوی نیز در زمره وظایف یا اختیارات پلیس به حساب می آید یا یا تنها باید «اجرای دستور» کند؟ اگر مقام مسوول اول در اظهار نظر درباره موسیقی نیروی انتظامی است آیا بهتر نیست خود این نیرو دفتر موسیقی دایر کند و چون به غالب کنسرت ها مجوز نمی دهد همین کارنامه را به مثابه عملکرد خود در مقابله با تهاجم فرهنگی ارایه کند؟
2- مخالفت با برگزاری یک کنسرت به دلیل محتوا و نه تبعات امنیتی مثل این است که در خانه مراسم عروسی داشته باشیم و پلیس مخالفت کند چون از عروس یا داماد ما خوش شان نمی آید!
3- اگر وزیر کشور جانشین فرماندهی کل قوا در نیروی انتظامی است آیا او نمی تواند دستور لازم را در این باره صادر کند و اگر نمی تواند چگونه جانشینی است که این اختیار ساده را هم ندارد؟
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران باید مجری قانون باشد و ورود به ماهیت یک موضوع با وظیفه «اجرای دستور» سازگار نیست. از این رو شان این نیرو و ادارات زیر مجموعه آن بالاتر از آن است که درباره ماهیت یک گروه موسیقی اظهار نظر کند. چه جیپسی کینگ باشد چه هر گروه دیگری. ملاک تنها باید مجوز قانونی باشد که ظاهرا در این مورد صادر شده بود.
فارغ از بحث پلیس و مجوز و با همان زبان کولی ها و موسیقی امامی توان گفت اگر روزی این اتفاق بیفتد و کولی های آواره که زمان و مکان را درنوردیده اند به سرزمین ما هم بیایند می توان از آنان با یکی از مشهورترین سروده های دهه 50 خورشیدی (از اصغر واقدی) استقبال کرد:
بیا ای کولی آواره،ای خنیاگر غمگین!
بیا آواز تلخت را برای کوه ها تکرار کن تکرار
بیا با رودهای پیر نجوا کن
بیا و سر به زانو گیر
بیا و گریه کن با یاد گل هایی که دست باد پرپر کرد
بیا و دشت را یا چشمه ی چشمت نوازش کن
و بر گور هزاران لاله وحشی نیایش کن
بیا ای عاشق گل های سرخ و دشت های سبز
غروب و خلوت پرهیبت صحرا و کوهستان
غروب و سایه های وهم،گورستان!
غروب و پچ پچ آرام گندمزار
غریو باد وحشی در درختستان
تو ای خو کرده با صد تاول چرکین
سرود زخم های کهنه را تکرار کن، تکرار
بخوان شاید برانگیزی
هزاران روح خواب آلوده را در شهر سنگستان
بخوان ای کولی بی همسفر
ای عابر تنها
بخوان ای با همه بیگانه
آواز غریبت را
.......
دولت بنزین و گرون کرده نونو گرون کرده مردم نون شب ندارند حالا تو گیر دادی که باید وزارت ارشاد یه همچین کاری با هزینه های جانبی که داره بکنه
الحق که خودت نون خوره یه عده ای