رییس فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت ضمن تاکید بر لزوم وجود آزادی بیان در مجلس و اینکه نمیتوان دهن مجلس و نمایندهها را بست گفت که رویهشان در برابر تندروها و تندرویها سکوت است چون اگر صدسال هم روی خود کار کنند باز هم نمیتوانند مثل تندروهای مجلس فریاد بزنند.
به گزارش ایسنا کاظم جلالی در عین حال توپ را به زمین رسانهها با این توضیحات انداخت که برخی رسانهها با تمرکز روی چند نفر به این طیف خاص پر و بال می دهند که اگر رویه تغییر کند و این حرفها خریدار نداشته باشد، دیگر کسی نیست که حرفهای تند بزند.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس همچنین با تاکید بر وجود اهتمام تمامی دستگاهها برای رسیدن به توسعه و آبادانی کشور، گفت: از آن جا که ابزار اجرایی و روند توسعه کشور در دست دولتهاست باید برای پیشبرد امور لوایح مورد نیاز را به مجلس بدهند و نسبت به تنقیح قوانین اهتمام بیشتری داشته باشند.
وی همچنین در این رابطه با انتقاد از عملکرد مجلس و تاکید بر اینکه قانون نویسی نشاندهنده پرکاری مجلس نیست گفت که برخی از طرحها نمیتواند حکایتگر گفتمان روز و ضرورتهای مردم باشد و حتی همه کارهایی که مجلس انجام میدهد در مسیر ضروری کشور نیست.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس همچنین با اشاره به اقدامات مجلس در موضوع هستهای در ادوار گذشته و لزوم برداشتن تحریمها در این دور از مذاکرات و مقابله با زیاده خواهیهای آمریکا گفت که اگر حتی مجلس قوانینی در موضوع هستهای تصویب کرده باشد میتواند این قوانین را در صورت لزوم تغییر دهد و ملغی کند.
کاظم جلالی در گفتوگوی تفصیلی با ایسنا، به سوالاتی درباره اقدامات مجلس برای پیشرفت کشور، چگونگی مقابله با تندروی در مجلس و مذاکرات هستهای پاسخ داد که متن آن را در زیر میخوانید.
سوال: مقام معظم رهبری سال گذشته سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کردند که با عنایت به این موضوع و با گذشت بیش از 36 سال از پیروزی انقلاب اسلامی انتظار میرود که کشور با پیشرفت و آبادانی روبرو شود. مجلس در طول سه سال گذشته چه اقداماتی برای پیشرفت و توسعه کشور انجام داده است؟
وجود برنامه دقیق برای اداره کشور موضوع بسیار مهمی است. البته آن هم نه از نوع برنامههای توسعهای که نوشته میشود. چون ما قائلیم برنامههای توسعهای معمولا آرزوها و آمالمان است که راهکارهای رسیدن به این آرزوها مشخص نیست. معمولاً این برنامهها خیلی قابلیت اجرا و عملیاتی ندارد.
متأسفانه معمولا در بحث تفکیک قوا به قوای سهگانه به شکل جزیرهای نگاه میشود، این نگاه که هر کدام از قوا برای خود برنامهای جداگانه داشته باشند، اشتباه است.حتی شاید یکی از دلایلی که باعث نرسیدن به یک رشد نامتناسب شده است، همین نوع نگاه جزیرهای است.
در مورد مجلس نیز بر این موضوع معتقدم که دولت باید بیشتر لایحه دهد. اولین دلیل آن است که قانون اساسی ابتکار عمل را در قانونگذاری برای قانون نویسی به دولت داده است و بر همین اساس اصل 75 پیشبینی شد تا کاری که مجلس میخواهد انجام دهد بار مالی نداشته باشد. دلیل دوم این است که روند توسعه کشور در دست دولتها است. لذا دولتها باید لوایحی متناسب به پارلمان بدهند که این لوایح کشور را به سمت توسعه پیش ببرد والا در پارلمانی که طرح بر لایحه غلبه داشته باشد خیلی نمیتواند موفق باشد. متأسفانه دولتهای ما در ارائه لایحه خیلی خوب عمل نکردند.
در همین راستا مرکز پژوهشها در حال انجام کار تحقیقاتی است که بر اساس آن به تفکیک مشخص شود هر دولتی پس از انقلاب چه لوایحی را ارائه داده و سرانجامش به کجا رسیده است. این لوایح نشان میدهد دغدغه اصلی هر دولتی برای ارائه آن لوایح چه بوده است.
با عنایت به این پیشفرضها میتوان اینگونه نتیجه گرفت که اگر مجلسی خیلی قانوننویسی کرد به معنای پرکاری و به دنبال آن حل مشکلات کشور نیست. چون 108 سال از تأسیس پارلمان در ایران میگذرد و این یعنی گذشت 108 سال از قانون نویسی در کشور. حال اینکه بسیاری از این مشکلات در طول این مدت نه تنها حل نشده بلکه تلمبار هم شده است. این خود نشان میدهد لزوما نوشتن قانون مشکلات را حل نمیکند. متأسفانه برخی وقتی وارد مجلس میشوند تصور میکنند که با نوشتن قانون میتوانند مشکلات را حل کنند که این تصور خامی است.
با وجود تمامی این اتفاقات، مجلس نهم در طول سه سال گذشته لایحه خروج از رکود را به تصویب رساند که آغاز این کار از مرکز پژوهشها بود با این توضیح که بعد از تهیه شالوده اصلی این کار در مرکز، دولت برای ارایه لایحه اعلام آمادگی کرد که ما نیز استقبال کردیم.
قانون دیگر لایحه تنظیم بخشی از مقررات مالی است که به تصویب مجلس رسید. با این هدف که هر سال در زمان بررسی بودجه مدام یک سری از احکام تکرار نشود چون بخشی از آنها قوانین دایمی هستند. اقدام دیگر طرح اساسنامه شرکت ملی نفت ایران است که دولتها در طول 35 گذشته لایحهای ارائه نکردند به همین دلیل مرکز پژوهشها بعد از بررسیها، این موضوع را به صورت طرح به مجلس ارائه داد که با تصویب فوریت آن در صحن و کلیات و جزئیات در کمیسیون انرژی به زودی در صحن علنی جهت تصویب ارائه خواهد شد. خیلی دیگر از شرکتها همچون شرکت پتروشیمی نیز هنوز اساسنامه ندارند که دیگر این کار به دلیل محدودیت موجود در توان مرکز پژوهشها نیست.
از دیگر اقدامات مجلس و مرکز پژوهشها معطوف کردن بحثهای مربوط به آب است. همچنین مجلس نقش بسیار مهمی در عدم اجرای فاز دوم هدفمندی، به نحوی که دولت قبل به دنبالش بود، داشت، قطعاً در غیر این صورت اجرای فاز دوم هدفمندی به آن شکل برای کشور مشکلزا میشد.
اقدامات زیربنایی برای اجرای طرح تحول سلامت نیز از دیگر کارهای مجلس است که قوانین مربوط به آن را در بخش مربوط به تأمین منابع مالی و دادن مجوزهای قانونی به تصویب رسید و اکنون دولت این طرح را اجرایی میکند.
سوال: علیرغم تأکیدات شما مبنی بر اینکه با قانونگذاری نمیتوان مشکلات کشور را حل کرد، در طول چند ماه گذشته مجلس مصوبات و دستورکارهایی داشته که به نظر میرسد دغدغه روز کشور نیست و دردی را از مردم دوا نمیکند. آیا فکر میکنید در شرایطی که مقام معظم رهبری تقریباً در تمامی بیاناتشان بر لزوم پیادهسازی اقتصاد مقاومتی و توجه به تولید تأکید دارند، تصویب اینگونه قوانین و دستور کار فعلی مجلس باعث برونرفت کشور از وضعیت رکود فعلی و حل مشکلات اقتصادی و به طور کلی پیشرفت کشور خواهد شد؟
برای پاسخ به این سوالات باید چند مولفه را مورد بررسی قرار دهیم. اول اینکه در بحث توسعه خیلی به قانون نویسی احتیاج نداریم و اتفاقً هرچه کمتر قانون بنویسیم بهتر است. زمانی که مقام معظم رهبری سال 91 را به نام سال حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی نامگذاری کردند، بنده تازه در مرکز پژوهشها مشغول شده بودم. در آن زمان در جلسهای که با حضور کارشناسان مربوطه برگزار شد همه اذعان داشتند که نیازی به قانونگذاری نیست چون قوانین به اندازه کافی وجود دارد و در بخشهایی حتی بازدارنده است.
بنابراین لزوماً مسیر توسعه از مسیر قانونگذاری نمیگذرد و ای کاش به جای این رویکرد قوانین تنقیح شود که این به کمک دولت نیاز دارد. در همین رابطه زمانی وزیر محترم صنعت در جلسهای مطرح کرد که قوانین بازدارنده و باعث جلوگیری از سرمایهگذاری میشود. بنده در آن جلسه خواستم که دولت بعد از بررسی لیست قوانین بازدارنده را به مجلس بدهد تا ملغی کند.
در موضوع قانونگذاری و قانون نویسی پارلمان یک جایی به نام مرکز پژوهشها دارد که کمک می کند ولی این کافی نیست چون اساس بدنه کارشناسی کشور دست دولت است و آن کسی که قانون را اجرا میکند دولت و دستگاه قضا است و آنها بهتر از همه متوجه میشوند که قوانین در چه مواردی دارای نواقصی است.
نمایندگان مجلس معمولاً قانون را به صورت تئوریک و در خلأ مینویسند اما دولتیها در عمل موانع اجرای قانون را میبینند لذا طبیعی است هرچه دولت وقت بیشتری بگذارد میتواند در موضوع تنقیح، روزآمد کردن و جامعیت بخشیدن به قوانین بسیار مفید باشد. با این وجود، در پاسخ به این سوال که آیا همه کارهایی که مجلس انجام میدهد در مسیر ضروری کشور است، به نظرم اینطور نیست و این انتقادی است که به مجلس وارد است.
تعداد جلسات مجلس زیاد است حال اینکه خیلی از پارلمانهای دنیا انقدر اجلاسیه ندارند که این یک نقص است. در این شرایط اگر مجلس را تعطیل شود، میگویند نمایندگان بیکارند. اگر جلسات مجلس برگزار شود زمانی که لوایح ضروری به مجلس ارائه نمیشود، طرحهای دیگر در نوبت بررسی قرار میگیرند که طبیعتاً در دستور قرار گرفتن طرح مضراتی را به همراه خواهد داشت. بر همین اساس معتقدم که باید پارلمان را آسیبشناسی کرد.
برخی از این انتقادات به تعداد زیاد اجلاسیههای مجلس برمیگردد، وقتی جلسات زیاد است، باید در آن به کارهایی پرداخت که یکی از آنها بررسی لوایح دولت است، لوایحی که به دو دسته ضروری و دیگر موافقتنامههای دوجانبه و از این دست برمیگردد. غیر از این مجلس وارد بررسی طرحها میشود که بعضاً برخی از این طرحها نمیتواند حکایتگر گفتمان روز و ضرورتهای مردم باشد. این نقد واردی است.ولی باز هم نمیتوان گفت مجلس کار واجبتری داشت، آن را رها کرد و به طرحهای دیگر پرداخت.
در حال حاضر کشور در بسیاری از قوانین اشباع شده است و برخی از قوانین نیز از حیض انتفاع خارج شده و باید روزآمد شود که نمونه آن قوانین نظام پولی بانکی کشور، هدفمندی یارانهها، نظام خدمات مدیریت کشوری و نظام بودجه ریزی است.
قوانین پولی و بانکی کشور برای دهه 50 است که طبیعتاً در دهه 90 بسیاری از امور تغییر پیدا کرده است. حال سوال این است که آیا میتوان روزآمدکردن قوانین پولی و بانکی کشور را در قالب طرح در مجلس بررسی کرد؟ مطمئنم در این شرایط دولت در برابر این طرح مقاومت میکند و علیرغم تأکیدات ما لایحهای نیز به مجلس ارائه نمیکند. این کار واجب روی زمین مانده است و کسی سراغ آن نمیرود.
هر فسادی که در کشور به وجود میآید یک طرفش معمولاً بانکهای کشور و طرف دیگر بخش خصوصی است. بخش خصوصی به دلیل فساد تا اعدام پیش رفت اما در مورد بانکها هیچ اتفاقی رخ نداده است. سوال این است که چرا باید بانکها اینگونه اداره شود و وضعیت سیستم پولی بانکی کشورمان طوری باشد که چنین مشکلاتی به مردم تحمیل شود؟ با بسیاری از مدیران بانکهای خصوصی و دولتی ملاقات داشتم که اکثریت بر این موضوع اذعان دارند که قوانین پولی و بانکی کشور مندرس و کهنه است. پس سوال اساسی این است که چرا دولت ها برای اصلاح قوانین پولی و بانکی اقدامی نمیکنند؟
موضوع دیگر قانون بودجهریزی است که قانون قدیمی و بسیار مندرس است. در بودجه یک ماده واحده و چند تبصره وجود دارد که از این مواد چیزی در نمیآید اما ردیفهای بسیار زیادی در بودجه وجود دارد که اصل اداره کشور در چنین ردیفها و جداول نهفته است که یک سری کارشناسان در سازمان مدیریت و برنامهریزی این موارد را مینویسند. هیچگاه دولتها و مجالس وقت بررسی این جداول و ردیفها با چنین کثرتی را ندارند و عمدتاً وقتشان صرف بررسی ماده واحده و تعدادی تبصره بیخاصیت میشود.
در این رابطه نیز دیوان محاسبات، مرکز پژوهشها و برخی از دولتیهای فعلی چند سال پیش پیشنویس طرح قانون بودجه کشور را تهیه کردند که بعد از روی کار آمدن دولت جدید، همانهایی که در آن روز به ما برای نوشتن پیشنویس قانون کمک میکردند، میگویند که دولت این موضوع را از طریق لایحه پیگیری میکند، ما استقبال کردیم ولی با گذشت دو سال و نیم از عمر دولت یازدهم تاکنون هیچ اتفاقی رخ نداده است.
از دیگر موارد ضروری تبدیل قوانین آزمایشی به قانون دایمی است که اهتمامی برای این کار نیز دیده نمیشود. مشخص نیست مسئول امور هماهنگی برای تهیه پیشنویس قوانین به شکل لایحه چه کسی است؟ در حال حاضر معاون پارلمانی و حقوقی در دولت مربوط به این امور است که باز هم معلوم نیست چه کسی قرار است روی طرحها و لوایح بررسی های لازم را انجام دهد.
بعد از روی کار آمدن دولت جناب آقای دکتر روحانی، پیشنویسی از قوانین با عنوان پیشنویس همکاری دولت و مجلس را تهیه کردیم که قوای مجریه و مقننه باید روی آن کار کنند اما تاکنون اتفاقی در این رابطه رخ نداده است. در این پیشنویس اولویت راهبردی حل مسائل اساسی کشور را مشخص کردیم که در آن موارد و پیشزمینههای لازم جهت بهبود وضعیت اقتصادی کشور مورد اشاره قرار گرفت.
در این پیشنویس به این موضوع اشاره کردیم که ردیفهای متفرقهای در بودجه وجود دارد که نظارتی بر منابع آن وجود ندارد. به طور مثال در سال 91 اگر 37 هزار میلیارد تومان از بودجه برداشته میشد هیچ اتفاق بدی در بودجه رخ نمیدهد. بر همین اساس چگونگی اصلاح قوانین را قید کردیم.
در جمعبندی میتوان گفت قوانین ضروری برای کشور وجود دارد که باید دولت به دلیل داشتن بدنه اصلی کارشناسی کشور آن را به صورت لایحه به مجلس ارائه دهد و به جای کارهای فرعی به کارهای اساسی کشور بپردازد.
سوال: وظیفه مجلس علاوه بر قانونگذاری نظارت بر امور اجرایی کشور است. در این شرایط خروجی عملکرد مجلس حکایت از طرح سوالات و تذکراتی از وزرا دارد که به باور بسیاری از کارشناسان اولویت کشور نیست. آیا بهتر نیست سوالات و تذکرات از وزرا و به طور کلی نظارت بر امور کشور در راستای بهبود وضعیت کشور برای رسیدن به هدف نهایی توسعه و آبادنی کشور باشد تا اینقدر عملکرد مجلس در طرح سوالات و تذکرات به سیاسیکاری تعبیر نشود؟
اساساً نظارتهای ما نظارتهای بکش بکش است. اگر بکشی میکشم و اگر ول کنی ول میکنم! این نظارت دل بخواهانه و غیرسیستمی است که باید اعتراف کنیم در طول 35 سال گذشته، مجلس شورای اسلامی نهادسازی، سیستم سازی و طراحی برای اعمال نظارتاش انجام نداده است، نقدی که به مجلس وارد است. نظارتهای مجلس عمدتاً نظارتهای دلبخواهانه است که این نظارتها به اراده شخص نماینده برمیگردد و این موضوع در سه، چهار سازوکار و مکانیسم خلاصه میشود.
یکی از این مکانیسمها تذکر است، تذکراتی که برای کشور وقتگیر است و فقط یکی از دبیران هیأت رئیسه باید نیم ساعت تا سه ربع این تذکرات را قرائت کند، قبلاً روسای مجالس این کار را میکردند که جناب آقای دکتر لاریجانی با تغییر رویه این کار را به عهده دبیران هیأت رئیسه قرار دادند. در نهایت این تذکرات هیچ خاصیتی برای مجلس ندارد جز آنکه نمایندگان در حوزههای انتخابیهشان به مردم بگویند که تذکر دادهاند.
دومین مکانیسم سوال از وزراست که پارلمان در دوره هشتم و نهم تلاش کرد با ساماندهی سوالات به ملی و منطقهای و در نهایت آوردن به صحن، رأی گیری صورت گیرد که شاید خروجی داشته باشد.
مکانیسم سوم تحقیق و تفحص است که این از موضوعات دردآور مجلس است چون بسیاری از تحقیق و تفحصها مطرح میشود اما عملاً پیگیری نمیشود یا در صحن قرائت نخواهد شد، حتی بعد از قرائت در صحن نیز پیگیری خاصی صورت نمیگیرد. لذا به نظر میرسد به جز مکانیسم استیضاح که مقداری کارد برندهتری است، بقیه امور نظارتی مجلس خیلی قابلیت اصلاح در امور را ندارد و بیشتر به امتیاز گرفتن نمایندگان برای حوزههای انتخابیهشان و نه شخص خودشان تبدیل میشود.
حال اینکه متأسفانه هرچه صداها بلندتر و کلفتتر میشود در دولتها بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. لذا با شما موافقم که مجلس اساساً خیلی سازوکار، نهاد و سیستم نظارتی در روند فعالیتهای دولتها ندارد.
سوال: این صحبتهای شما در حالی مطرح میشود که خروجی صدایی که از مجلس شنیده میشود به خصوص بعد از مذاکرات هستهای صدای تندروهای مجلس و اقلیت چندنفرهای است که در نهایت این صداها به نام صدای مجلس تعبیر میشود. فکر میکنید چرا تنها صدای چند نفر خاص از مجلس شنیده میشود که در نهایت این تعبیر به وجود آید که اکثریت مجلس در تصمیمگیری دنبالهروی این افراد است.
رسانه صدا را در جامعه ما برجسته میکند معمولاً رسانهها برجسته کننده تصادمها هستند. به طور مثال به جرأت میتوانم بگویم آخرین باری که آقای ظریف و آقای عراقچی برای توضیح در مورد مذاکرات هستهای به مجلس آمدند، از 250 نماینده حاضر در مجلس حتماً 170 نماینده کاملاً قانع شدند و شاید 40 نفر سوالاتی داشته باشند که حاضرند سوالات را در فضای معقول و منطقی مطرح کنند. حال در این شرایط تعداد اندکی فریاد میکشند و بلافاصله عکاسان عکسهای فریادگران را میاندازند و رسانههایی که این فریادها به نفعشان است با طمطراق این موضوع را منعکس میکنند و آنهایی را که اهداف سیاسی دیگری دارند باز این فریادها را برجسته میکنند.
پیش از این نیز این بحث را مطرح کردم که اگر قرار است روند توسعه در کشور پیگیری شود باید مسائل اصلی کشور برجسته شود. این همان چیزی است که بارها رهبر معظم انقلاب فرمودند مبنی بر اینکه مسائل اصلی را فرعی نکنید و مسائل فرعی را اصلی نکنید.
به نظرم این سوال را باید از رسانهها پرسید. مثلاً طرح سه فوریتی در موضوع هستهای را همین رسانهها برجسته کردند. مگر این طرح اعلام وصول شد که به نام مجلس خورده شود یا اینکه مگر بسیاری از نمایندگان اعلام نکردند که از آنها به عناوین دیگر امضا گرفته شده و آنها این طرح را امضا نکرده بودند.
اینکه یک نماینده با رسانهای مصاحبه میکند و آن موضوع برجسته میشود را نباید به نام کل مجلس دانست. این خود نشان میدهد که رسانهها با نیتهای مختلف این صداها را برجسته می کنند. در طرف مقابل هم افرادی که صحبتهای پخته و کارشناسی میکنند، برجسته نمیشوند. اگر کسی راجع به اقتصاد ایران صحبتهای کارشناسی کند کسی حوصله خواندن آن مطالب را ندارد اما اگر مثلاً این موضوع در رسانهها طرح شود که جلالی با نمایندهای در مجلس دعوا کردند بلافاصله رسانهها حساس شده به دنبال به دست آوردن جزئیات این دعوا خواهند بود.
سوال: این اظهارات شما در حالی مطرح میشود که یک سری افراد خاص از طیفی از مجلس از پشت تریبون صحبتهایی را مطرح میکنند که طبیعتاً حداقل به نام بخشی از نظرات مجلس منعکس میشود. سوال این است که چرا در مواجهه با این افراد سایر نمایندگان اینچنین رسا نظرات خود را منعکس نمیکنند تا فضای مجلس به گونهای دیگر نمود پیدا کند؟
زیبایی مجلس به آزادی بیان آن است. نباید هیچگاه تصور شود که باید مجلس را بست. باید در مجلس افراد با نظرات مختلف صحبتهایشان را مطرح کنند. نمیتوان دهن مجلس و نمایندهها را بست. از طرف دیگر خیلی حرفهای حسابی از طرف نمایندگان زده میشود که به خوبی منعکس نمیشود.
نمونه بارز آن نطقهای میان دستور است که حاوی بسیاری از نکات بسیار مهم برای کشور است که کسی آن را منعکس نمیکند. رسانهها تنها روی چند نفر خاص متمرکز شدهاند. برخی از این رسانهها میخواهند مجلس نهم پایان اصولگرایی باشد. به همین دلیل برای تضعیف اصولگرایی تعدادی از نمایندگان تندرو را برجسته میکنند تا مجلس را در اذهان عمومی تندرو نشان دهند. حال سوال این است که چطور همین مجلس به اکثریت وزرای آقای روحانی رأی اعتماد داد.
از طرف دیگر در همین مجلس تعداد بسیار زیادی سوال از وزرای دولت جناب آقای دکتر روحانی پرسیده شد که بسیاری از نمایندگان رأی به اقناع از توضیحات وزیر دادند. آن روزی که در فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت تلاش میشود که رأی منفی به توضیحات وزیر در زمان طرح سوال داده نشود چطور رسانهها میخواهند آنرا منعکس کنند؟ نمونه این اقدام مربوط به طرح سوال از وزرای کار و راه است. در همان روز تنها روزنامه اعتماد تحلیل خیلی خوبی روی این کار مجلس نوشت که چطور مجلس به دو وزیری که آسیبپذیرترین وزرا هستند، رأی مثبت به آنها در خصوص توضیحاتشان داد.
رویه ما سکوت در برابر این فریادهای تندروانه است. خیلی از اتفاقات مثبت در مجلس میافتد که در رسانهها منعکس نمیشود. نمونه آن استیضاح برخی از وزرا است که علیرغم داشتن امضای لازم برای اعلام وصول این کار صورت نمیگیرد آیا این را از مدیریت مجلس نمیبینید؟ هر روز در رسانهها از قول نمایندگان، استیضاح وزیری را میبینید اما آیا جز استیضاح آقای فرجی دانا و آقای فانی که ایشان مجددا با رای قابل قبولی از مجلس رای اعتماد گرفت، استیضاح وزیر دیگری را در مجلس دیدهاید؟
سوال: آیا بهتر نیست به جای اینکه این اقدامات را در سکوت رسانهای انجام دهید این موارد را با صدای بلند همچون نمایندگان منتسب به طیف خاصی اعلام کنید تا شاهد اتفاقاتی مثل حواشی بعد از حضور آقای ظریف در مجلس و فریاد تعدادی از نمایندگان بر سر وزیر امور خارجه نباشیم؟
احتمالاً تصور شما این است که بعد از واکنش آقای کوچکزاده به آقای ظریف و اعتراض ایشان ما هم با همان لحن به آقای کوچکزاده اعتراض کنیم یا موضعگیری نماییم.
سوال: اصل آزادی بیان اصلی مترقی در قانون اساسی است اما زمانی که پای منافع ملی کشور به میان آید باید طور دیگری رفتار کرد. طبیعتاً مذاکرات نیز در همین حیطه میگنجد و باید با عنایت به توصیههای مقام معظم رهبری رفتار مناسبی را در این حوزه داشت؟
احتمالاً منظور شما مجددا موضوع طرح سه فوریتی است که بنده بلافاصله بعد از اطلاع از این موضوع پیگیر جزئیات این طرح شدم. در مصاحبههای جداگانهای نیز بر این موضوع تأکید داشتم که موضوع هستهای در اختیار شورای عالی امنیت ملی است و مجلس باید به صورت کارشناسی به آن ورود پیدا کند. حال اینکه علیرغم تمامی اتفاقات باز هم صدای این طیف خاص شنیده میشود آن هم بدان دلیل که رسانهها به آنها پروبال می دهند. طبیعتاً اگر رسانهها رویهشان را تغییر دهند میبینید که چه اتفاقی میافتد. وقتی حرف خریدار نداشته باشد دیگر کسی نیست که حرفهای تند بزند.
سوال: شما با این توضیحاتتان توپ را به زمین رسانهها انداخته و تقصیرکار را رسانهها وانمود میکنید. حال اینکه این انتقاد به شخص شما به عنوان رئیس فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت وارد است که همچون تندروهای مجلس صدای بلندی ندارید.
ذات ما تندروی نیست. اگر ما صدسال روی خود کار کنیم باز هم نمیتوانیم مثل تندروهای مجلس فریاد بزنیم. ما این کار و تقابل نادرست با این روشها را غلط میدانیم. بنابراین از روش خود کار را پیگیری میکنیم.
افراد جنجالی در تمامی دنیا یک رویه را طی میکنند که در همه جا شاخصاند. شاید اگر از شما بخواهند نام ده فرد عاقل را نام ببرید نتوانید بگویید اما به راحتی نام افراد جنجالی را بیان میکنید چون فرد عاقل عاقلانه رفتار میکند.
سوال: شما در چهار دوره گذشته عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بودید که در آن دورهها یک سری قوانین بازدارنده در موضوع هستهای مثل عدم اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی به تصویب رسید. اگر توافق نهایی حاصل شود تکلیف این قوانین چه خواهد شد؟
مجلس هیچگاه در مورد پروتکل الحاقی چیزی را به تصویب نرساند. مجلس تنها این موضوع را مطرح کرد که دولت نباید نظارتهایی بیش از آن نظارتهایی که تاکنون پذیرفته را انجام دهد. تاکنون ما پروتکل الحاقی را نپذیرفتهایم. لازمه اجرای پروتکل الحاقی مصوبه مجلس است. البته دولتها معمولاً اختیاراتی را دارند که پروتکلهایی را موقت اجرا کنند.
اگر حتی مجلس قوانینی در موضوع هستهای تصویب کرده باشد میتواند این قوانین را در صورت لزوم تغییر دهد و ملغی کند.
سوال: اتفاق دیگر بعد از توافق لوزان این است که آمریکا رسماً اعلام کرده که تحریمها را به صورت یکجا برنمیدارد که واکنش مسئولان داخلی این بوده که در برابر این اقدام آمریکا باید اقدام متوازن انجام دهد. به نظر شما اقدام متوازن باید چطور باشد؟
اولاً همیشه اظهارات آمریکاییها و برخی از اظهارات ما جنبه اعلامی دارد که در این بخش خیلی حرفها زده میشود که با آنچه در مذاکرات گفته میشود متفاوت است. موضوع برداشتن تحریمها و اقدامات متوازن بحث فنی است.
طبق توضیحات آقای ظریف و آقای عراقچی توافق احتمالی ابتدا به شورای امنیت برای صدور قطعنامه میرود که با فضای ایجاد شده توسط آمریکاییها عملاً اجرای توافق دو ماه به تأخیر میافتد. در آن زمان ما هم کاری نمیکنیم و منتظر نظر کنگره میمانیم. بعد از آن به ساعت صفر یعنی زمان انجام تعهدات میرسیم. آن زمان است که باید تعهدات به شکل متوازن اجرایی شود. مثلاً در بحث تحریمها، تحریمهای مرتبط با موضوعات اقتصادی در همان مرحله اول برداشته میشود و تحریمهای دیگر هم ممکن است در مراحل دیگر برداشته شود.مهم این است که تیم مذاکره کننده باید مراقب باشد و طبق تأکیدات مقام معظم رهبری تعهدات متوازن باشد و تحریمها برداشته شود. نه اینکه آمریکاییها با ما مذاکره کنند و تفاهمنامهای امضا شود و به دنبال آن ما بخشی از تعهداتمان را انجام دهیم اما آنها بخواهند تحریمها را در طول زمان بردارند. خود آمریکاییها هم میدانند که ما همچنین چیزی را نمیپذیریم. به نظرم تیم مذاکره کننده نیز در این رابطه کاملاً توجیه هستند و رفتارشان نیز بر همین اساس انجام میشود.
سوال: طبق گزارش منتشرشده از رسانههای خارجی آمریکاییها به دنبال آن هستند که حتی در صورت تصویب توافق در شورای امنیت تحریمها بازگشتپذیر باشد. به نظر شما اقدام ایران باید چه باشد؟
در این رابطه بحث عملی و نظری وجود دارد. وقتی قطعنامهای در شورای امنیت به تصویب برسد و به دنبال آن هیمنه آمریکاییها در بحث تحریم شکسته شود دیگر بازگشت تحریم به همین راحتیها نخواهد بود. در حال حاضر تحریمها با فشار آمریکاییها اعمال میشود و به دنبال آن هر شرکتی که با ایرانیها کار کند با فشار آمریکاییها تحریم میشود. قطعاً بعد از قطعنامه شورای امنیت این فضا شکسته میشود.
شرکتهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی ولعی برای حضور در بازار ایران دارند. چون ایران باثباتترین کشور منطقه است که میتواند به عنوان پایلوت آنها برای بحثهای اقتصاد منطقهای شود. ما در طول سالیان اخیر ملاقاتهای بسیاری با مقامات اروپایی داشتیم که آنها ابراز علاقمندی برای کار اقتصادی با ایران کردند.
در بحث نظری طبیعی است که ما باید سازوکار تجدیدکردن کارهایمان را ببینیم که اگر آنها به تعهداتشان عمل نکردند اقداماتمان را مجدداً انجام دهیم. طبیعی است که طرف غربی هم بخواهد سازوکاری برای بازگشت به اقدامات قبلیاش در نظر گیرد. در این شرایط ایران باید وضعیت را به گونهای مدیریت کند که همواره بتواند با سرعت به وضعیتی برگردد که آنها نتوانند زیادهخواهی داشته باشند.
سوال: در دولت قبل با هجوم تعدادی از دانشجویان خساراتی به سفارت انگلیس در ایران وارد شد که به دنبال آن سفارتخانه ایران و انگلیس تعطیل شد. با روی کار آمدن دولت روحانی و بهبود فضا بین دو کشور صحبتهایی جهت بازگشایی سفارتخانهها مطرح شده است که تاکنون نمود عملی نداشته است. فکر میکنید که تکلیف باز شدن سفارتخانهها به کجا خواهد رسید؟
در همان زمان ما با اقداماتی که برخیها در مقابل سفارت انگلیس انجام دادند مخالفت کردیم. مقام معظم رهبری نیز در دیدار با دانشجویان بر این موضوع اشاره داشتند که نباید این کار انجام میشد. لذا آن کار اشتباه بود. برخی دوستان خیال میکنند داشتن روحیه انقلابی به معنای انجام این کارهای بینظمی است که غلط است. البته انگلیسیها نیز یک سری شرایطی را جهت بازگشایی سفارتشان در ایران قید کردهاند که در دستگاههای مسئول در حال رسیدگی است.