اگر اين رويكرد جديد وزير امور خارجه ايران در پيام ويديويي اخير خود كه خواستار حل و فصل پرونده هستهاي با هدف رسيدگي به مسائل مهمتر از جمله بحران خاورميانه و مساله تروريسم شده است تصميم جديد ايران براي بالا بردن سطح تعاملات سياست خارجياش با غرب باشد بايد اميدوار بود كه دور نهايي اين مذاكرات قرين به نتيجه شود، زيرا ايران وارد يك بازي برد- برد با امريكا شده است.
به گزارش اعتماد، چندي پيش نيز وزير خارجه آلمان گفته بود ما فكر ميكنيم اگر اين مذاكرات به سرانجام برسد سيگنالهاي مثبتي براي حل و فصل مناقشات خاورميانه از جمله سوريه و عراق خواهد بود و هماكنون نيز برژينسكي، مشاور سابق امنيت ملي امريكا كه پس از هيلاري كلينتون وزير خارجه سابق امريكا، دومين مقام ارشد پيشين اين كشور است كه طي ٢٤ ساعت گذشته خواستار انجام توافق اتمي با ايران ميشود، در توييتر خود نوشته است: «در حالي كه خاورميانه هر روز پرآشوبتر ميشود، عاقلانهتر اين است كه ثبات را بيشتر كنيم نه كمتر. توافق با ايران بهتر از عدم توافق است.»
امريكا كشور پيچيده و چند لايهاي در سياست خارجي است و تعامل و كار كردن با اين كشور سخت است، زيرا اهداف روشني نيز در سياست منطقهاياش در خاورميانه ندارد و بر دوستان منطقهاي قابل اعتمادي نيز تكيه نكرده است. اما جاي شك و شبهه نيست كه اين كشور بهدليل اقتصادي و سياسي در روابط بينالملل تاثير بسزايي دارد.
مردم ايران در راي دو سال پيش خود در انتخابات يازدهمين دور رياستجمهوري اعلام كردند از دولت جديد انتظار دارند سياست خارجي را از هيجان و انفعال خارج كرده و به كمك و حمايت كشور بياورد تا اين معضل بياعتمادي بين ايران و غرب، نبود فضاي تنفسي براي سياست خارجي و اختتام پروژه ايران هراسي را با كمترين هزينه حل كند.
دولت نيز به راستي اينچنين كرد و در اين راستا حركت كرد. فقط اشتباهي كه رخ داده شد عدم اعتماد به توان و نظرات كارشناسي براي طراحي راهبردي اقدام سياست خارجي و عدم استفاده واقعي از نظرات كارشناسي و تصميمسازي بدنه وزارت امور خارجه بود و متاسفانه اينبار سورنا از سر گشادش نواخته شد و در بياعتمادي به بدنه كارشناسي سياست خارجي كشور همان راهي طي شد كه پيشينيان طي كرده بودند اما با دو بستر متفاوت.
دولت قبل به صراحت بدنه كارشناسي كشور در سياست خارجي را كنار گذاشت و حلقه محدود و موازي درست كرد كه خوشبختانه مورد تاييد مسوولان كشور قرار نگرفت.
اما هماكنون يا نظرات كارشناسي در بسياري از موارد شنيده نميشود يا تصميمسازي و تصميمگيري در اختيار وزارت امور خارجه نيست و حاصل هر دو يكي است. چشم و گوش مردم كشور از شهري و روستايي با حجم وسيعي از خبرهايي كه توليد ميشود به درست يا غلط به سياست خارجي دوخته شده و وزارت امورخارجه به آزموني سرنوشت ساز گرفتار آمده است.
نميتوان انگيزههاي جناحي و گروهي يا حتي منافع شخصي را در مخالفتهايي كه در ايران و امريكا يا ساير كشورهاي جهان با مذاكرات هستهاي صورت ميگيرد منتفي دانست ولي بزرگنمايي يا بهاي غيرواقعي به آنها دادن نيز نقايص طراحي يا عملياتي دستاندركاران سياست خارجي و مذاكرات كنوني در دو كشور را مخفي نخواهد كرد.
از سوي ديگر بد نبود اگر مخالفان بهجاي دست گذاشتن بر نقاطي كه هيچ كمكي به كشورهاي درگير مذاكرات براي برون رفت از اين وضعيت نميكند به جنبههاي راهبردي و منافعي كه كشورها در دراز مدت ميتوانستند كسب كنند، بهجاي مسائل روزمره و اجرايي ميپرداختند در اين صورت شايد ميشد اميدوار بود دستاوردهاي بهتر و بالاتري از اين مذاكرات حاصل و از هدر دادن منابع بيشتر كشورهاي منطقه و التهاب روز افزون منطقهاي جلوگيري كرد.