عصر ایران؛ مهرداد خدیر - اندک دلواپسان تجمع کننده در مقابل مجلس شورای اسلامی - در روز یکشنبه - خواهان ارایه لایحه «برجام» به قوه مقننه بودند تا تصویب نهایی توافق هستهای جمهوری اسلامی ایران با گروه 1+5 منوط به تصویب مجلس شود و البته انتظار دارند مجلس آن را رد کند و کل پروژه منتفی شود.
دو روز قبل از این تجمع آیت الله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان به عنوان یک نظر شخصی و از تریبون نماز جمعه تهران خواستار ارایه لایحه از جانب دولت شده بود: «به نظر من این جزو موافقتنامه هایی است که باید در مجلس به تصویب برسد و اگر این طور باشد دولت باید لایحه بدهد.» البته این را هم یادآور شد: «نظر دیگری هم وجود دارد که مصوبه شورای عالی امنیت ملی را در این موضوع کافی میداند.»
این در حالی است که محمد باقر نوبخت موضع دولت را به صراحت اعلام کرده است:« موضوع توافق در شورای عالی امنیت ملی رسیدگی میشود» یعنی لایحه ای در کار نخواهد بود.
اندک دلواپسان تجمع کننده در روز 25 مرداد، چند نوشته مشخص در دست داشتند که به بهانه آنها نکات و سوالاتی را میتوان مطرح کرد:
1- «مجلس در راس اموراست»؛ این جمله مشهور امام خمینی رهبر فقید انقلاب درباره جایگاه مجلس شورای اسلامی را تجمع کنندگان در دست داشتند.
به یاد داریم محمود احمدینژاد در سال 1390 و پیش ازسفر به نیویورک گفته بود این سخن امام مربوط به زمانی است که هنوز نظام، ریاستی نشده بود و ریاست دولت با نخستوزیری بود که ابتدا باید با هماهنگی مجلس معرفی میشد و سپس از مجلس رای اعتماد می گرفت. منظور او این بود که پس از بازنگری در قانون اساسی در سال 1368 رییس جمهوری که با رای مستقیم مردم انتخاب می شود ریاست قوه مجریه و دولت را توامان بر عهده دارد و کاربرد آن جمله را باید مربوط به قبل از 68 دانست.
دلواپسان امروز اما که با عنوان دیگری شناخته میشدند در آن زمان هیچ اعتراضی به این گفته محمود احمدینژاد ابراز نکردند و نگفتند مجلس در راس امور است.
آیا در آن زمان مجلس در راس امور نبود و هر گاه دولت اصلاحات یا اعتدالی بر سر کار و مجلس هم در اختیار اصولگرایان باشد در راس امور است و در باقی موارد نه؟!
2- «ما دلواپس بازدید از مراکز نظامی هستیم»؛ این نیز یکی دیگر از نوشته ها بود. اما در کجا تعهد بازدید از مرکز نظامی داده شده که ابراز نگرانی میکنند؟
این سوء تفاهم باید رفع شود که بازرسی های مورد توافق از جنس آنچه در چارچوب «آنسکام» در سال 1381 و در عراق انجام شد، نیست و تازه در آن پروژه هم سلاح کشتار جمعی نیافتند و آمریکا و بریتانیا بدون مجوز سازمان ملل به عراق حمله کردند. رییس جمهوری نیز در گزارش تلویزیونی خود تصریح کرد بازدید از مراکز نظامی در دستور کار نیست.
3- « یک نماینده انقلابی و باطل شدن قرار داد 1919»؛ این نوشته به معنی آن است که مطالبه دلواپسان از مجلس ابطال توافق است نه صرفا بررسی آن و برجام را با قرارداد 1919 مقایسه میکنند. اما آیا می دانند این مقایسه و تشبیه حسن روحانی و جواد ظریف با وثوق الدوله حاوی و حامل چه اتهام سنگینی است؟
در قرارداد 1919 ایران رسما و علنا تحت نفوذ بریتانیا قرار میگرفت. در توافق جاری اما بر سر برنامه هستهای موافقت هایی صورت پذیرفته است. قرارداد 1919 یا 1298 خورشیدی در پی 9 ماه مذاکره پنهانی و با پرداخت 400 هزار تومان رشوه منعقد شد و به موجب آن تمامی امور کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی قرار میگرفت.
انگلیسیها برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم ایران را به عنوان کشوری حایل انتخاب کرده بودند و توجیه امضا کنندگان هم این بود که حفظ تمامیت ارضی ایران از استقلال آن نیز مهمتر است و نگران بودند کلیت ایران فروپاشد. این قرارداد البته هرگز به اجرا در نیامد و احمد شاه قاجار هم موافق نبود.
آیا توافق هستهای در پی مذاکرات پنهانی و خدای ناخواسته با رد بدل شدن رشوه حاصل آمده است؟ آیا ایران تحت نفوذ 6 کشور دیگر قرار گرفته است؟ آن هم کشورهایی که خود رقیب هم هستند؟
4- «توافق موشکی ظلم به ملت ماست»؛ آنچه در قطعنامه 2231 آمده درخواست از ایران برای طراحی نکردن موشک هایی با حمل کلاهکهای اتمی است. حال آن که ایران اعلام کرده اساسا چنین طراحی هایی مد نظر ندارد. از دلواپسان معترض میتوان پرسید از کدام توافق موشکی سخن میگویید؟
5- «مدرسها کجایند؟»؛ دراین که نماینده مجلس باید روحیه سید حسن مدرس را داشته باشد و این چهره در کنار دکتر محمد مصدق نمادهای شاخص پارلمانتاریسم ایرانی بعد از مشروطه به حساب می آیند تردیدی نیست.
اما چرا هنگامی که فاش شد معاون اول دولت سابق کمک های غیر متعارفی به شماری از کاندیداهایی که احتمالا بعدتر نماینده شدند انجام داده نپرسیدند مدرس ها کجایند؟ چرا هنگامی که به نماینده صریح اللهجه تهران در مجلس حمله شد حق او را به رسمیت نشناختند و چرا وقتی برخی با ادعای دلواپسی در شیراز علی مطهری را کتک زدند کسی از این جمع به یاد مدرس نیفتاد؟
6- نوشته دیگر این بود: «290 مدرس می خواهیم». در بهترین مجالس ایران هم البته شمار امثال مدرس و مصدق و بهار انگشتشمار بوده و هیچ گاه نمیتوان انتظار داشت همه روحیه مدرسوار داشته باشند. اما اگر واقعا 290 مدرس میخواهند اجازه دهند انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در فضایی بهتر از ادوار قبل برگزار شود.
مدرس از مجلس دوم تا هفتم مشروطه نماینده بود چون امکان کاندیداتوری و انتخاب او فراهم بود. در مجلس اول هم البته حضور داشت اما در چارچوبی دیگر. از هفتم که فضا بسته شد مدرس هم بازماند. پس اگر مدرس میخواهیم – که البته در همه ادوار میخواهیم- باید ازمشارکت بیشتر حمایت کنیم. نمیتوان هم از محدودیت دفاع کرد و خواستار حذف و رد صلاحیت های گسترده شد و هم شعار داد 290 مدرس میخواهیم. دلواپسان معترض باید این تعارض را حل کنند.
7- دولت قصد ندارد لایحه برجام را به مجلس ارایه کند. بنابراین نمایندگان منتقد میتوانند طرحی را به تصویب برسانند که دولت را موظف به ارایه لایحه کند. اما اگر دولت این کار را انجام ندهد چه میکنند؟ اگر هم لایحه بدهد آیا میخواهند تصویب کنند؟ در این صورت یک توافق را به یک تعهد بالاتر تبدیل نکردهاند؟ اگر رای ندهند آیا دولت باید تمکین کند تا به تحریم و تنش بازگردیم؟ یا گمان میکنند میتوانند مانند لوایح دیگر موادی را تغییر دهند و موادی را تصویب کنند؟ حال آن که امکان تصویب برخی و رد بعضی دیگر وجود ندارد. یا تمام آن آری و یا تمام آن نه.
8- خود نمایندگان چندی پیش طرحی را تصویب کردند که در آن بارها به شورای عالی امنیت ملی اشاره شده است. از این رو میتوان گفت مجلس پیشتر دست خود را در این زمینه بسته و دولت میتواند به همان قانون استناد کند.
9- اگر واقعا نمایندگان از توافق ناراضی هستند چرا درصدد سوال یا استیضاح وزیر امور خارجه برنمیآیند؟ مگر او مسوول ارشد مذاکرات نبوده است؟ پیداست که چنین نخواهند کرد چرا که محمد جواد ظریف به نمایندگی از کلیت نظام - که شامل مجلس هم میشود - مذاکرات را به سامان رسانده است.
10- انتظار بررسی برجام در مجلس ایران در حالی است که در پارلمان های 5 کشور دیگر چنین خواستی مطرح نشده است. تنها در کنگره آمریکا این بحث در گرفته که آن هم در قالبی دیگر است.
پارادوکس دلواپسان این است که در حالی میخواهند مانند کنگره آمریکا عمل کنند که الگو قرار دادن آنان با نفی دایمی هر رفتار ایالات متحده سازگاری ندارد.
قلّت شمار معترضان در شهری با 12 میلیون نفر جمعیت از یک طرف موقعیت آنان در افکار عمومی را نشان میدهد و از جانب دیگر از این واقعیت خبر میدهد که به صورت سازماندهی شده نبوده چون در سازماندهی ها جمعیت قابل توجهتری باید گرد آید.
با این حال هر چند نظر سنجیها نشان میدهد تنها 4 درصد مردم ایران با توافق هستهای مخالف هستند و در انتخابات/ همهپرسی 24 خرداد 92 نیز تنها 8 درصد به روش های قبلی رای دادند اما چون صدایی به مراتب بلندتر دارند نمی توان تجمعهایی از این دست را کماهمیت دانست.
این دوستان اگه اهل مطالعه بودن، که هیچ وقت اینجوری و به این شیوه جلوی مجلس بساط پهن نمی کردن!!
اینا خواسته یا ناخواسته در مسیر عدم آگاهی قرار دارن و متون و دلایل هر چند که با استدلال و درست هم باشه روی انها اثری نخواهد داشت.
آنکه خواب است را می توان بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده است را نه!
چرا به موافقای توافق اجازه ی تجمع مقابل مجلس رو نمیدن؟ ایکاش این اجازه رو میدادند تا معلوم میشد چند چندیم!!