۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۱۴۳۰۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۴ - ۰۷-۰۶-۱۳۹۴
کد ۴۱۴۳۰۴
انتشار: ۱۱:۲۴ - ۰۷-۰۶-۱۳۹۴

سرنوشتی که مدیران احمدی‌نژاد و روحانی برای سینما رقم زدند

میانگین بودجه سینما در دولت نهم 15 میلیارد تومان بود که سینما را با 18 میلیون نفر مخاطب به دولت بعد تحویل داد. این بودجه در اولین سال دولت دهم رشد 270 را به خود دید و در چهار سال با میانگین 56 میلیارد تومان به اضافه 50 میلیارد بودجه فیلم‌های فاخر اداره شد. تعداد مخاطبان در این دوره رشد منفی 60 درصدی داشت. دولت یازدهم نیز با میانگین بودجه 90 میلیارد تومان اداره شده که در این مدت تعداد مخاطبان با رشد 85 درصدی از 7 به 13 میلیون نفر رسید.
سوم تیرماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت محمود احمدی‌نژاد در رقابتی تنگاتنگ با اکبر هاشمی رفسنجانی ریاست دولت نهم را به دست گرفت و راهی پاستور شد. اتفاقی که چهار سال بعد با رقیبی دیگر تکرار شد. اما این‌بار با رنگ و بوی خشونت. تلویزیون ایران در بیست‌ودوم خرداد ماه هشتاد و هشت از  رای 62 درصدی احمدی‌نژاد خبر داد و این شد آغاز دولتی که بر درآمدن 24 میلیون رای برای رئیس‌ آن بر خود می‌بالید. رئیس دولت نهم بلافاصله از بهارستان‌نشین‌ها برای محمدحسین صفارهرندی رای اعتماد گرفت و اداره وزارتخانه‌اش در خیابان کمال‌الملک را به سیاست‌مداری واگذار کرد که روزگاری دراز در روزنامه مشهورِ کیهان قلم می‌زد.

به گزارش ایلنا، دوره وزارت صفار بسیار پرتنش‌ و پرحاشیه گذشت و سینما نقطه عطف بروز اختلافات شد. دامنه مشکلات با رئیس‌جمهور تا جایی پیش رفت که درباره رابطه آن‌ها می‌گفتند: "این دو مانند زن‌ و شوهری هستند که همدیگر را تحمل می‌کنند."

اگر سر نخ بلبشوها و اختلافات  را بگیریم به نام "جواد شمقدری" می‌رسیم. اینکه میان این دو چه گذشته بود که شمقدری را وامی‌داشت اجازه ندهد وزارتخانه دولتی که خود داعیه‌دار ایدئولوژی‌هایش است؛ سامان بگیرد؛ جای بحث بسیار دارد. اما مسلم است که ریشه سنگ‌اندازی‌ها به پیش از انتخاب وزیر برمی‌گشت. در آن دوره شمقدری و صفارهرندی هر دو عضو کمیته فرهنگی اجتماعی بودند. مطرح شدن نام صفار هرندی به عنوان گزینه وزارت فرهنگ و ارشاد با حمایت شمقدری روبرو شد. اما این پشتیبانی دیری نپایید.

اینگونه که خود شمقدری مطرح می‌کند: احمدی‌نژاد در ابتدای وزارت صفار هرندی؛ از او خواسته بود با کمک شمقدری به رتق و فتق امور وزارتخانه بپردازد؛ اما از قضا شمقدری و تفکرات او مورد تایید صفار نبود و دستور بازی گرفتن او در امور؛ از گوشی شنیده می‌شد و ازگوش دیگر بیرون می‌رفت.

تغییرات مدیران سینمایی در سه دولت

وزیر فرهنگ؛ علی‌رغم مخالفت‌ها "محمدرضا جعفری جلوه" را برای مهمترین سمت سینمایی انتخاب کرد و حکم معاونت سینمایی را به نام او زد. حکمی که به مذاق مخالف‌ها خوش نیامد و در طول این مدت از هیچ کاری برای ضربه زدن به سینما مضایقه نکردند.

تفکر کلی جعفری جلوه که بیشتر به عنوان نظریه‌پرداز در حوزه فرهنگ‌وهنر شهره است و "سینمای ملی" نیز از اصطلاحات اوست این بود که؛ "در عرصه فرهنگ و هنر نباید چیزی را به هنرمند دیکته کرد." اما در عمل این گفته‌اش اجرایی نشد و رکورد فیلم‌های توقیفی در دوره مدیریت او زده شد.

در واپسین روزهای مهرماه هشتادوچهار "محمود اربابی" به عنوان مدیر کل ارزشیابی و نظارت سینمای حرفه‌ای این معاونت منصوب شد. او بعد از سه سال و نیم کار چند روز سر کار حاضر نشد و بلافاصله از سمت خود استعفا داد. عمده‌ترین دلیل این استعفا؛ اتفاق‌ها و حاشیه‌هایی بود که برای فیلم‌های دارای پروانه نمایش رخ می‌داد.

 جعفری جلوه قرعه ریاست مرکز گسترش سینمای مستند وتجربی را نیز به‌نام محمد آفریده درآورد که این نام هم برای تندوتیزها خوش‌آیند نبود. در مرکزی که ریاستش را آفریده عهده‌دار بود فیلمی با عنوان «الفبای سیاست» ساخته شد. این فیلم به دلیل انتقاد به عملکرد دولت نهم نتوانست نظر مساعد وزارت فرهنگ وارشاد وقت را جلب کند و با اصلاحات هم پروانه نمایش نگرفت. اما با روی کار آمدن دولت یازدهم؛ در افتتاحیه جشنواره سینما حقیقت نمایش داده شد. "یک خانواده محترم" دیگر فیلمی‌ حاشیه‌داری‌ست که به تهیه‌کنندگی آفریده تولید شد و با نگاهی انتقادی؛ جامعه امروز ایران را به چالش ‌کشید. حضور او در این مرکز زمینه ورود نسل تازه‌ای به سینما را فراهم کرد. اواسط سال 86 علیرضا رضاداد که از سال‌ 81 مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی را عهده‌دار بود نیز از سمت خود استعفا داد و هیات امنای بنیاد پس از بررسی برنامه پیشنهادی "مجید شاه حسینی" مدیرعاملی فارابی را به او سپرد. انجمن سینمای جوان از دیگر مراکزی بود که در این دوران تغییر مدیریت را تجربه کرد و مسئولیت آن را "ناصر باکیده" عهده‌دار شد. اداره موسسه‌ رسانه‌های تصویری نیز در این دوره به عهده ابراهیم داروغه‌زاده بود.

در اواخر دولت نهم؛ "محمدعلی خواجه پیری" مدت کوتاهی برای سرپرستی وزارت‌خانه انتخاب شد و پس از آن "سیدمحمد حسینی" به عنوان وزیر فرهنگ دولت دهم رای اعتماد گرفت. در این زمان از  میزان کشمکش‌ها بین وزیر و رییس‌جمهور کاسته شد اما وضعیت سینما رو به وخامت گذاشت.

شمقدری به آرزویش که سکانداری سینما بود؛ رسیده و فصل تازه‌ای برای سینما بازشده بود. طبیعی بود که او با ورود به ساختمان میدان بهارستان تیم مدیرانی را با خود بیاورد که با تفکراتش همراه و همفکر باشند.

علیرضا سجادپور؛ یار دیرین شمقدری اولین فردی بود که همراه او به معاونت سینمایی آمد و پست مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی به او داده شد. پس از او شفیع آقامحمدیان مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی شد. سیداحمد میرعلایی نیز مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی را به عهده گرفت. شمقدری مدیرعاملی انجمن سینمای جوان را نیز به نام هاشم میرزاخانی زد و محمدرضا عباسیان را هم به عنوان مدیرعامل موسسه رسانه‌های تصویری منصوب کرد. او در اردیبهشت ماه خبر استعفای ناگهانی خود را اعلام کرد و پس از او عباس اسداللهی (عضو هیأت عامل موسسه رسانه‌های تصویری) سرپرستی این موسسه را به عهده گرفت.

اما دولت یازدهم چهار سال بعد با دو واژه "تدبیر" و "کلید" روی کار آمد. آن‌چه این روزها حتی از زبان کارکنان و کارمندان رده پایین‌تر این وزارتخانه شنیده می‌شود؛ برقراری قانون و گرفتن تصمیمات عقلانی‌ست. فاکتورهایی که در سال‌های گذشته از  وزارتخانه رخت بسته بود. مازاد پرسنل، بی‌قانونی و تصمیمات احساسی شاخصه‌هایی هستند که پرسنلی با سابقه 17 ساله؛ از دولت قبل به یاد می‌آورند. بساطی که گفته شد با آمدن جنتی برچیده شده است. او برای برقراری نظم و آرامش در سینما؛ حکم بالاترین سمت سینمایی را به نام "حجت‌الله ایوبی" زد و خواست که با این انتخاب آب از جوی رفته را برگرداند و روزهای آرام‌تری را بر سینما حاکم کند.

ایوبی در ابتدا بنیاد سینمایی فارابی را به جعفری جلوه سپرد اما پس از یک‌و سال نیم او به شبکه دو رفت و پس از سه ماه سرپرستی رمضان حیدری خلیلی مدیریت بنیاد به علیرضا تابش سپرده شد. مدیریت نظارت و ارزشیابی نیز که طی یک  سال‌ونیم بر عهده محمد احسانی بود؛ پس از اینکه او به صداوسیما رفت، به حبیب ایل‌بیگی داده شد. انجمن سینمای جوان نیز طی این مدت دو مدیرعامل را به خود دید. در ابتدا حبیب ایل‌بیگی و پس از آن فرید فرخنده کیش که در واپسین روزهای سال گذشته این سمت را عهده‌دار شد. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را نیز محمدمهدی طباطبایی‌نژاد اداره می‌کند و تهیه آرشیو ملی فیلم مستند ایران و جهان را  مهمترین هدف این مرکز معرفی می‌کند. مدیرعاملی موسسه‌ رسانه‌های تصویری نیز بر دوش حسین مسافر آستانه گذاشته شده.

  وضعیت فیلم‌های توقیفی‌

در دولت نهم؛ هفتاد و دو فیلم از اکران بازماندند. «نقاب» و «سنتوری» جزو توقیفی‌های آن زمان هستند که مجوز اکران نگرفتند و سرآخر سی‌دی‌هایشان از بازار قاچاق سردرآورد. «به رنگ ارغوان» و «آتشکار» نیز دیگر فیلم‌های توقیفی‌‌ همان سال‌ها هستند که سرنوشت برایشان جور دیگر رقم خورد.

از آنجا که شمقدری با وزارت ارشاد دولت نهم و معاونت سینمایی آن زاویه داشت، زمانی‌که سمت معاونت سینمایی به او واگذار شد شروع به رفع توقیف فیلم‌ها کرد. مجموعا 28 فیلم در دولت نهم توقیف و در دولت دهم رفع توقیف شدند. درنهایت هم نه دلیل اکران مشخص شد و نه عدم اکران. شمقدری «به رنگ ارغوان»، «آتشکار»، «تسویه حساب» که از توقیفی‌های دولت گذشته بودند را اکران کرد اما در ادامه فعالیتش جلوی اکران فیلم‌هایی مثل «پاداش»، خانه پدری»، «زمهریر»، «فرزند صبح»، «خیابان‌های آرام»، «فصل باران‌های موسمی»، « آسمان محبوب» را گرفت.

پایین کشیدن فیلم‌ها از سینما‌ها نیز در دولت دهم باب شد. دخالت کسانی که متولی سینما نبودند تا جایی پیش رفت که به خود اجازه دادند برای سینما تصمیم‌ بگیرند و به فیلم‌هایی که باب طبع‌شان  نیست اجازه نمایش ندهند. «گشت ارشاد»، «زندگی خصوصی» با این روش از اکران بازماندند. روشی که در دولت یازدهم نیز ادامه پیدا کرد و در دوسال گذشته فیلم‌هایی مثل «خانه پدری»، «رستاخیز» با وجود داشتن پروانه نمایش پس از یک روز اکران از پرده پایین آمدند. که این ذهنیت را به وجود آورده دولت یازدهم توانایی دفاع از مجوزهایی که می‌دهد را ندارد.

وضعیت بودجه، مخاطب، فروش و سالن‌سازی

در میان سه دولت گذشته؛ زمان سر کار آمدن شمقدری؛ بودجه سینما رشدی را به خود دید که قبل و بعد از آن تکرار نشد.

بودجه سالیانه معاونت سینمایی در زمان جعفری جلوه به‌طور میانگین حدود 15 میلیارد تومان بود. و تعداد تماشاگران که در سال 83 به شانزده میلیون و 630 هزار نفر رسیده بود؛ در سال 85 به پانزده میلیون و 955 هزار نفر و در سال 86 به 15 میلیون تقلیل یافت. اما در آخرین سال مدیریت جعفری جلوه سینما با فروش 40 میلیارد تومانی تعداد تماشاگران خود را به حدود 18 میلیون نفر افزایش داد.  

رقم بودجه در اولین سال معاونت شمقدری  270 درصد رشد داشت و میانگین بودجه سالیانه این حوزه در چهار ساله دولت دهم 65 میلیارد تومان بود. بودجه سال 88 سینما 56 میلیارد، هشتاد و نه 50 میلیارد؛ نود 80 میلیارد و نود و یک 57 میلیارد تومان. البته این ارقام جدا از بودجه بیش از 50 میلیارد تومانی‌ست که در آن زمان به فیلم‌های فاخر اختصاص یافت.  

با این وجود در تمام این سال‌ها تعداد مخاطبان سینما برخلاف رشد صعودی بودجه؛ روندی نزولی داشته. در سال 88 که اوایل سرکار آمدن شمقدری بود تعداد مخاطبان به 18 میلیون نفر رسیده بود. اما هرچه جلوتر رفتیم تعداد سینماروها آب رفتند و در آخرین سال مدیریت وی به 7 میلیون نفر رسیدند. رشد منفی 60 درصدی مخاطب و فروش زیر سی میلیارد تومان حاصل این چهار سال بود.

سال 92 که ایوبی مدیریت سینما را عهده‌دار شد از بودجه مصوب 94 میلیارد و 800 میلیونی؛ هشتاد میلیارد تومان (84 درصد) محقق شد و در سال بعد نیز از 100 میلیارد تومان 83 میلیارد تومان( 84 درصد). در سال جاری نیز این رقم 106 میلیارد تومان مصوب شده که در شش ماهه ابتدایی سال 40 میلیارد آن (38 درصد) پرداخت شده است.

تعداد مخاطبان شش میلیون و هشتصد هزار نفری سال 92  به 13 میلیون نفر در سال 93 رسید. رشد 85 درصدی مخاطب طی یک سال. فروش سینما نیز در این سال 60 میلیارد تومان اعلام شد.

جعفری جلوه در آخرین روزهای مدیریتش بر حوزه سینما درباره فعالیتش در حوزه سالن‌سازی و بازسازی سالن گفته بود؛ در مدت مدیریتش از 320 سالن سینمای فعال کشور 160 سالن سینما مدرن شدند.

 او در همان اواخر مدیریتش این ادعا را مطرح کرد که طبق برنامه‌ریزی‌های انجام شده با آورده بیست درصدی بخش خصوصی، کمک بلاعوض سی درصدی دولت و پنجاه درصد وام بلندمدت تا 4 سال آینده 400 سالن سینمای جدید در نقاط مختلف کشور ساخته می‌شود. اولویت این طرح با 140 شهر فاقد سینما در سراسر کشور بود. این صحبت بعدها نیز چندین بار تکرار شد اما تا امروز که دو سال هم از مدت اعلام شده گذشته بسیاری از شهرهای کشور بدون سینما روزگار می‌گذرانند.

"طی سال‌های گذشته در زمینه ساخت سالن سینما کار جدی انجام نشده و تعداد سالن سینماها از 450 سالن به 200 سالن رسیده است." این‌ها صحبت‌های شمقدری یک سال پس از شروع کارش بود. او نیز همانند مدیریت قبلی سینما به 400 سالن جدیدی که باید ساخته شود، اشاره کرد و حتی در مرحله دوم احداث هزار سالن را برای کشور الزامی دانست. اما جدا از حرف و شعار چه کاری برای سالن سازی سینما صورت گرفت؟  

حاصل کار دولت دهم در سالن‌سازی و تجهیز و بازسازی آن‌طور که مسچی می‌گوید؛ بازسازی 100 سالن سینما بود.

در یک سال ابتدایی دولت یازدهم نیز، 310 سالن سینما با سرمایه بیش از ده میلیارد تومانی به سیستم دیجیتال مجهز شدند و هیچ سینمای تجیهز نشده‌ای به این سیستم باقی‌نماند. سی سالن با هزینه 6 میلیارد تومانی بازسازی و توسعه پیدا کردند که نتیجه آن افزایش 5 هزار و 770 صندلی بود. ساخته شدن پردیس کوروش، چارسو در تهران و پرشین در کرج بیست و سه سالن و 4 هزار و 400 صندلی جدید را به سینماهای کشور اضافه کردند. این سالن‌ها با هزینه بخش خصوصی ساخته شدند و دولت 3 میلیارد و 500 میلیون تومان صرف تجهیز آن‌ها کرد.

در سال 94 نیز بناست از سه پروژه سپنتا در استان البرز با 6 سالن و هزار و 200 صندلی، سیتی سنتر در اصفهان با 7 سالن و هزار و 400 صندلی و اریکه ملل در استان قم با دو سالن و 320 صندلی به بهر‌برداری برسند.

در حال حاضر 27 پروژه در سراسر کشور مشغول به ساختند. این پروژه‌ها دارای 72 سالن سینما و 18 هزار و 820 صندلی هستند. 8 پروژه دارای 34 سالن و 9 هزار و 200 صندلی سهم تهران و 38 سالن با 9 هزار و 620 صندلی سهم استان‌های اصفهان، فارس، قم، هرمزگان و البرز است.

حاشیه‌های 10 سال گذشته

در دولت نهم؛ ازیک سو هشدارهای مکرری برای دور نگه‌داشتن شمقدری از سینما به گوش رئیس‌جمهور می‌رسید و از سوی دیگر شمقدری شکایت‌هایی را مبنی بر به بازی نگرفتنش در گوش احمدی‌نژاد زمزمه می‌کرد. نتیجه این گلایه‌کشی‌ها خوردن حکم مشاور هنری رئیس‌جمهور به نام شمقدری بود. حکمی که اختیارات او را در امور سینمایی بیشتر کرد.

شمقدری برای معاونت سینمایی دولت نهم از لفظ چمبره انگلیسی‌ها بر سینما استفاده می‌کرد و جعفری جلوه نیز درباره رفتار جناح‌های مخالف با سینما می‌گفت: "زمانی‌که از همه طرف تیر فتنه می‌بارد و از همه سو تخریب صورت می‌گیرد خودی و غیرخودی می‌زند."

در دولت نهم زمزمه انتقادات به کارکرد خانه سینما آغاز شد. نهالی که در دولت بعد به سرکردگی بابک خانیان (مشاور اجرایی شمقدری) به بار نشست و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت در صبح چهاردهم دی ماه سال ۱۳۹۰ در حاشیه جلسه هیئت دولت انحلال خانه سینما را به‌ طور رسمی اعلام کرد و دلیل آن را تخلفات این نهاد دانست. و اینگونه تنها نهاد صنفی سینماگران به مدت دو سال تعطیل شد.

وزیر فرهنگ دولت یازدهم از همان روزهای ابتدایی روی کار آمدن باز شدن  این نهاد صنفی را در دستور کار خود قرار داد و خانه سینما در بیست و یک شهریورماه سال 92 خانه سینما با حکم جنتی بازگشایی ‌شد.

آمدن اعضای آکادمی اسکار به ایران از دیگر اتفات حاشیه‌ساز دولت نهم بود. به گفته جعفری جلوه؛ آن‌ها با هماهنگی افرادی درون دولت و مدیریت خانه سینما دعوت شده بودند و معاونت سینمایی در این ماجرا دخالتی نداشته. به زعم جعفری جلوه منظور از کسانی درون دولت؛ افرادی بود که در ظاهر منتقد سفت‌ و سخت این ماجرا بودند اما پشت پرده؛ بهره‌برداری‌های خود را از این حرکت می‌کردند.

بعدها شمقدری که زمان آمدن اسکاری‌ها شمشیر را از رو بسته بود صحبت‌هایی از لابی کردن با اسکار برای اهدای جایزه به فیلم «جدایی» مطرح کرد که جعفری جلوه درباره این رفتار دوگانه می‌گوید: منتقدان آن روزِ دعوت از اعضای آکادمی اسکار؛ امروز مدعی لابی با اسکار هستند و خود را به دریافت جایزه اسکار مفتخر می‌دانند.

تشکیل شورای عالی سینما و تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی به این دلیل که سینما بودجه و ساختار جداگانه داشته باشد از اموری بود که در دولت دهم انجام شد.

دولت دهم؛ 26 مجوز در سال 88 برای فیلم‌هایی در ژانر کمدی که به کار بردن لفظ لوده برای آن‌ها زیبنده‌تر است؛ صادر کرد. بیشترین مجوزهای این ژانر در یک سال از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کند و این تعداد مجوز در یک سال بی‌سابقه است. در این سال‌ها ساخت فیلم‌های بی‌ارزش و لوده که پرفروش هم بودند شدت گرفت. این اتفاق یعنی ضربه به سینمای فرهنگی کشور و ساخت فیلم‌های فاقد ارزش بصری و محتوایی.

آنها که در آن روز مدیریت فرهنگی را تنها در ممیزی خلاصه می‌کردند در صحنه عمل رفتاری متظاهرانه را در پیش گرفتند. این‌ها کنایه‌های جعفری جلوه به شمقدری‌ست. او سال‌های بین 84 تا 88 را سنگین‌ترین دوران معاونت سینمایی کشور  می‌داند که در آن نقد و تخریب بسیار بود و مانع‌تراشی‌ها از همه‌سو حتی درون دولت اجازه وحدت در مدیریت را نمی‌داد.

دو  فیلم‌ «راه آبی ابریشم» و «ملک سلیمان» اواخر سال 88 با هزینه‌ها 7ـ 8 میلیارد تومانی ساخته شدند. فروش اولی کمتر از 300 میلیون تومان و دومی حدود یک‌ونیم میلیارد تومان اعلام شد.

واژه "فیلم فاخر" که از اصطلاحات شمقدری بود در همین دوره ردیف بودجه جداگانه‌ای گرفت و ساخت‌شان در دولت دهم شدت گرفت. فیلم‌هایی که با سرمایه‌گذاری‌ میلیاردی ساخته شدند و انتقادهای زیادی متوجه‌شان شد. پروژه پرحاشیه لاله نیز که با هزینه بیش از  8 میلیارد تومان نیمه راه رها شد از دیگر ولخرجی‌های دولت دهم از جیب بیت‌المال بود که سرآخر به سازمان بازرسی کل کشور ارجاع داده شد و سرانجام نامعلومی دارد.

عدم اکران «خانه پدری»،  «رستاخیز»، «عصبانی نیستم»، «خانه دختر»، جدا شدن بخش بین الملل و ملی در جشنواره فجر و حذف فجر از بخش بین الملل، خبر استیضاح وزیر به دلیل اکران «قصه‌ها»، سنگ‌اندازی برای افتتاح نشدن مدرسه ملی سینما حاشیه‌هایی هستند که مدیریت سینما در دولت یازدهم با آن ها درگیرند.    

به‌دلیل حضور مدیران فرهنگی و حضور صفار هرندی که فردی آشنا با فرهنگ بود؛ در دولت نهم تعامل بیشتری بین هنرمندان و مدیران ارشاد وجود داشت. محمدمهدی عسگرپور ،مدیرعامل پیشین خانه سینما بر این اعتقاد است و می‌گوید: دو دولت احمدی‌نژاد در بخش فرهنگ دو عملکرد کاملا متفاوت داشت و این شکاف تا حدی بود که این هشت سال را می‌توان به دو چهار سال جداگانه تقسیم‌بندی  کرد.

اختلاف و دو دستگی میان اهالی سینما، ایجاد جو بدبینی میان سینماگران، دعواهای مکرر و اتلاف انرژی هنرمندان، تعطیلی خانه سینما، هزینه‌های هنگفت برای پروژه‌های فاخر، چرایی تاسیس نهادی به نام سازمان سینمایی که هیچ کس متوجه تفاوتش با معاونت نشد، نمونه‌هایی‌ هستند که سینماگران درباره دولت دهم مطرح می‌کنند.

این درست که شرایط کار کردن در این دولت بهتر شده و فیلم‌سازان با فراغ بال بیشتری اقدام به ساخت فیلم می‌کنند اما از آن‌جا که هر چند وقت یک بار خبری از عدم اکران یک فیلم به گوش می‌رسد این بیم و هراس در فیلم‌سازان به وجود می‌آید که آیا فیلم‌هایشان از اکران سردرخواهند آورد یا خیر؟  باید این انتقاد را از این دولت داشت که چرا توانایی دفاع از مجوزهایی که خود صادر می‌کند را ندارد؟

 وزیر دولت یازدهم و معاونش در امور سینما در این مدت بیشتر از اینکه به مشکلات بنیادین سینما سامان دهند مشغول خاموش‌ کردن آتش‌هایی هستند که گاه‌وبی‌گاه از سو جناح‌های مخالف زبانه می‌کشد. 
ارسال به دوستان