*مصطفی نجفی
کارشناس ارشد روابط بین الملل
در اوایل دهه ۱۳۸۰ شمسی زمانی که دولت اصلاحات در میان بحث و جدل های مختلف
داخلی و خارجی سرگرم اجرای برنامه های خود بود، در سطح نظام بین الملل و
در آن سوی جهان اتفاقاتی در حال وقوع بود که بسیاری از نظریات و برنامه های
داخلی و بین المللی دولت اصلاحات را با چالش جدی مواجه ساخت.
روی کارآمدن
نومحافظه کاران در ایالات متحده به رهبری جرج دبیلیو بوش و رویکرد افراطی
گرایانه و یکجانبه گرایانه آن ها نسبت به نظم و نظام بین المللی و متعاقب
آن حمله تروریستی به برج های دوقلوی تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ ٬ سیاست
های تنش زدایی و اعتماد سازی دولت اصلاحات در محیط بین المللی را با چالش
جدی روبرو ساخت.
همزمان با این چالش ها و در اوج غرور نظامی و اقدامات یکجانبه گرایانه
ایالات متحده٬ جمهوری اسلامی ایران با چالش جدید و اساسی تری مواجه شد. چالش
جدید و بزرگ تر پیش رو چیزی نبود جز افشای دو تاسیسات اعلام نشده ایران (آزمایشگاه تحقیقاتی در نطنز و کارخانه تولید آب سنگین اراک) از سوی
سازمان منافقین در۲۳ مرداد ۱۳۸۱(۱۹ اوت ۲۰۰۲).
۱.تهدیدات و چالش های هسته ای دولت اصلاحات
با گذشت یک سال از واقعه ۱۱ سپتامبر و کمتر از یک سال از حمله ایالات متحده
به افغانستان٬ افشای تاسیسات اعلام نشده ایران و کشف برخی آلودگی
ها در این تاسیسات و اعلام برخی قصور و پنهان کاری های ایران در برنامه
هسته ای توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی٬ ایران با چالش ها و تهدیدات
سیاسی-امنیتی بزرگی روبرو شد و بحران هسته ای ۱۲ ساله ای شروع شد که توجه
جامعه بین الملل را به سوی خود جلب کرد.
دال مرکزی تهدیدات
دال مرکزی تهدیدات سیاسی-امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران در این
برهه «سیاست های یکجانبه گرایانه ایالات متحده در نظام بین الملل و نظم
امنیتی خاورمیانه بود که همزمان با افشای تاسیسات هسته ای اعلام نشده ایران
تهدیدات این کشور علیه ایران به عنوان یک کشور غیرهمسو با سیاست های
ایالات متحده در خارومیانه که برنامه تهدیدآمیزی را دنبال می کرد آغاز
شد».
در آن زمان جرج بوش اعلام کرد که« ایران به توانایی ساخت سلاح دست
یافته است و برای جلوگیری از دست یابی ایران به سلاح هسته ای باید با در
نظرگرفتن همه گزینه های روی میز به یک حمله پیشدستانه علیه تاسیسات هسته ای
ایران اقدام کنیم».
بنابراین در این دوران علی رغم اینکه دولت اصلاحات در راستای سیاست تنش
زدایی سعی در اعتماد سازی با جامعه بین المللی و مشخصا غرب برآمد اما در
حالی که هیچ مدرکی دال بر نقض ان پی تی از سوی ایران وجود نداشت، غرب و در
راس آن ایاالات متحده در صدد تقابل و تهدید ایران به دلایل عمدتا سیاسی
بود. در این برهه٬ تدبیر مقامات عالی رتبه کشور این بود که همکاری با آژانس
و دیپلماسی فعال بین المللی همراه با مقاومت در برابر تهدیدات و فشارها را
پیگیری کنند.
به همین جهت دولت اصلاحات بعد از این چالش ها و تهدیدات در برابر یک تصمیم
گیری سخت٬ پیچیده و سرنوشت ساز ملی قرار گرفت که آیا دولت و تیم هسته ای
باید این بحران را از طریق تعامل٬ همکاری و در چارچوب سازوکارهای بین
المللی حل و فصل نماید یا اینکه با اقدامات یک طرفانه و قطع همکاری با
آژانس و بدون توجه به فشارها و تهدیدات٬ برنامه هسته ای ایران را بر جامعه
بین المللی و غرب تحمیل نمایند.
در نهایت با تصمیم گیری در سطوح بالایی
نظام٬ رویکرد همکاری و تعامل با آژانس و غرب در پیش گرفته شد. به این ترتیب
تیم هسته ای دولت اصلاحات با درک اختلاف منافع بین ایالات متحده و اروپا
در مورد سیاست ها و اقدامات یکجانبه بین المللی ایالات متحده که دال مرکزی
تهدیدات بر علیه ایران در آن برهه بود٬ اروپا و مشخصا سه کشور انگلیس٬
فرانسه و آلمان را جهت شکستن آراء سیاسی بر علیه ایران در جامعه بین المللی
انتخاب نمود.
در همین راستا٬ علی رغم اینکه سه کشور اروپایی به تعهدات خود در سه موافقت
نامه سعدآباد٬ بروکسل و پاریس عمل نکردند اما انتخاب آن ها به عنوان یک
وزنه تعادلی در برابر جاه طلبی ها و یکجانبه گرایی های ایالات متحده٬ از
ارجاع پرونده هسته ای ایران از شورای حکام به شورای امنیت که می توانست در
آن برهه مخاطرات امنیتی زیادی را در نتیجه اقدامات ایالات متحده علیه ایران
به وجود آورد را از بین برد.
بنابراین٬ ایران در این دوران تنش زا و مخاطره آمیز با خروج مسالمت
آمیز از چالش ها و بحران های امنیتی که در سایه اراده و تدبیر نظام و رهبری
و تلاش های دولت اصلاحات حاصل شد٬ تهدیدات و سیاست های خصمانه نومحافظه
کاران تندرو آمریکایی علیه ایران را خنثی نمود.
۲.روی کار آمدن محمود احمدی نژاد٬ ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت و آغاز تحریم ها
با روی کارآمدن محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ پرونده هسته ای ایران وارد
مرحله جدیدی شد.با توجه به شعارهای انتخاباتی احمدی نژاد٬ انتخاب وی به
عنوان ریاست جمهوری ایران واکنش های متفاوتی به همرا داشت. در واقع٬ از یک
سو در نتیجه تبلیغات سوء رسانه های غربی و اسراییلی جبهه های تبلیغاتی منفی
و بدبینانه مختلفی علیه ایران گشوده شد و از طرف دیگر از آنجایی که رییس
جمهور جدید ایران بر عدم مصالحه بر سر برنامه هسته ای تاکید می کرد و همچنین
از آنجایی که تهران تصمیم به خروج از توافق نامه پاریس و راه اندازی مجتمع
اصفهان گرفت٬ فشارهای زیادی بر ایران وارد آمد.
تغییر تیم هسته ای و تحولات سیاسی داخلی ایران٬ پرونده هسته ای را وارد
وضعیت جدیدی نمود. دولت جدید از همان آغاز فعالیت خود با جدیت تمام بر حفظ
چرخه سوخت و رسیدن ایران به توان هسته ای تاکید نمود و با یک رویکرد تهاجمی
و تقابل گرایانه به تعلیق برنامه هسته ای و چرخه سوخت هسته ای خاتمه داد.
در مهرماه 1384 امریکا و چند کشور اروپائی اعلام احراز سیاسی پایبند نبودن
ایران به تعهدات خود را نمودند، در حالیکه برطبق ماده 12 اساسنامه آژانس،
احراز پایبند نبودن یک کشور عضو بر عهده بازرسان آژانس گذاشته شده که باید
آن را به مدیرکل گزارش نمایند. در دی ماه 84 بیانیه برلین توسط وزرای خارجه
سه کشور اروپائی صادر و در آن اعلام شد که زمان برای درگیر شدن شورای
امنیت در موضوع هسته ای ایران فرارسیده و خواستار برگزاری اجلاس اضطراری
شورای حکام شدند.
در بهمن ماه 84 این اجلاس تشکیل و نهمین قطعنامه شورای
حکام مبنی بر ارسال پرونده ایران به شورای امنیت تصویب گردید. در هشتم
فروردین ۱۳۸۵ شورای امنیت پس از دریافت گزارش شورای حکام٬ ضرب الاجلی یک
ماهه برای تعلیق فعالیت های هسته ای ایران تعیین کرد. اما در هشتم
اردیبهشت۸۵ البرادعی در گزارش خود به شورای امنیت اعلام نمود ایران به
درخواست های شورا پاسخ منفی داده است.
با ارجاع پرونده هسته ای ایران به
شورای امنیت مجموعه ای از قطعنامه ها و تحریم های یکجانبه و چندجانبه ای بر
علیه ایران اعمال و اجرا شد.
دال مرکزی تحریم ها
بدون شک دال مرکزی در تحریم های گسترده بین المللی علیه ایران «اجماع»
کشورهای غربی برای مقابله با برنامه هسته ای ایران با استفاده از توان
تحریمی خود بود.این اجماع بین المللی گسترده که در دوران دوم دولت احمدی
نژاد نمود بیشتری داشت مجموعا موجب تصویب هفت قطعنامه(شامل پنج قطعنامه
تحریمی) در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران گردید.این قطعنامه ها
عبارتند از:
۱.قطعنامه غیرالزام آور ۱۶۹۶ (S/RES/1696) مصوب ۳۱ ژوٰئیه ۲۰۰۶ (۹ مرداد ۱۳۸۵)
۲.قطعنامه الزام آور ۱۷۳۷ (S/RES/1737)مصوب ۲۳ دسامبر ۲۰۰۶(۲ دی ۱۳۸۵)
۳.قطعنامه تحریمی ۱۷۴۷ (S/RES/1747)مصوب ۲۴ مارس ۲۰۰۷(۴ فروردین ۸۶)
۴.قطعنامه تحریمی ۱۸۰۳(S/RES/1803) مصوب ۳ مارس ۲۰۰۸(۱۳ اسفند ۱۳۸۶)
۵.قطعنامه تحریمی ۱۸۳۵(S/RES/1835) مصوب ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۸(۶ مهر ۱۳۸۷)
۶.قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹(S/RES/۱۹۲۹) مصوب ۹ ژوئن ۲۰۱۰(۱۹ خرداد ۱۳۸۹)
۷.قطعنامه تحریمی ۱۹۸۴(S/RES/1984) مصوب ۹ ژوئن ۲۰۱۱(۱۹ خرداد ۱۳۹۰)
بنابراین در این دوران ۷ قطعنامه و مشخصا ۵ قطعنامه تحریمی بر علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل بر اساس یک اجماع نسبی بین المللی ذیل
فصل هفتم منشور ملل متحد که در آن بر تهدید و یا نقض صلح در جهان از سوی
ایران تاکید شد به تصویب رسید.
در کنار این تحریم های شورای امنیت٬ تحریم
های یکجانبه ای نیز از سوی دولت و کنگره ایالات متحده٬ اتحادیه اروپا و
دولت های دیگر٬ علیه ایران اعمال شد و بنابراین شدیدترین و بی سابقه ترین
تحریم های بین المللی در ابعاد و سطوح مختلف بر ایران به اجرا درآمد.
3.روی کارآمدن روحانی و «تثبیت» برنامه هسته ای ایران
پس از پیروزی حسن روحانی در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در 24 خرداد
1392، اولین اقدام وی در راستای حل بحران هسته ای این بود که مسئولیت
مستقیم مذاکرات هسته ای را از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه
محول کرد. حدوداً یک ماه پس از این تحول در مسئولیت مذاکرات، محمد جواد
ظریف وزیر امور خارجه ایران و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه
اروپا در مهر 1392 و در حاشیه ی شصت و هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل
متحد با یکدیگر دیدار کردند. ماحصل این دیدار توافق دو طرف برای برگزاری
نخستین نشست وزرای خارجه ایران و 1+5 در نیویورک به منظور بررسی راهکار
دیپلماتیک حل و فصل پرونده هسته ای ایران بود.
حدود دو ماه بعد و پس از سه دور مذاکره؛ در سوم آذر توافق اولیه بر اساس
مدالیته جدید میان ایران و گروه کشورهای 1+5 منعقد شد. بر اساس توافق ژنو
هیچ یک از مراکز غنی سازی ایران تعطیل نشده، فردو و نطنز به کار خود ادامه
می دادند. همچنین راکتور آب سنگین اراک بر اساس برنامه پیشین به کار خود
ادامه می داد اما تا شش ماه آینده (از تاریخ سوم آذر 1392) توسعه و گسترش
بیشتری نمی یافت.بنابر اعلام مذاکره کنندگان ایرانی تا 16 اسفند سال 1393
محدودیت ها و موانع فنی توافق به کلی رفع شده و حصول توافق از آن پس صرفاً
به اراده سیاسی طرفین بستگی پیدا کرد. نهایتاً پس از دو دور مذاکرات فشرده
از 25 اسفند 1393 تا 13 فروردین 1394 بیانیه سوئیس درباره راه حلهای لازم
جهت نیل به برنامه جامع اقدام مشترک که عموماً بیانیه ی لوزان نامیده شد
از سوی مذاکره کنندگان ایران و 1+5 اعلام شد.
بر این اساس تدوین برنامه جامع اقدام مشترک با مبنا قرادادن این راه حلها
در دستور کار طرفین قرار گرفت. متعاقب اعلام بیانیه لوزان تلاش های ایران و
1+5 برای دستیابی به توافقی جامع شدت گرفت و نخستین دور از مذاکرات به
منظور نگارش متن توافق دوم اردیبهشت ماه در وین برگزار گردید و متعاقب آن
چهار نشست دیگر که همگی در سطح معاونین وزرا و کارشناسان بودند؛ در باب کم و
کیف متن نهایی نیز تا 24 خرداد 1394برگزار گردید.
نهایتاً با نزدیک شدن به
پایان ضرب الاجل آخرین و پیچیده ترین دور از گفتگوهای هسته ای در ششم تیر
به منظور دستیابی به توافق جامع با پیوستن ظریف و کری به جمع معاونان و
کارشناسان کلید خورد.
سپس «فدریکا موگرینی» هماهنگ کننده ی گفتگوهای هسته
ای ایران و 1+5 و همچنین دیگر وزیران امور خارجه ی این گروه به گفتگوها
پیوستند تا مهمترین مسایل اختلافی نظیر موضوع چگونگی اجرای پروتکل الحاقی،
ابعاد نظامی احتمالی موضوع هسته ای ایران و نحوه ی لغو تحریم ها را پیش از
ضرب الاجل نهم تیرماه حل و فصل کنند.
در این دور پس از مذاکرات فشرده و سه
بار تمدید زمان گفتگوها، در نهایت سه شنبه بیست و سوم تیرماه ایران و 1+5
بر سر متن نهایی برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) که توافق وین نامیده شد،
به نتیجه مشترک رسیدند. پس از آن٬ این توافق در تاریخ ۲۹ تیر ماه ۱۳۹۴ در
شورای امنیت به رأی گذاشته شد که با تصویب آن در آن شورا تبدیل به قطعنامهٔ
۲۲۳۱ گردید که همراه با تصویب آن هر شش قطعنامه قبلی که علیه ایران صادر
شد و منجر به تحریمهای وسیع در رابطه با موضوع هستهای علیه این کشور شده
بود ملغی شد.
دال مرکزی تثبیت برنامه هسته ای در این دوران
دال مرکزی تثبیت برنامه هسته ای ایران در این دوران بعد از پشت سرگذاشتن
تهدیدات و تحریم های(اگرچه هنوز تحریم ها برداشته نشده است اما قطعنامه
۲۲۳۱ سندی خواهد بود بر لغو اکثریت تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای
ایران) مختلف در قالب تهدیدات یکجانبه ایالات متحده و تحریم های یکجانبه و
چند جانبه اجماعی بر علیه ایران٬ چیزی نبود جز «مذاکره جدی و اراده
هدفمند طرفین» و «پذیرش» برنامه هسته ای ایران از سوی غرب.
در این دوران
تیم هسته ای با تخصص٬ تعهد٬ پشتکار٬جدیت و شناخت درست از طرفین و همچنین
ظرفیتی که ایران علی رغم همه تحریم ها و تهدید ها در برنامه هسته ای خود به
دست آورده بود٬ طرفین غربی را وادار به پذیرش واقعیت برنامه صلح آمیز هسته
ای ایران نمود و بدین ترتیب با ایستادگی مردم٬ تدبیر و جدیت نظام و رهبری و
تعهد٬تخصص و پشتکار تیم مذاکره کننده تمام تهدیدات و تحریم های غرب علیه
ایران خنثی شد و غرب و به ویژه ایالات متحده بعد از ۱۲ سال بحران غیرضروری و
ساختگی هسته ای و بعد از ۱۲ سال تهدید و تحریم های غیرقانونی ناچار به
پذیرش ایران هسته ای شد.
بنابراین ما در طول ۱۲ سال بحران هسته ای٬ از مرحله تهدیدات (دولت اصلاحات) عبور کردیم٬ در ادامه با شدیدترین و بی سابقه ترین تحریم های بین
المللی مواجه شدیم(دولت احمدی نژاد) و در نهایت بعد از توافق وین و تصویب
قطعنامه ۲۲۳۱ موفق به برچیدن تحریم ها و تثبیت برنامه هسته ایران شدیم(دولت تدبیر و امید).