عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اغلب ما در دوران تحصیل با کاغذ تورنسل (لیتموس) آشنا شده و با آن آزمایش انجام داده ایم؛ یک شناساگر محیطی برای شناسایی اسیدها و بازها که اگر در محلول اسیدی بگذاریم به رنگ قرمز در می آید و اگر در محلول قلیایی آبی می شود.
لابد برای خواننده این سطور این پرسش پدید می آید که چرا با مثالی از شیمی این گفتار شروع شده است. واقعیت این است که در این چند روز که خبر بیماری محمد رضا شجریان استاد آواز ایران در رسانه ها منتشر شد با واکنش های متفاوتی رو به رو بوده ایم و نویسنده این سطور را به یاد همان «کاغذ تورنسل» انداخت که میزان و درصد اخلاق گرایی یا ملاحظات انسانی را در نحله ها و رسانه های مختلف به نمایش گذاشت.
سهراب سپهری می گوید: «گاه در بستر بیماری من حجم گل چند برابر شده است». یعنی شاعر/ نقاش به موضوع منفی بیماری هم با نگاه مثبت می نگرد. از این منظر که هر چند در بیمارستان بستری شده اما دوستان و آشنایان به عیادت می آیند یا گل می فرستند یا تماس می گیرند و برای بهبود بیمار دعا می کنند و با حجمی از محبت هایی رو به رو می شود که تا پیش از آن تصور نمی کرده است.
با بستری شدن محمد رضا شجریان در بیمارستان کسرای تهران نیز طبعا این اتفاق در حال رخ دادن بود که یکی از مدعیان نوشت: «خود را به سرما خوردگی زده تا بی توجهی دوستان و فروش نرفتن بلیت های کنسرت استانبول را توجیه کند»!
پس از لغو کنسرتی که قرار بود در ترکیه برگزار شود چند حدس مطرح شد: یکی این که امنیت محل برگزاری تامین نشده و با توجه به نفوذ گروه داعش در ترکیه حضور ایرانیان در آن محل صلاح دانسته نشده است. حدس دوم این بود که تعداد بلیت های فروش رفته کافی نبوده و سرمایه گذاران را راضی نکرده است.
حدس سوم اما جدی تر بود: این که آقای شجریان بیماراست و بهتر است سفر نکند چرا که هم بیم آن می رفت که دور از پزشک باشد و هم آن حجم کار و اجرای برنامه زنده را صلاح ندانسته اند.
بستری شدن استاد و انجام عمل جراحی بر روی او نشان داد که کدام احتمال، قرین به صحت بوده است.اما از آنجا که یک دروغ، گفتن دروغ های بعدی را ناگزیر می سازد چون قبل تر گفته بودندعلت لغو کنسرت، فروش نرفتن بلیت ها بوده خبر بیماری را انکار کردند و چون عمل جراحی انجام شد عصبانی شدند.
در این میان بخش خبری 20:30 شبکه دوم سیما لحن متفاوتی را به کار گرفت و علی معلم دامغانی هم با سروده بلندی با عنوان «عیادت مکتوب» که بر روی صفحه اول سایت فرهنگستان هنر گذاشت خشم کسانی دیگر را برانگیخت و همان ها که طی 6 سال گذشته او را به خاطر پذیرش ریاست فرهنگستان هنر در وضعیت خاص سال 88 می ستودند، زبان به سرزنش گشودند و حتی به سوء استفاده از امکانات عمومی متهم کردند! همین که یک شاعر و رییس فرهنگستان هنر به خاطر شعری که درباره یک هنرمند بستری سروده آماج انتقاد قرار می گیرد نشان می دهد میزان تقیدات اخلاقی در منتقدان و بخش هایی از اصول گرایان متفاوت است.
به عبارت صریح تر خبر بیماری شجریان در فضای سیاسی ایران به کاغذ تورنسل تبدیل شد که در واکنش برخی به رنگ قرمز درآمد و نشان داد تا چه اندازه سیاست و قدرت بر ملاحظات اخلاقی سایه انداخته و در ظرف بعضی دیگر آبی شد تا خرسند باشیم از این که نباید حکم کلی صادر کرد و هنوز خیلی ها اخلاق را همیشه قربانی سیاست نمی کنند.
درباره واکنش صدا و سیما البته این احتمال وجود دارد که پاره ای ملاحظات دیگر دخیل بوده باشد اما به هر حال کاغذ تورنسل بیماری شجریان در این رسانه هم قرمز نشد و بخشی از آبروی رفته شاید اعاده شده باشد.
بیماری شجریان نشان داد که عناد و لجاجت در برخی به جایی رسیده که از هیچ کاری برای منکوب و ملکوک کردن غیر خود فروگذار می کنند. تا جایی که اگر همبازی فائقه آتشین بوده باشی اما سخن خوشایند اینان بگویی منبع نقل قول ها و تحلیل ها می شوی ولی دیدگاه اجتماعی ات را نپسندند ارادتمند آن خانم لقب می دهند ولو هیچ ارتباط وشباهتی با او نداشته باشی؛ قرمزِ قرمز.
سهراب سپهری نیست تا ببیند گاه در بستر بیماری حجم خارها و تیرهایی که پرتاب می کنند نیز چند برابر می شود اما خاصیت تورنسلی سبب می شود خبرها و تحلیل ها رنگ های قرمز یا آبی یا در این میانه به خود بگیرند تا مشخص شود تا چه اندازه معیارهای اخلاقی باقی است و چقدر رنگ باخته است.
دوستتتتتتتتتتت
داریم
تنش بناز طبیبان نیازمند مباد
عالی بود
فقط متنتون یه اشکال داشت اونم اینکه بعضی جاها قبل از کلمه ی شجریان استاد باید یه کار میبردید
استاد شجریان/ بکار بردن اسم ایشون بدون گفتن استاد بنظر من خوب نیست/
یا میتونستید خسرو آواز ایران یا صفات برازنده ی دیگه بکار ببرید/ من به شخصه تو دلم هم بخوام یادی از استاد بکنم لفظ استاد یادم نمیره/ تو این متن هم من با دیدن این یه جوری شدم یه لحظه فکر کردم در مورد خواننده های معمولی حرف میزنید
با تشکر
خسرو شيرين دهنان
شجریان یک وطن فروشه که با انگلیسیها هم پیاله شده... در نتیجه تا وقتی که توبه نکرده مورد نفرت اکثریت مردم مسلمان ایران است
شجریان خود وارد سیاست شد، سیاست هم خیلس بی رحم است.
واقعیت آن است که فرقی نمی کند کدام طرف باشی، طرف مقابل حمله می کند. شما هم در برابر طبف مقابل کم نگذاشتید و بسیاری را به شدید ترین شکل زیر باز انتقاد می گیرید. البته خوب است همه طرف ها اصول اخلاقی را رعایت کنند
برای سلامتی کامل استاد از عمق جان دعا می کنیم
القاب چیزی را عوض نمیکنند. محمد رضا شجریان ، شجریان است . مهم نیست که اول و آخر نامش چیزی کم یا اضافه شود. در دوران ما اورا سیاوش میشناختیم . خداوند سلامتشان بدارد.
دمت گرم و سرت خوش باد
وجودتان جاویدان و سایه تان مستدام
بهتر است دولتمردان چاره اي بيانديشند