عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «من برای مهاجران احترام قایل هستم. آنها ازسرزمین هایی که به مشکلاتی مبتلا هستند مهاجرت میکنند تا ببینند پشت کوهها چه خبراست؟ آنها در پی تغییر هستند. من به این تکاپوی تغییر و تن ندادن به هر وضعیت محیطی احترام میگذارم.
کوستا گابراس/ کارگردان مشهور سینما»
به راه افتادن موج پناه جویان در اروپا - که غالبا نیز سوری هستند- یکی از مهمترین اخبار در هفتههای اخیر است که در سراسر دنیا به آن توجه و درباره آن گزارش تهیه میشود.
تقاضای پناهندگی البته همیشه وجود داشته اما آنچه موج اخیر را بسیار متفاوت جلوه میدهد چند سبب دارد:
نخست، جمعیت انبوهی است که تصمیم گرفتهاند به جای ماندن و مردن حرکت کنند و جای جدیدی برای زندگی پیدا کنند. خاصه این که در سوریه اوضاع آشفته شده و معلوم نیست کی با کی می جنگد. اگر برای دموکراسی است داعشِ دشمن دموکراسی چه می کند؟ اگر جنگ علیه داعش است چرا همه متحد نیستند؟ و اگرهای دیگری که مجال بحث درباره آن جای دیگری است.
وجه دوم این است که پناه جویان حاضر نیستند در کشورهایی چون صربستان و مجارستان اسکان داده شوند و هدف آنان صرف نجات از جنگ و خونریزی و زنده ماندن نیست تا در اردوگاهها استقرار یابند. بلکه میخواهند از این فرصت استفاده کنند و زندگی بهتری را برای خود رقم بزنند. از این روست که مقصد اصلی خود را آلمان ذکر میکنند یا با قدری تخفیف به اتریش هم رضایت میدهند.
استقبال شماری از مردم آلمان از پناهجویان خارجی
تا اینجا صحبت ازخواستهای پناه جویان است اما این موضوع وجه سومی هم دارد که کمتر سابقه داشته و آن استقبال پر از عاطفه مردم در آلمان است.
صحنه های انسانی استقبال از پناه جویان همه مردم دنیا را تحت تاثیر قرار داده و چون با تبلیغات قبلی درباره دور شدن جوامع غربی از انسانیت و معنویت سازگار نیست برخی از رسانه ها و محافل در ایران دستدرکار شده اند تا انگیزه های انسانی مردمی را با اهداف صرفا اقتصادی توضیح دهند و جنبه انسانی و شوق آمیز ماجرا را که انسان آلمانی به انسان سوری - فارغ ازتعلقات سرزمینی و مذهبی و قومی - پناه می دهد یک پروژه تعریف شده توصیف کنند.
از جمله این که 20 درصد جمعیت آلمان بیش از ۶۵ سال سن دارد و با ادامه روند فعلی در سال ۲۰۴۰ این میزان به 30 درصد می رسد. جمعیت پیری که مولد نیست و چون در سن بازنشستگی است حقوق آنها را باید جمعیت مولد تامین کنند. یا این که آلمان با رقم بیشتر از ٦ درصد، پائین ترین سطح بیکاری را از هنگام اتحاد با آلمان شرقی سابق دارد اما در همین حال به بیش از ١۴٠ هزار مهندس، برنامه ریز و کارگر فنی، نیازمند است و پیشبینی می شود در صورت دوام وضعیت موجود، آلمان تا سال ٢٠٢٠ یک ملیون و هشتصد هزار نفر و تا افق سال ٢٠۴٠ نزدیک به چهار میلیون نفر در بازار کار کمبود داشته باشد.
صف استقبال و ارائه هدیه و غذا توسط شماری از مردم آلمان در ایستگاه راه آهن در استقبال از پناهجویان
منظور از این تحلیل ها این است که آلمان به دلایل انسانی به روی سوری ها آغوش نگشوده و انگیزه های اقتصادی و اجتماعی دارند و چه بسا سیاسی.
درباره انگیزههای سیاسی این پرسش هم مطرح میشود که اگر تا این اندازه مهربان هستند و قصد اعطای پناهندگی دارند چرا این لطف را از فلسطینی ها دریغ میکردند و میکنند و حالا در قبال سوری ها دست و دل باز شده اند؟
یا این که می خواهند نزد افکار عمومی در دنیا گذشته آلمان را که با نازیسم و فاشیسم شناخته میشد ترمیم و تلطیف کنند. یا شخص خانم آنگلا مرکل به خاطر نوع مواجههای که قبلا با پناه جویانی از فلسطین داشته عذاب وجدان دارد.
به لحاظ اقتصادی اما تاکید بر بازار کار است و در واقع به پناه جویان به چشم نیروی کار می نگرند.
این تحلیل ها شاید درباره پارهای انگیزه های سیاستمداران درست باشد اما آیا مردمی که پناه جویان را در آغوش میگرفتند و می گریستند و صحنه های باشکوهی ازانسانیت و معنویت را به تصویر میکشیدند در اندیشه پیری جمعیت کشورشان و تامین نیروی بازار کار و صحنه سازی بودند؟
انسانیت محدود به جغرافیا نیست. همچنین محدودیت منحصر به جوامعی نیست که اتفاقا بعضا مبتلا به پولزدگی و حاکمیت ارزشهای مادی شده اند.
صحنه هایی که این روزها در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی شکل گرفته انسانی است. انسانیت نیز مرزو جغرافیا نمیشناسد. این تصور که می توان دنیا را به شرق و غرب تقسیم کرد و هر چه صفت مذموم را به مغرب زمینیها نسبت داد و هر چه انسانی است منحصر به شرق باشد.
جالب این که این شرقی/ غربی کردنها حتی در حوزه علومی که منشا آنها غرب بوده نیز دیده میشود. کما این که در شماره جدید مجله گفتمان الگو با دکتر رضا منصوری این استاد سرشناس فیزیک دانشگاه شهید بهشتی و معاون پیشین وزیر علوم به صراحت میگوید یک استاد آلمانی هم انسان است و چرا نظر او را به همه فرهنگ غرب نسبت میدهید؟ هرانسان غربی را همان فرهنگ غرب ندانید.
چگونه می توان باور کرد مردمی که با اتومبیل خودشان پناهجویان را به شهر آورده یا به آنها آب و غذا دادهاند و میدهند و بین آنها میوه توزیع میکنند، نیز انگیزه های اقتصادی و مادی داشته اند؟
آری ،ممکن است ملاحظات سیاسی و اقتصادی موجب آسان گیری صدراعظم و دولت آلمان شده باشد. این که اقتصاد آلمان بستر مناسب تری برای جذب نیروی کار است یا جمعیت آلمان رو به پیری می رود نیز همه واقعیت دارد.اما تصاویر استقبال انسانی نیز واقعی است و پیش چشم ماست و چه صحنه شور انگیزی هم هست.
از دوستی که به کشور فنلاند سفر کرده بود و جراح مغز و اعصاب هم هست و برای گذراندن دوره تخصصی رفته بود پرسیدم کدام ویژگی در آن جامعه جالب تر بود؟ پاسخ تکان دهنده ای داد: معنویت!
برای ما که همه جوامع غربی را غرق در مادیات می دانیم و غوطه ور در فساد، این توصیف شوک آور است. اما آیا این همه بانک که در گوشه گوشه شهر سر برآورده اند نماد مادیت اند یا معنویت؟ این همه تکاپو برای برخورداری بیشتر مادی است یا معنوی؟
کافی است اندکی در مکالمات و گفت وگوهای روزانه مردم یعنی خودمان دقت کنیم. بیش از هر واژه ای کلمه «پول» را می شنویم!
به تعبیر شازده کوچولو آن قدر که درباره «چند»ها می شنویم از «چون» ها و « چگونگی» ها نمی نشنویم. این که دولتهای غربی و خصوصا آلمان بخواهند از موج پناه جویان منافع اقتصادی کسب کنند یا جامعه احساس کند اینها سربار نیستند یک موضوع است و این که چشم خود را به روی صحنه های زیبای استقبال مردم از آنان ببندیم موضوعی دیگر و البته کج سلیقگی.
این واقعیت را هم نمی توان نادیده انگاشت که چرا از میان این همه کشور که در اطرافشان بوده رنج سفری چنین دشوار و پر مخاطره را به جان خریده اند تا به آلمان برسند؟
هر وقت مثل ایران تونستند حدود سه میلیون و دویست هزار افغان و یک میلیون عراقی رو تو کشورشون جا بدن اونوقت می شه بهشون گفت دست مریزاد