عصر ایران - ایران و عربستان ، دو رقیب مهم منطقه ای هستند. هر چند این رقابت عمدتاً در لایه های فوقانی سیاستگذاران دو کشور و در عرصه هایی مانند منازعات نفتی، نفوذ سیاسی در کشورهای منطقه، جنگ های نیابتی و ... دنبال می شود، ولی در روزهای اخیر با فاجعه ای که که در منا به وقوع پیوست، داغ مردم ایران از سعودی ها تازه و بحث رقابت و تخاصم ایران و عربستان، در سطح عمومی جامعه مطرح شد.
چند روز پیش، یادداشتی نوشتم با این عنوان
"چرا عربستان، بحرین، امارات و ... علیه ایران گستاخی میکنند؟! "که با استقبال بسیار خوبی هم مواجه شد. امروز آن بحث را مشخصاً در عرصه اقتصاد ادامه می دهم تا مشخص شود که در ورای جو احساسی که این روزها جامعه را فراگرفته - و البته طبیعی و ستودنی است - واقعیت های ناظر به آینده چیست؟
ابتدا سه تعریف را که البته بسیاری از خوانندگان بر آن واقف هستند، از باب یادآوری، مختصراً مروری ساده و ابتدایی می کنیم:
تولید ناخالص داخلی: هر آنچه در داخل یک کشور، در طول یک سال تولید می شود،مجموعاً قیمتی دارد که به آن "تولید ناخالص داخلی" گفته می شود (GDP).
درآمد سرانه: اگر رقم تولید ناخالص داخلی کشوری را تقسیم بر تعداد جمعیت آن کنیم، درآمد سرانه به دست می آید.
رشد اقتصادی: افزایش تولید یک کشور در هر سال نسبت به سال پایه را رشد اقتصادی می گویند.
این سه اصطلاح، مهم ترین شاخص ها برای تعیین جایگاه جهانی کشورها در اقتصاد است.
اما برای پیش بینی آینده اقتصادها، از "قانون 70" (Rule Of 70)استفاده می کنند. این قانون اقتصادی برای پیش بینی زمان لازم برای دو برابر شدن حجم اقتصاد یک کشور به کار می رود. مثلاً کشور الف که تولید ناخاص داخلی اش 100 میلیارد دلار در سال است اگر می خواهد بداند کی به عدد 200 میلیارد دلار خواهد رسید، از این فرمول استفاده می کند.
قانون 70 می گوید: اگر عدد 70 را بر رشد اقتصادی یک کشور تقسیم کنید، تعداد سال های لازم برای دو برابر شدن تولید ناخالص داخلی به دست می آید.
با این حساب، ابتدا بیایید ببینیم حجم اقتصاد ایران، چه زمانی دو برابر وضعیت کنونی می شود؟
رشد اقتصادی ایران در حال حاضر 0.6 درصد است و پیش بینی می شود اگر با همین آهنگ پیش برویم، متوسط رشد 7 سال آتی، 1.7 درصد باشد. (اعداد این متن، تقریبی اند)
با تقسیم 70 بر 1.7 ، عدد 40 به دست می آید. یعنی 40 سال طول خواهد کشید که تولید ناخالص داخلی ایران، دو برابر شود (در سال 1434)!
با این اوصاف،40 سال طول خواهد کشید که درآمد سرانه ایرانیان که هم اکنون حدود 4500 دلار است، به 9000 دلار برسد. (در قانون 70، محاسبات جمعیتی نیز لحاظ شده است.)
اما عربستان چه؟ سعودی ها هم اکنون 7500 دلار درآمد سرانه دارند(برخی آمارها ، اعداد بزرگتری را نشان می دهند). رشد اقتصادی شان نیز در 7 سال آتی، 3.5 درصد پیش بینی شده است. البته در سال های گذشته، رشد متوسط شان بیش از 3.5 درصد بوده است.
با تقسیم 70 بر 3.5 ، عدد 20 به دست می آید. یعنی اقتصادی عربستان، 20 سال بعد دو برابر خواهد شد (نصف مدت زمان ایران).
به عبارت دیگر، 20 سال بعد، درآمد سرانه سعودی ها، از 7500 دلار کنونی به 15000 دلار می رسد. چنانچه روند ادامه یابد، بعد از 40 سال درآمد سرانه عربستان، 30 هزار دلار خواهد بود.
خلاصه عدد و رقم های بالا این است: اگر اوضاع به همین وضع پیش برود، در سال 1434 ، درآمد سرانه سعودی ها 30 هزار دلار و درآمد سرانه ایرانی ها، 9000 دلار خواهد شد. به عبارت دیگر، فاصله کنونی درآمد سرانه ایران و عربستان که تنها 3 هزار دلار به نفع عربستان است در آن زمان به 21 هزار دلار به نفع سعودی ها، می رسد.
افزایش فاحش اختلاف اقتصادی ایران و عربستان، به معنای این است که سعودی ها می توانند در دورنمای بلند مدت، برتری خود بر ایران را ببینند. این برتری می تواند از حوزه اقتصاد فراتر رفته و با توجه به اهمیت اقتصاد در عرصه های سیاسی، روابط بین الملل ، نظامی و ... این حوزه ها را نیز شامل شود.
حتی سعودی های مروج وهابیت، می توانند به مدد ثروت خود و شکاف ایجاد شده بین درآمد خود و ایرانیان، تبلیغ و ترویج فرقه وهابیت را در ایران شدت بخشند و بکوشند حتی جغرافیای مذهبی ایران و منطقه را نیز تغییر دهند.
تازه آنچه ذکر شد، مقایسه ایران و عربستان است و اگر بخواهیم کشورهای دیگر مانند ترکیه ، کشورهای جنوب خلیج فارس،کشورهای آسیای میانه، چین، اروپا، آمریکا و ... را بررسی کنیم خواهیم دید که چه رقابت سهمگین و بی رحمانه ای در جهان در جریان است و ما درگیر چه مسائل پیش پا افتاده ای در کشور هستیم!
فراموش نکنیم که اقتصاد همانند سایر علوم دیگر - به مثابه سنن الهی - با هیچ کس تعارف ندارد و درگیر خوب و بد و شعارها و احساسات نمی شود بلکه قواعد خود را تحمیل می کند.
آنچه نیز خواندید، آینده اقتصاد ایران و عربستان در مقایسه با یکدیگر بر اساس علم است. تنها راه باقی مانده (تأکید می کنم:تنها راه باقی مانده) اصلاح سریع روندهای اقتصادی است.
ما چاره ای جز زدودن موانع داخلی و خارجی رشد اقتصادی سریع نداریم. رشد اقتصادی کنونی، هر چند نسبت به دوران دولت قبل که حتی به منفی 5 درصد هم رسید، بهتر است ولی نمی تواند در بلند مدت، منجی ایران باشد. ما به رشد بالای 7 درصد نیاز بسیار بسیار ضروری ، حیاتی و تاریخی داریم.
البته رسیدن به این رشد، بسیار سخت است چرا که در جهان امروز، برای افزایش یک دهم درصدی رشد نیز برنامه های متعددی را باید سختگیرانه اجرا کرد چه رسد به این که بخواهیم از این اعداد بالا صحبت کنیم. با این حال، هر چند سخت و حتی طاقت فرسا، ولی شدنی است و تمام امیدها هم به همین امکان است تا بتوانیم با "عملگرایی"، موازنه را به نفع خود کنیم.
«بهبود روابط خارجی»، «اصلاح ساختارهای داخلی اقتصاد» و «تعهد جدی و صادقانه دولت و مردم برای تحقق رشد اقتصادی و پذیرش خوب و بد آن» ، گزاره هایی هستند که موجودیت ایران و زندگی ایرانیان، بدان ها بسته است و الّا به سرعت، کوچک و کوچک تر و ضعیف و ضعیف تر می شویم و در جنگل دنیا، توسط قوی تر ها خورده خواهیم شد، تعارفی هم در کار نیست.
جناب استاد دکتر سریع القلم عزیز
گرفتی دادا
درود به شرفت عصر ایران
با خوندن این مقاله واقعا جا خوردم
نمیدونم چرا سیاسیون ما سعی دارن همیشه بگن ما خوبیم!!!! در صورتی که وقتی کشتی سوراخ بشه همه غرق می شوند
ممنون
قابل توجه اون چند تا نماینده که با همه چی مخالفن و دقیقا نمیدونن با چی مخالفن.
خداوند شما را برای ما حفظ کند
درحالی که عربستان با چنین مشکلی مواجه نیست
غیرت ملی هم خوب چیزی است والله
در نظر گرفتن قوانین کلی اقتصادی برای بیان شرایط کشورها تا حدودی نتیجه بخش است ولی ناظر بر تمام شرایط نیست، توضیح اینکه نرخ رشد اقتصادی ایران در سالهای 91-92 منفی 5 درصد بوده است و امسال به مثبت 6دهم درصد رسیده است. بر اساس قانون 70 چند سال باید طول می کشید تا این رقم محقق شود؟
ضمن اینکه صندوق بین المللی پول رشد اقتصاد ایران در سال 95 را مشروط به اجرای کامل تعهدات برجام، تا 5.5 درصد پیش بینی کرده است که آن هم بر اساس قانون 70، ره صد ساله رفتن است.
امید به روزی که مردم ایران به مدیران خود ببالند.
نظر مناسبی است.
خیلی عالی بود
حرف عقل و دین و منطق