کتاب «تاریخ شفاهی شعر در گفتوگو با محمد علی سپانلو» بعد از گرفتن مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از سوی انتشارات ثالث راهی بازار کتاب می شود.
محمدهاشم اکبریانی، شاعر، نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با ایبنا عنوان کرد: کتاب «تاریخ شفاهی شعر در گفتوگو با محمدعلی سپانلو» که در دولت قبل غیر قابل چاپ اعلام شد و در خارج از کشور به چاپ رسید، از سوی نشر ثالث به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستاده شد و امیدواریم که بتوانیم آن را به زودی وارد بازار نشر کشور کنیم. وجود چند اصلاحیه برای انتشار این کتاب محتمل است.
وی افزود: خود سپانلو خیلی دوست داشت که کتابش در داخل ایران منتشر شود. او معتقد بود که مخاطبان اصلی او در ایران به سر میبرند نه در خارج از کشور. سپانلو به دلیل چاپ نشدن این کتاب بسیار ناراحت بود و چندین بار در گفتوگو با رسانهها و مطبوعات ایران از این موضوع گلایه کرد.
شاعر مجموعه شعر «نیمغبار دلخوشی» ادامه داد: البته کتاب شاعر تهران در خارج از ایران هم با استقبال مواجه شد. محسن فرجی و اردوان امیرینژاد کار انجام و پیادهسازی این گفتوگو را انجام دادهاند. این گفتوگو حدود 6 سال یعنی از اواخر دهه 70 تا اواسط دهه 80 ادامه یافت. دلیل طولانی شدن این کتاب هم حافظه بسیار قوی سپانلو برای بازگویی وقایع و مسافرتهایی بود که برای او پیش میآمد.
نویسنده رمان «چهره مبهم» اضافه کرد: البته برخی گفتوگوهای دیگر ما هم طولانی شد که از این بین میتوان به کتاب «سیمین بهبهانی» اشاره کرد. این کتاب در چهار جلسه در بازه زمانی پنج سال طول کشید که دلیل آن هم بیماری، ناتوانی و مسافرت خانم بهبهانی بود.
اکبریانی توضیح داد: پنج جلد اول کتابهای تاریخ شفاهی ادبیات از سوی نشر روزنگار منتشر شد. کتابهای «هوشنگ گلشیری»، «صادق هدایت»، «علی باباچاهی»، «م.آزاد» و «صمد بهرنگی» در این انتشارات به چاپ رسید و حدود 9 جلد کتاب هم در نشر ثالث به ویترین کتابفروشی ها راه یافت که میتوان به کتابهای «لیلی گلستان»، «مهدی غبرایی»، «محمد شمس لنگرودی»، «نصرت رحمانی»، «عمران صلاحی»، «ضیاء موحد»، «سیمین بهبهانی» و «جواد مجابی» اشاره کرد.
محمدعلی سپانلو آبان ماه سال 1319 در تهران متولد شد و اردیبهشت ماه امسال در بیمارستان سجاد تهران درگذشت. از وی تا کنون بیش از 60 عنوان کتاب شعر، ترجمه، و پژوهش به چاپ رسیده است.
از میان آثار او میتوان به کتابهای «ساعت امید»، «خانم زمان»، «پیادهروها»، «نبض وطنم را میگیرم»، «قایق سواری در تهران»، «خیابانها، بیابانها»، «منظومه شاعر گمنام»، «تعلق و تماشا»، «بازآفرینی واقعیت»، «در جستوجوی واقعیت» و «هزار و یک شعر» اشاره کرد.
سپانلو به شاعر تهران معروف بود. او در شعرهایش تهران را همچون مادری مهربان توصیف میکند که به همه شهروندانش امکان زندگی کردن داده است.