شرق/ اردشیر زارعی قنواتی _ تحلیلگر روابط بينالملل
نشست دوم «وین» درباره بحران سوریه، با شرکت حدود ١٨ کشور و چند نهاد بینالمللی به میزبانی سازمان ملل متحد در حالی روز شنبه، ١٤ نوامبر برگزار شد که روزنههایی از امید در نشست دو هفته قبل وین در افق آن دیده شده بود.
دعوت از همه بازیگران بینالمللی و منطقهای دخیل در بحران سوریه به کنفرانس وین در دو هفته پیش، در کنار توافقهای مقدماتی برای مصالحه و برونرفت از بحران همان چشماندازی بود که بسیاری از صلحطلبان و ترقیخواهان جهان منتظرش بودند.
برگزاری نشست از قبل پیشبینیشده دوم در وین نیز نشان داد تقریبا تمامی بازیگران این منازعه زیر فشار افکار عمومی و واقعیتهای میدانی بحران سوریه راهی به غیر از ادامه مسیر سیاسی برای حلوفصل یا حداقل کاهش تنشهای موجود ندارند.
از همان ابتدای این راه ناهموار و طولانی کاملا مشخص بود که بهدلیل اختلافهای اساسی بین کشورهای شرکتکننده در نشست، انتظارِ نتیجه نهایی، یک مطالبه عبث و ناشدنی است و به همیندلیل پیشرفت گامبهگام برای ترسیم یک نقشه راه سیاسی، بهترین نتیجهای بود که از قبل انتظار میرفت.
محور روسیه، ایران، لبنان، عراق و تا حدودی مصر که کشورهای حامی اسد یا حداقل متمایل به مبارزه قاطع و روشن با تروریسم تکفیری هستند در این نشست موفق شدند همتایان غربی، عرب و ترک خود را به پذیرش یک چارچوب منطقی و بدون پیششرط تکلیف اسد (به عنوان اسم رمز شکست هر مذاکره و راهحل سیاسی) مجبور کنند.
سخنان وزیر امور خارجه آمریکا و همتای روس او در پایان چندین ساعت مذاکره فشرده با حضور دی میستورا، نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد در امور سوریه، نشان داد شرکتکنندگان در نشست وین به یک چارچوب مشخص برای اجرائیکردن این پروسه سیاسی دست یافتهاند.
براساس گزارشهای رسمی، در این نشست همه طرفین توافق کردند یک پروسه ١٨ماهه برای مصالحه سیاسی دنبال شود که در شش ماه اول، یک دولت فراگیر وحدت ملی به وجود بیاید و آتشبس برقرار شود، در شش ماه دوم تغییرهای لازم در قانون اساسی و در شش ماه سوم، زمینه برگزاری یک انتخابات آزاد عملیاتی شود.
برخلاف بسیاری از گمانهزنیهای قبلی مبنی بر اختلاف بین مسکو و تهران که حامیان دولت دمشق هستند در نشست وین هیأتهای نمایندگی این دو کشور در یک هماهنگی قبلی ابتدا موفق شدند موضوع تعیینتکلیف بشار اسد را از متن مذاکرات و توافقها جدا کنند، سپس با اصرار آنها، پذیرش و تعیین گروههای تروریست که حداقل در فاز اول همین نشست، «جبهه النصره» و زیرشاخههای آن نیز در کنار «داعش»، تروریسم شناخته شدند، دستاوردی بود که آنان کسب کردند.
پاسخ به این سؤال که چرا نشست وین ٢ یک موفقیت نسبی و قابل قبول تلقی میشود، دقیقا در این چارچوب است که موضوع مبارزه با تروریسم جهادگرا در سوریه به درستی از موضوع اسد به عنوان بهانه مخالفان برای ادامه بحران جدا شده است.
نشست دوم «وین» درباره بحران سوریه، با شرکت حدود ١٨ کشور و چند نهاد بینالمللی به میزبانی سازمان ملل متحد در حالی روز شنبه، ١٤ نوامبر برگزار شد که روزنههایی از امید در نشست دو هفته قبل وین در افق آن دیده شده بود.
دعوت از همه بازیگران بینالمللی و منطقهای دخیل در بحران سوریه به کنفرانس وین در دو هفته پیش، در کنار توافقهای مقدماتی برای مصالحه و برونرفت از بحران همان چشماندازی بود که بسیاری از صلحطلبان و ترقیخواهان جهان منتظرش بودند.
برگزاری نشست از قبل پیشبینیشده دوم در وین نیز نشان داد تقریبا تمامی بازیگران این منازعه زیر فشار افکار عمومی و واقعیتهای میدانی بحران سوریه راهی به غیر از ادامه مسیر سیاسی برای حلوفصل یا حداقل کاهش تنشهای موجود ندارند.
از همان ابتدای این راه ناهموار و طولانی کاملا مشخص بود که بهدلیل اختلافهای اساسی بین کشورهای شرکتکننده در نشست، انتظارِ نتیجه نهایی، یک مطالبه عبث و ناشدنی است و به همیندلیل پیشرفت گامبهگام برای ترسیم یک نقشه راه سیاسی، بهترین نتیجهای بود که از قبل انتظار میرفت.
محور روسیه، ایران، لبنان، عراق و تا حدودی مصر که کشورهای حامی اسد یا حداقل متمایل به مبارزه قاطع و روشن با تروریسم تکفیری هستند در این نشست موفق شدند همتایان غربی، عرب و ترک خود را به پذیرش یک چارچوب منطقی و بدون پیششرط تکلیف اسد (به عنوان اسم رمز شکست هر مذاکره و راهحل سیاسی) مجبور کنند.
سخنان وزیر امور خارجه آمریکا و همتای روس او در پایان چندین ساعت مذاکره فشرده با حضور دی میستورا، نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد در امور سوریه، نشان داد شرکتکنندگان در نشست وین به یک چارچوب مشخص برای اجرائیکردن این پروسه سیاسی دست یافتهاند. براساس گزارشهای رسمی، در این نشست همه طرفین توافق کردند یک پروسه ١٨ماهه برای مصالحه سیاسی دنبال شود که در شش ماه اول، یک دولت فراگیر وحدت ملی به وجود بیاید و آتشبس برقرار شود، در شش ماه دوم تغییرهای لازم در قانون اساسی و در شش ماه سوم، زمینه برگزاری یک انتخابات آزاد عملیاتی شود.
برخلاف بسیاری از گمانهزنیهای قبلی مبنی بر اختلاف بین مسکو و تهران که حامیان دولت دمشق هستند در نشست وین هیأتهای نمایندگی این دو کشور در یک هماهنگی قبلی ابتدا موفق شدند موضوع تعیینتکلیف بشار اسد را از متن مذاکرات و توافقها جدا کنند، سپس با اصرار آنها، پذیرش و تعیین گروههای تروریست که حداقل در فاز اول همین نشست، «جبهه النصره» و زیرشاخههای آن نیز در کنار «داعش»، تروریسم شناخته شدند، دستاوردی بود که آنان کسب کردند.
پاسخ به این سؤال که چرا نشست وین ٢ یک موفقیت نسبی و قابل قبول تلقی میشود، دقیقا در این چارچوب است که موضوع مبارزه با تروریسم جهادگرا در سوریه به درستی از موضوع اسد به عنوان بهانه مخالفان برای ادامه بحران جدا شده است. و بحث برقراری آتشبس در کنار تعیین گروههای تروریستی که باید با آنها مبارزه شود، به رسمیت شناخته میشود. از آنجا که مواضع مسکو و تهران از قبل با دولت دمشق هماهنگ شده و هرگونه توافق اجرائی برای برقراری آتشبس، با نظارت یک نهاد بینالمللی مانند نیروهای «حافظ صلح» سازمان ملل متحد از طرف اسد به راحتی میتواند انجام شود، محور تهران- مسکو در آینده دچار مشکل نخواهد شد.
درهمتنیدگی تروریسم بنیادگرای کنونی در ایدئولوژی وهابی و ضدیت اصولی آن با ایران همان نقطه قوتی است که دیپلماسی ایرانی در صورت اتخاذ یک سیاست سازنده میتواند در این هنگامه آشوب و تقابل جوامع غربی با این تروریسم برای تثبیت موقعیت ژئوپلیتیک و کسب منافع ملی، نهایت استفاده را از آن ببرد.
همین موضوع دقیقا برای طرف مقابل بزرگترین چالش موجود خواهد بود. در شرایطی که غرب به دلیل اقدامات تروریستی بنیادگرایان و افراطگرایان سنی در پاریس، به شدت تهدید میشود، فقط میتواند نیروهایی را از درون بهاصطلاح «ارتش آزاد سوریه» و مخالفان سکولار اسد حمایت کند.
این در حالی است که جبهه عربی- ترکی در این سالها بیشترین سرمایهگذاری را روی داعش، النصره و دیگر گروههای بنیادگرای اسلامی انجام دادهاند و به همین دلیل زمان آن فرا رسیده است که شکم «اسب تروای» جنگجویان تروریست در روز روشن در میدان مرکزی شهر گشوده شود.
در خوشبینانهترین حالت اگر عربستان، قطر و ترکیه زیر فشار متحدان غربی خود مجبور به تغییر مواضع مخرب کنونی خود شوند و دست از حمایت گروههای بنیادگرای تروریست در سوریه بکشند، بزرگترین پیروزی برای صلح و ثبات منطقه به دست خواهد آمد.
سوختن بزرگترین برگ قمار فعلی که تا به امروز آس داعش و النصره در جنگهای داخلی سوریه بوده است، با توجه به واقعیت قدرت و متصرفات این گروهها، نقشه مناطق تحت تسلط تروریستها را کاملا مشخص میکند و به دلیل تمکیننکردن بسیاری از دیگر جریانات تروریستی حاضر در بحران سوریه از آتشبس، میتواند مواضع آنان را اهدافی مشروع برای سرکوب و حذف فیزیکی قرار دهد.
چنانچه توافقات وین ٢ به درستی اجرا و رعایت شود هرچند باید شاهد تغییرات اساسی در عرصه سیاسی این کشور بود، اما بازندگان اصلی این معادله بدون شک تروریسم بنیادگرای سنی و حامیان منطقهای و بینالمللی آن خواهند بود.