شرق/ رضا فیاضی
در داستانها و افسانهها، قصهها و متلها، حتی دیوها و غولها هم آدمهای گنده خوشقلبی هستند که در نهایت در برابر کودکان و آرزوهایشان سر تعظیم فرود میآورند.
چطور در زمانه و زمانی که حتی غولها میتوانند عاشق شوند، انسان، این موجود دوپا، در عروسکها بمب میگذارد تا در اربعین پیشرو، جان صدهانفر را بگیرد؟ چطور میشود اسباببازی کودکان را که امنترین وسیله روی زمین برای آنهاست به محلی برای جاسازی بمب تبدیل کرد که انفجارشان، پیش از هرکسی، جان کودکان را میگیرد؟
من نمیدانم چهچیزی پشت جریان داعش وجود دارد که آنها را به چنان درجهای از وحشیگری رسانده که حاضر میشوند در عروسکها بمب بگذارند برای کشتن انسانها؟ من نمیدانم معادلات این دنیا را، فقط احساس میکنم که جریانی سیاسی پشت چهره داعش قرار گرفته که حتی به کودکان هم رحم نمیکند و همین موضوع بغض من را تبدیل به گریه میکند.
بغضم شکسته میشود وقتی که میشنوم، صدها عروسک مجهز به بمب در عراق کشف شده و بعید نیست که باز هم از این عروسکها در بازار عراق وجود داشته باشد؟ آیا انسانیت به پایان خود رسیده که کودکان را قربانی سیاستهایش میکند؟
به خاطر دارم که زمانی قرار بود سریال عروسکی هادی و هدی را بهصورت یک فیلم سینمایی ادامه دهیم. قرار بود هادی و هدی به ایران برگردند و با گروه سرمایهداری مواجه شوند که برای افزایش اشتهای کودکان، در عروسکهایشان یک وسیله قرار داده بودند.
با این وسیله، کودکان اشتهای کاذبی به خوردن شکلات پیدا میکردند و کاروبار آن سرمایهداران سکه میشد. این نهایت تصوری بود که من بهعنوان نویسنده هادی و هدی، میتوانستم از سوءاستفاده از عروسکها داشته باشم و حالا میشنوم در دنیایی زندگی میکنم که عروسکها، محمل بمبها شدهاند و قرار است در آغوش کودکان منفجر شوند!
ما در دنیایی پر از تلخیهای اینچنینی زندگی میکنیم؛ دنیایی که شعارش خوشگلکردن و سلامتکردن انسان است اما در عمل، دوست دارد انسان و انسانیت را نابود کند. با این تفاسیر آیا کسی هست که هنوز بخواهد از داعشیانی دفاع کند که حاضرند عروسکی را در آغوش کودکی منفجر کنند؟