کارگردان 360 درجه گفت: سینما وقتی موفق است که تهیه کننده حرفه ای و صاحب تفکر در آن وجود داشته باشد. اینگونه تهیه کننده ها از نظام استودیویی می آیند که نمونه های آن در سینمای قدیم وجود داشته است اما در این سال ها تهیه کننده حرفه ای در سینمای ایران از بین رفت و هر کسی که کمی بودجه و سرمایه دارد به عنوان تهیه کننده وارد کار می شود.
عصرایران - جلسه نقد و بررسی فیلم « 360 درجه » ساخته سام قریبیان شامگاه 1 آذر ماه 1394 در سالن آمفی تئاتر فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
در این جلسه که با استقبال مخاطبان مواجه بود سام قریبیان نویسنده وکارگردان ، امیر قادری منتقد میهمان و حبیب اسماعیلی بازیگر و سیامک کاری نژاد طراح صحنه این فیلم حضور داشتند و ضمن صحبت درباره فیلم به پاسخ گویی به پرسش های حاضران پرداختند.
سام قریبیان : رئالیسم سینمای ایران قلابی است
نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی 360 درجه در خصوص این فیلم گفت : خوشحالم که نتیجه زحمات من و گروه همراهم در این فیلم به بار نشسته و باعث شرمندگی نیست.
وی گفت : هیچ ارتباطی بین المان های قدیمی و جدید در فیلم وجود ندارد. من می خواستم فضایی بسازم که اصلا واقعی نباشد. فضایی که در این فیلم دیده می شود ساختگی است و اصلا تهران سال 1394 نیست. می خواستم ماشین ها متعلق به دهه 70 میلادی باشند زیرا این علاقه شخصی من است . کیوسک تلفن به این صورت دیگر در تهران وجود ندارد ولی من از آن استفاده کردم. مجموعه عواملی از این دست باعث می شود که من بتوانم دنیایی غیرواقعی داشته باشم . اینکه داستان واقعیت باشد برای من مهم نیست ، بلکه روایت قصه و جذابیت های بصری فیلم برایم مهم است تا بتواند مخاطب را از رئالیسم قلابی موجود در سینمای ایران جدا کند. تمام تلاش من نزدیک شدن به اهداف بصری فیلم بوده است .
وی افزود: از این رو دو مقوله در فیلم مورد توجه من بوده است یکی جنس بازی بازیگران و دیگری گریم شخصیت ها . در این فیلم به غیر از میلاد کی مرام که خیلی بت و مونوتون بازی می کند بازی بقیه بازیگران بسیار اغراق شده است . همین طور گریم افراد هم کمی غیر واقعی به نظر می رسد . به غیر از مهتاب و جاوید در این فیلم بقیه اسم ندارند و نام های آنها با توجه به خصوصیت ظاهری یا شخصیت شان انتخاب شده است مانند هدهد یا مرمر یا ناظم و ... . تمام این ها به این دلیل اتفاق افتاده است که بگوییم این آدم نرمال در بین آدم های عجیب و غریب گیر افتاده است و این آدم انگار مال این دنیا و این وضعیت و این جهان نیست.
وی افزود: نکته ی دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که آدم های این فیلم جهانی و یونیورسال هستند. مگر ما آدم هایی را نداریم که دست از خلاف کشیده باشند ، مگر رئیس باندی را نداریم که از درون زندان باند بیرون را کنترل کند. این آدم ها در همه جای جهان می توانند وجود داشته باشند. اما در سینما بهتر است از رئالیسم قلابی به دور باشیم. مگر بتمن واقعی است. مگر در فیلم فارگو پلیس زنی که پا به ماه است و در حال انجام وظیفه است واقعیت دارد. دورشدن از رئالیسم قلابی به سینمای ما این امکان را می دهد که در بتوانیم در همه ژانرها فیلم بسازیم. وقتی مخاطب به سینما می رود باید بتواند از بین فیلم های متفاوت دست به انتخاب بزند. یعنی هم باید فیلم کمدی داشته باشیم هم اکشن هم خانوادگی هم فاخر.
وی همچنین گفت : سینما وقتی موفق است که تهیه کننده حرفه ای و صاحب تفکر در آن وجود داشته باشد. اینگونه تهیه کننده ها از نظام استودیویی می آیند که نمونه های آن در سینمای قدیم وجود داشته است اما در این سال ها تهیه کننده حرفه ای در سینمای ایران از بین رفت و هر کسی که کمی بودجه و سرمایه دارد به عنوان تهیه کننده وارد کار می شود. تهیه کننده های حرفه ای سینما به دلیل ضررهای مالی خود را از کار کنار کشیده اند. سینمای ایران به دلیل شرایطی که در دهه 60 برای آن به وجود آمد متحمل تاثیرات بسیار شد.
در دهه 60 از به وجود آمدن سوپراستارها عمدا جلوگیری به عمل آمد و هر هنرپیشه ای که می توانست تبدیل به سوپراستار شود به دلایل مختلف ممنوع الکار می شد. مثلا پدر خود من دو بار در آن سال ها ممنوع الکار شد. این جلوگیری از به وجود آمدن سوپراستارها باعث دوری مخاطبان از سینما شد و رفته رفته یک سینمای به اصطلاح هنری شکل گرفت . فیلم هایی که می توانستند با مخاطب ارتباط برقرار کنند به صورت محدود اکران می شدند و فیلم های هنری اکران های خوب می گرفتند. این شرایط باعث به وجود آمدن یک رئالیسم قلابی در سینمای ایران در دهه 70 شد.
وی در مورد ارجاعات سینمایی موجود در فیلم هم گفت : ارجاعات سینمایی دو جهت اهمیت دارد یکی اینکه فیلم ساز دوست دارد به شخصیت های فیلم های محبوبی که دیده و دوست داشته ادای دین نماید و دوم اینکه در بسیاری از موارد نکته هایی که فیلم ساز قبلا در فیلم های دیگر دیده به صورت ناخودآگاه در فیلم هایش بروز می کنند. به نظر من فیلم هایی معمایی بیشتر این ارجاعات سینمایی را می پذیرند. معمایی بودن فیلم باعث می شود که تماشاگر نیز وارد بازی شود. پس این ارجاعات سینمایی هم بازیگوشی کارگردان است و هم عشق به سینما. من در فیلم گناهکارن حدود 72 ارجاع سینمایی داشتم و در این فیلم هم حدود 40 تایی ارجاع وجود دارد.
وی در مورد کارگردانی فیلم هم گفت : در مورد دکور ها باید بگویم که به دلیل استودیویی نبودن سینمای ایران هیچ کس مسئول نگه داری دکوردهای ساخته شده برای فیلم ها نیست و این دکورهایی که ساخته می شوند از بین می روند و هر گروهی برای هر فیلمی باید دوباره دست به کار ساخت دکور شود. در مورد بازیگر نقش ناظم که آقای فروتن آن را بازی کردند هم باید بگویم که یکی از نگرانی های من خطر افتادن به ورطه لمپنیزم در فیلم بود که به هر بازیگر دیگری برای ایفای این نقش که فکر می کردم این خطر را حس می کردم اما وقتی در آخرین روزها تصمیم به پیشنهاد این نقش به آقای فروتن گرفتم متوجه شدم که نقش لمپنی از آب در نخواهد آمد. از آنجایی که من خیلی تلاش کردم تا یک رئیس باند مواد مخدر را از نزدیک ببینم و موفق به این کار نشدم بنابراین طراحی این شخصیت ها تماما به صورت تخیلی انجام شده است .
نویسنده فیلم گناهکاران افزود: این فیلم کاملا در بخش خصوصی ساخته شده و از هیچ کجا وام نگرفته است . می خواهم بگویم که می شود با خرج کم در خارج از آپارتمان با لوکیشن های متعدد و حتی دکور فیلم ساخت و به گیشه نیز متکی بود. زیرا به نظر من سینما زمانی موفق است که تماشاگر بلیت بخرد به سینما بیاید. امیدوارم روزی در سینمای ایران به حرفه فیلم نامه نویسی نیز نگاه جدی شود و فیلم نامه خوب در ژانر نوشته شوند و تهیه کنندگان حرفه ای نیز وجود داشته باشند تا با در کنار هم قراردادن عوامل مناسب شرایط ساخت فیلم های خوب را فراهم نمایند. به نظر راه نجات سینمای ایران جداشدن از بخش دولتی و ایستادن سینما روی پای خودش است .
امیرقادری: شرایط دهه 60 کل جریان سینمای ایران را تحت تاثیر قرارداد
امیرقادری منتقد میهمان این برنامه درباره تاثیرات سینمای دهه 60 ایران گفت : دهه 60 دهه ای بود که نه فقط سینمای ایران را ساخت بلکه نسل های بعدی سینمای ایران را هم تحت تاثیر قرار داد . سینمای ایران تحت تاثیر بیماری های آن دهه سینمای ایران قرار گرفت. تعریف هایی از سینما در آن دهه باب شد باعث شد تا فیلم ها انگ خوب یا بد بودن بگیرند. تفکر روشنفکری که از دهه 40 شروع شده بود در دهه 60 به بار نشست . روشنفکری نهایت انتقادی که به خودش دارد این است که از برج عاج بیا پایین و با مردم باش. مثلا در آن دهه نشان دادن قهرمان ، نشان دادن تصویر بزرگ هنرپیشه ها و حتی داشتن داستان در فیلم از مد افتاده و نشانه ابتذال شد ، همین طور اگر شخصیت خاکستری در فیلم بود خوب بود اما اگر شما شخصیت های خوب و بد داشتید فیلم شما بد بود. در صورتی که هر نوعی از فیلم باید در نوع خودش خوب باشد. تقسیم بندی هایی که انجام شد باعث شد برمبنای آنها قضاوت به وجود بیاید. سام قریبیان در این فیلم از بیماری هایی که نام بردم دور شده و فیلم او تبدیل به مدلی شده که امیدوارم سینماگران دیگر به غیر از او نیز از آن استفاده کنند و از تعریف های به وجود آمده در دهه 60 سینما فاصله بگیرند.
وی افزود : تمام این عوامل شرایطی را به وجود آورد که باعث عدم اعتماد مخاطبان به سینما شد. امروزه تماشاگران سینمای ایران دو گروه شده اند . عده ای هستند که چون خودشان می خواهند وارد سینما شوند به تماشای فیلم ها می پردازند. عده ای دیگر دختران نوجوانی هستند 12 تا 17 سال که طرفدار هنرپیشه ها می شوند و به تماشای فیلم ها می روند و عده ای هم خانواده هایی هستند که در دهه 60 به سمت سینما گرایش پیدا کرده اند. مخاطبان سینمای ایران از آن قهر کرده اند و دیگر در بین فیلم ها به دنبال یافتن فیلم محبوبشان نمی گردند.
نکته دیگری هم که در این میانه تاثیر گذار است این است که به دلیل عدم نمایش فیلم های خارجی در سینماها، زمینه رقابت با آنها نیز از میان رفته است . بنابراین سینمای ایران در یک دایره محدود 5% محصور شده است که خودشان فیلم می سازند ،جشنواره برگزار می کنند و به تماشای فیلم های ساخته شده خودشان می روند. وقتی چنین انحصاری به وجود می آید دیگر نمی توانید بگوید سینما همین است که هست .
وی در مورد فیلم 360 درجه گفت : هر فیلمی اهرم های خودش را برای نقد طلب می کند. مثلا اهرم هایی مانند اسطوره شناسی ، شناخت جهان ذهنی کارگردان ، آشنایی با پیش زمینه های تاریخی و ... هر اثر هنری به شما می گوید که از چه طریقی به آن نزدیک شوید. هرچه اثر هنری بزرگ تر باشد شما می تواند از انواع و اقسام نقدها برای آن استفاده کنید. این فیلم چون از دل سینما بیرون آمده است به شما می گوید که از طریق نشانه های سینمایی و خود سینما و یا ژانر نوآر و یا کالرنوآر به من نزدیک شوید.
انتقاد من به سام قریبیان این است که چرا از تهیه کننده نخواسته است تا با استخدام یک دستیار حرفه ای در زمینه شخصیت پردازی به او کمک کند تا کار قوی تر شود. من این نکته را قبول دارم که سینمای ایران تهیه کننده حرفه ای ندارد تا با کنارهم قراردادن عوامل حرفه ای بخصوص در زمینه نگارش فیلم نامه آن را از جهات مختلف قوی کند. نکته دوم قابل اشاره هم استفاده از دکور است که من می دانم به خاطر عشق او به سینما اتفاق افتاده است و اینکه او می خواهد جهان خودش را بسازد. اما چون در سینمای ایران همه چیز 100% نیست و نمی توان همه شرایط را تحت کنترل داشت این استفاده از دکور باعث شده که فیلم خیلی تر و تمیز از آب دربیاد که با جهان آلوده خود فیلم همخوانی ندارد و باعث دوگانگی شده است. من اسم این کار را مصائب فیلم ساختن با دکور در شرایطی که اصلا استودیوی وجود ندارد می گذارم.
حبیب اسماعیلی : مساله نبود زیرساخت در سینمای ایران بسیار جدی است
حبیب اسماعیلی یکی از بازیگران این فیلم گفت: دولت می تواند با کارکردن روی زیر ساخت های سینما مانند ساختن شهرک های سینمایی و سالن های نمایش فیلم به سینمای ایران کمک نماید.
وی که مسئولیت پخش فیلم را نیز به عهده دارد در این باره گفت : ما تمام سعی خود را کردیم تا این فیلم در گیشه آسیب نبیند و به نظرم فروش خوبی هم داشته است . من امیدوارم که این نوع سینما با حضور مردم بیشتر جا بازکند.
سیامک کاری نژاد، طراح صحنه این فیلم هم گفت ، ما با مشورت با هم به این نتیجه رسیدیم که تعریفی جدید از دکور داشته باشیم و سعی کردیم که یک دکور متفاوت را در این فیلم تجربه کنیم. بنابراین تمیز بودن فضای فیلم بخصوص صحنه های زندان به صورت عمدی اتفاق افتاده است .
این جلسه نقد و بررسی با پرسش و پاسخ بین میهمانان و مخاطبان ادامه یافت و به پایان رسید.