"ژئو پلتیک گاز" عنوان کتابی است که دکتر احمد جزایری آن را ترجمه و در ایران منتشر کرده است. جزایری، که در حوزه انرژی و مشخصاً نفت ،گاز و پتروشیمی پژوهش می کند، کتاب دیگری در حوزه گاز نوشته است به نام "دیپلماسی گاز" که روز گذشته در عصر ایران معرفی شد.
همزمان با اجلاس کشورهای صادر کننده گاز، مقدمه کتاب " ژئوپلتیک گاز" را بازخوانی می کنیم:
نخستین
بار در جنگ جهانی دوم بود که اصطلاح ژئوپلتیک در حوزه ی انرژی، خود را به منصه ی
ظهور گذاشت. در آن هنگام ارتش آلمان، باقدرت جبهه های شرق رادر می نوردید و کشورها
را یکی پس از دیگری فتح می کرد،اما ناگهان بامشکلی مواجه شد که گرچه در ابتدا کوچک
به نظر می رسید؛ اما در نهایت، علت پنهانی در شکست این ارتش افسانه ای بود. کمبود
سوخت برای تانک ها و خودرو ها پاشنه آشیلی بود که علیرغم برخورداری آلمان از
هنرهای نظامی و مدیریتی، ورق را به نفع متفقین چرخاند و هیتلر در عین ناباوری
شاهد درهم شکستن قوای نظامی خود بود.
این چنین بود که شناسایی و دسترسی به منابع انرژی به عنوان یکی از مشخصه های اصلی در سیاست خارجی و روابط بین الملل، مورد توجه کشورها، به ویژه کشورهای صاحب قدرت قرارگرفت.
به تدریج کشورهای دارای منابع غنی هیدروکربنی، مورد توجه و اهمیت قرار گرفتند و کشورهای نیازمند به این منابع، به دنبال راهیابی و دسترسی به این منابع شدند.
بدین ترتیب جهان وارد دوره جدیدی از رقابت، تعامل و ستیز شد که محور اصلی این معادلات "انرژی" بود.بسیاری از تشکل ها و سازمان ها در حمایت از تولیدکنندگان انرژی تاسیس شدند، و در آن سو، بسیاری دیگر محور توسعه اقتصادی- سیاسی در حمایت از مصرف کنندگان و نیازمندان ایجادشدند، تا به نوعی معادلات و ادبیات بین الملل وارد فضایی کاملا متفاوت با نیمه ی اول قرن بیستم شود.
آنچه تا پیش از شروع هزاره ی
سوم محور چنین تعاملات بین المللی قرار گرفت، "نفت سیاه" یا به نام اصلی
آن "طلای سیاه" بود. کشورهای صاحب قدرت، حوزه ی نفوذ خود را متفاوت از
آنچه که پیش از این بود، معطوف به مناطقی کردند که نفت خام به وفور یافت می شد.
خاورمیانه با دارا بودن 60 درصد از نفت، تمامی نگاه ها را در نیمه ی دوم قرن بیستم
متوجه خود کرد. بسیاری از کشورها که تا پیش از این، کمترین نقشی در تعیین معادلات
بین المللی داشتند، به یکباره مورد توجه قرار گرفتند، و نقش تعیین کننده ای- حداقل
در منطقه- به خود اختصاص دادند.
اما با
شروع هزاره ی سوم و پیشرفت چشمگیر فن آوری، و نیز اهمیت حفظ محیط زیست و فشار های
بین المللی در این خصوص، گاز طبیعی به یکباره در معادلات اقتصادی نقش مهمی یافت.
سازگاری این سوخت استراتژیک با محیط زیست و کشف ذخایر مهم آن، باعث شد تا کشورهای
مصرف کننده به عنوان جای گزین مناسب نفت به آن توجه کنند.
سرمایه گذاری عظیم قطر و
ایران در میدان گازی مشترک پارس جنوبی در خلیج فارس، جهان انرژی را وارد مرحله ای
جدید از " ژئوپلتیک انرژی" کرد.
مذاکرات
پی در پی در خصوص احداث خطوط لوله گاز صادراتی، محور مهم ترین مذاکرات بین المللی
قرار گرفت، کشورهای صادرکننده گاز گرد هم آمدند و سازمانی مجزا از آنچه که" OPEC"
بود تشکیل دادند.
گرچه نفت کماکان در معاملات جهانی اقتصاد نقش تعیین کننده ای
دارد، اما پیش بینی ها حاکی از آن است که در آینده ای نزدیک، این "گاز
طبیعی" است که نقشی کاملا مشخص در ژئوپلتیک انرژی ایفا خواهد کرد.
از این رو
کشورهایی که دارای منابع غنی از این سوخت هزاره ی سوم هستند، مورد توجه جامعه
جهانی قرار گرفتند و از سرمایه تا فن آوری را به سوی این منابع سرازیر می کنند.
اما آنچه که باعث شد تا گاز طبیعی به عنوان سلاحی کاربردی در معاملات سیاسی مورد
استفاده قرار گیرد،رویارویی روسیه و اروپا به هنگام قطع گاز ارسالی به این قاره
بود.
روسیه که با اجرای سیاست های ولادیمیرپوتین، مصرف داخلی انرژی را به حداقل
رسانده و صادرات را- چه در حوزه ی گاز طبیعی- نزدیک به دو برابر رسانده بود، به
عنوان یک کشور تولید کننده و صادر کننده کاملا قدرتمند عمل می کند.
صادرات بیش ازهفت
میلیون بشکه نفت خام در روز و تسخیر 25 درصد از بازار اروپا در حوزه گاز طبیعی که
تا سال 2030 به 60 درصد تخمین زده می شود، این کشور را در حوزه "ژئوپلیتیک
انرژی" منحصر به فرد کرده است.
از اینجا بود که غرب وارد مرحله جدیدی از
گفتگو با روسیه شد و معاملات و تعاملات آن ها، روی جامعه جهانی به یکباره تغییر
کرد. از سوی دیگر روسیه به عنوان کریدور اتصال غرب به خاور دور در حوزه ی انتقال
انرژی نیز سهم به سزایی داشته و خطوط لوله گازطبیعی در حدود 150 هزار کیلومتر و
چندین ایستگاه کمپرسور اتقال گاز را مدیریت می کند که شرکت گاز پروم به عنوان شرکت
دولتی در حوزه گاز متولی آن می باشد.
بدیهی است که گاز طبیعی به عنوان سلاحی کارآمد در معاملات سیاسی- اقتصادی نقش تعیین کننده را ایفا می کند و نفت خام به تدریج جای خود را به آن خواهد داد. کتاب پیش رو تحت عنوان " ژئوپلتیک گاز " از نویسنده توانا تیموتی ای.بون وان جسی سعی در بازگویی این مهم دارد. گرچه در این کتاب روسیه به عنوان محور اصلی در حوزه گاز طبیعی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است، اما بازار های منطقه ای و نیز کشورهای صاحب منابع گاز و تولیدکننده در دنیای جدید نیز مورد بررسی قرار گرفته اند.
بازار بین منطقه ای گاز تحت تاثیر تغییراتی بی شمار می باشد که هم جدید و هم پیچیده اند. تنها اندکی پیش از این، کمتر کسی تصور می کرد که بازارهای عمده جهانی گاز به مانند امروز در هم پیچیده شوند. توسعه گاز طبیعی مایع (LNG) نقش مهمی در این تغییرات داشته است. در سال های منتهی به بحران مالی و اقتصادی (2009-2008)، ظهور الگوهای جدید بازار و تجارت، جهانی سازی بازار های منطقه ای گاز جهان را تسهیل کرده است. تغییراتی نظیر گاز غیر عرفی در ایالات متحده و اظهارات کشورهای کنونی و نوظهور صادر کننده گاز تاکیدی بر جنبه های فزاینده بازار بین منطقه ای گاز می باشد. این بازار بین منطقه ای گاز به طور اجتناب ناپذیری تحت تاثیر عوامل ژئوپلیتیک به ویژه در سیستمی با تغییر روابط بین المللی سیاسی و اقتصادی می باشد. به خصوص بازار گاز اروپا در معرض چالش هایی سیاسی و اقتصادی است که روابط روسیه، اروپا و ایالات متحده راشکل می دهند.
تحلیل بازار گاز طبیعی به گونه ای چند وجهی به ما کمک می کند تا به پیگیری پیچیدگی تغییرات سیاسی و اقتصادی در بازار گاز بپردازیم. این کتاب به گونه ای متفاوت در تلاش است تا به انرژی و گاز به طور خاص، به گونه ای چند وجهی پرداخته و پیچیدگی های مواجهه روسیه با بازار بین منطقه ای سیال و متغیر گاز را توضیح دهد، به طوری که مشخص نمودن جنبه های اقتصادی- استراتژیک سرمایه گذاری در زیر ساخت های گاز پرداخته است و بر ساختارهای بازار و تشریک مساعی تاکید می ورزد.
خواننده در این کتاب می تواند الگوهای جهانی اقتصادی و سیاسی را در زمینه ی ژئوپلتیک از نظر گذرانده و در پایان به درکی از چشم اندازی مبتنی بر جهانی با محور " گاز طبیعی" نائل گردد.امید است که مورد قبول واقع گردد.