عصرایران - گروه هنر و تجربه، جلسه نقد و بررسی فیلم «خواب تلخ» را عصر دیروز (۶ دی ۱۳۹۴) با حضور محسن امیریوسفی (کارگردان و نویسنده)، بایرام فضلی (مدیر فیلمبرداری)، محمدرضا دلپاک (صداگذار) و امیر پوریا (منتقد) در خانه هنرمندان ایران برگزار کرد.
خواب تلخ که بعد ۱۲ سال رنگ پرده سینما را به خود دید در این جلسه میزبان مخاطبان بسیاری بود و سالن از جمعیت پر بود. در ابتدای این نشست امیر پوریا از عوامل دعوت کرد تا به روی صحنه بیایند تا بحث پیرامون فیلم را آغاز کنند.
امیر پوریا به عنوان مقدمه به فاصله طولانی تولید تا اکران فیلم اشاره کرد: نمیتوان تغییر را در طول گذر زمان کتمان کرد، هرچند شاید تغییرات در «خواب تلخ» زیاد به چشم مخاطب نیاید و این فیلم برای امروز باشد.
محسن امیریوسفی هم در شروع صحبتهایش از حضور حاضرین در سالن برای تماشای فیلم و اکران شدن آن بعد از ۱۲ سال ابراز خرسندی کرد و جای تمام عوامل فیلم به ویژه عمو اسفندیار را خالی دانست: چند روز قبل از نشست به او زنگ زدم و خواستم که برای جلسه بیاید و خیلی حرفهای برخورد کرد، او پرسید من چرا باید بیایم؟ من همه حرفهایم را در فیلم زدم، اگر فیلم جدید داری میآیم در غیر این صورت از همه عذرخواهی کن.
او در ادامه از خوشحالیاش برای اکران فیلم گفت: باید از حضور گروه هنر و تجربه خوشحال باشیم که فیلمهایی از این دست را اکران میکند. در هرجای دنیا اگر راجع به حق اکران فیلم حرف بزنیم همه معتقدند که هر فیلمی باید روزی اکران شود اما متاسفانه دهههای مختلفی بود که گویا این حق فراموش شده بود تا خوشبختانه گروه هنر و تجربه به وجود آمد و به نظر من یکی از بهترین اقدامات جناب دکتر ایوبی بود که در حوزه سینما افتاد. من پیش از اکران خواب تلخ فکر نمیکردم این فیلم تا این حد مورد لطف مردم قرار بگیرد و به نوعی جواب زحمات همه عوامل فیلم داده شد. همان سالی که فیلم به جشنواره کن رفت، من با چشمی گریان و با چشمی خندان بودم. چشم خندان به علت استقبالی که از یک فیلم ایرانی در جشنواره کن شد و چشم گریان به علت اینکه حق این فیلم بود تا اولین نمایشش در ایران باشد که متاسفانه مهیا نشد اما اکران در گروه هنر و تجربه که بارها به سانس فوقالعاده کشید و سالنها همیشه پر بود برایم جای خوشحالی دارد و بی شک هیچکس مانند محسن امیریوسفی قدردان این همه لطف نیست.
بایرام فضلی که این روزها فیلم «باز هم سیب داری؟» در گروه هنر و تجربه را به عنوان کارگردان در حال اکران دارد، درباره دو شغله بودن خود چنین توضیح داد: وقتی در سینما در حرفهای فعالیت میکنی، اگر بخواهی در مواقعی آن را تغییر دهی، همیشه اتفاقاتی پیش میآید که ممکن است انسان را دلسرد کند، وقتی من اولین فیلم کوتاهم را ساختم، برخی از کارگردانان انتقاد کردند و فکر کردند، به طرف کارگردانی رفتهام، به همین دلیل یک دوره رکود کاری داشتم. اما در حال حاضر هم خیلی فعال مشغول فیلمبرداری هستم، هرچند من از همان ابتدا خیلی گزیده کار بودم. شاید چند کار تجاری هم در کارنامهام بوده باشد که برای دوستانم انجام دادم. من در فیلمبرداری هم به دنبال یک کار متفاوت هستم، در حقیقت سینمایی را دوست دارم که رویاپرداز و تجاری نیست. هروقت از من میپرسند چه فیلمهایی را فیلمبرداری کردهای میگویم آنها به نمایش درنیامدهاند. امیدوارم هنر و تجربه همین راه را ادامه دهد تا بتوانیم فیلمهای با ساختارهای متفاوت را بر پرده سینما ببینیم.
در بخش دیگری از این نشست نوبت به محمدرضا دلپاک رسید تا او هم تجربه حضورش در خواب تلخ را با حاضرین در میان بگذارد: وقتی این فیلم به دستم رسید و آن را دیدم، متوجه شدم بخشهایی از دیالوگها بر روی آن گذاشته نشده و ما فقط ۲۰ روز وقت داشتیم تا فیلم را به جشنواره فیلم کن برسانیم. در ایدههایی که داشتیم قرار بر این شد تا زندگی صداها را وارد زندگی فیلم کنیم. زیرا ما همیشه سر صحنه فیلم زندگی صداها را میکشیم و سپس در پست پروداکشن زندگی صداها را با حال و هوای فیلم تعریف میکنیم. از همان ابتدا این فیلم به ما این ایده را داد تا برخی از صداها را حذف کنیم زیرا فضا به سمت انتزاعی بودن پیش میرفت و ما دوست داشتیم قصه را از گوش اسفندیار پیش ببریم، چون ما در سینما برای تماشاگر گوش تعریف میکنیم. برای دوری از فضای رئال به این نتیجه رسیدیم که یک صدانوشتی برای فیلم بنویسیم که با استقبال آقای امیریوسفی هم مواجه شدیم.
در ادامه امیریوسفی راجع به نریشنهای فیلم توضیح داد: نریشنها را در یک خانهای در سهده اصفهان ضبط کردیم. زیرا فکر کردم حضور عمو اسفندیار در یک استودیو با یک گوشی حرفهای به نوعی برای او کسرشان به حساب میآید. این کار نهایت حرفهای بودن برای ضبط صدا هست اما من فکر کردم عمو اسفندیار باید در خانه به بالش خود تکیه دهد و ما صدایش را ضبط کنیم.
اشاره امیریوسفی به این نکته بحث را به چگونگی حضور نابازیگر در فیلمهای امیریوسفی کشاند. پوریا در این مورد عقیده داشت: همیشه حضور بازیگر غیرحرفهای در فیلمهای محسن امیریوسفی شکل ویژهای دارد و جای بحث دارد. زمانی که خواب تلخ ساخته شد من حس میکردم با وجود همه تجربههای قبلی یک کار تازه در زمینه استفاده از بازیگر غیرحرفهای صورت گرفته که امروزه هم با وجود نمونههای بعدی تازگی دارد و تکرار نشدهاست. در حقیقت بازیگر غیرحرفهای هیچ نوع جایگزینی نمیتواند داشته باشد، حتی در نوع لهجه و برخوردش با کلمات و چیزهایی که عادات گفتاری فردیاش هستند.
نحوه انتخاب موسیقی و صداگذاری فیلم هم نکته دیگری بود که دلپاک درباره آن صحبت کرد: ما در حقیقت برای این فیلم مبنا بر صدا نگذاشتن قرار دادیم. یعنی در جاهایی صدا را حذف و به جای آن عناصر دیگری را جایگزین کنیم. برای مثال در فیلم یک شومینه داشتیم و از صدای آن استفاده کردیم تا ترس را ایجاد کنیم و یا صدای ساده در زدن ! در جایی صدا مکمل تصویر است و در جایی دیگر صدا ارزش افزوده تصویر است. اما راجع به موسیقی باید بگویم که به نظر من موسیقی باید با ایدههای فیلم هماهنگی داشته باشد و در واقع وقتی فیلم مونتاژ میشود گویی یک تئاتر است که ما مشغول دیدن آن هستیم. صدا وقتی به فیلم میآید گویی روح به آن دمیده میشود و کارگردانی که به این مساله آگاه باشد، راحتتر میتواند این روح را به فیلمش بدمد. موسیقی خواب تلخ انتخابی بود و با تار بدخشان نواخته شده بود.این انتخاب به این دلیل بود که ما به این نتیجه رسیده بودیم که این فیلم موسیقی زیر خاکی میخواهد تا از جنس خود فیلم باشد.
در پایان این نشست امیریوسفی در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران درباره ساخت فیلم کوتاه و همکاری دوباره با اسفندیارعنوان کرد: فضای ساخت فیلم کوتاه را دوست دارم و اگر امکانش فراهم شود ممکن است دوباره با عمو اسفندیار همکاری کنم.
«خواب تلخ» از دوم آذر در گروه هنروتجربه اکران شد و نمایش آن همچنان ادامه دارد.