عصرایران - برسر تیم ملی امید دعواست . دعوایی که از سرهزینه های این تیم شروع شده و حالا به حضور و عدم حضور کی روش در تمرینات این تیم رسیده است. دعوایی که فعلا یک طرفش وزارت ورزش است و طرف دیگرش حبیب کاشانی .قسمتی از دعوا بر سر این است که هزینه های تمرینات و اردوهای تیم امید را چه کسی انجام داده ؟هزینه هایی میلیاردی که باتوجه به مدارک به نظر وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال انجام داده اند و سرپرست تیم امید هم درست هزینه شان کرده یا اینکه او هم از جیب اش هزینه هایی را کرده و ...
مساله اصلی اینجاست که به نظر می رسد امید به صعود تیم ملی سبب شده که جدال های رسانه ای آغاز شود. جدال هایی برای سهم خواهی از موفقیت تیم ملی امید. ان شاالله که تیم ملی امید به المپیک می رسد و این افتخار شکستن رکورد 40 ساله اینقدر بزرگ خواهد بود که هم به وزارت ورزش غنیمت برسد و به هم حبیب کاشانی سهمی برسد و هم فدراسیون فوتبال . اما اگر زبانمان لال و دور از جان تیم ملی امید نتیجه نگرفت چطور؟
آیا آن زمان حبیب کاشانی می تواند مدعی شود که چون هزینه های خوبی برای آن تیم کرده است در نتیجه گیری اش سهیم نیست. وزارت ورزش یا فدراسیون فوتبال چطور؟
یکی از مهمترین مسائل در مورد تیم ملی امید فعلی سرمربی اش است. محمدخاکپور که در جریان انتخابش به عنوان سرمربی تیم امید همه سهم داشته اند. مردی که اگر ایران را به المپیک برساند حتما فدراسیون و وزارت و کاشانی به انتخاب شان خواهند بالید اما اگر تیم ملی نتیجه نگرفت چطور ؟ اگر تیم امید مثل همین بازی قطر مشکل تاکتیکی و تجربه سرمربی داشت و در بازی یک چهارم نهایی مقابل ژاپن نتیجه نگرفت چطور؟
برای آن روز باید یک چیز را یاد آوری کرد . سرمربی تیم ملی امید نلو وینگادا بود که - به خاطر نتیجه های بد در بازی های آسیایی - و با فشار وزارت ورزش برکنار شد . گزینه اول حبیب کاشانی ، زلاتکو کرانچار بود که وزارت ورزش صلاحیت او را برای سرمربیگری تیم ملی امید تایید نکرد و گزینه دوم حبیب کاشانی محمدخاکپور بود که بدون مشکل هدایت تیم امید را برعهده گرفت.
او را حبیب کاشانی انتخاب کرد ، وزارت ورزش پذیرفت و سنگ اندازی نکرد و فدراسیون فوتبال هم قراردادش را تنظیم کرد. اینها باشد برای روزی که ان شاالله نمی آید. برای روزی که خدای نکرده تیم پرستاره امید ایران به خاطر بی کفایتی فنی از مسابقات کنار رفت.
برای روزی که یک ملت می مانند و یک آرزوی به باد رفته. برای روزی که دیگر هیچ کس مشکلات و ایرادها را به گردن نمی گیرد. برای روزی که در شکست نه وزارت ورزش چیزی را به گردن می گیرد نه حبیب کاشانی خود را مسوول می داند و نه فدراسیون پذیرای مشکل اش است.