صدرا محقق در روزنامه شرق نوشت:
در منطقه نهم پاریس در خیابان اسمن (Haussmann)، دفتر روزنامه فیگارو در یکی از ساختمانهای تاریخی واقع شده است. ساختمانی که فضای داخلیاش برخلاف نمای بیرونی آن که شبیه همه ساختمانهای آن منطقه از شهر پاریس است، تجهیزاتی مدرن دارد و به سبک و سیاقی نو بازسازی شده.
فیگارو از قدیمیترین روزنامههای فرانسه است که با تیراژ ٣٣٠ هزار نسخه چاپی، این روزها پرتیراژترین روزنامه فرانسه محسوب میشود. عصر روز جمعه ٢١ آذر سری به تحریریه فیگارو زدم تا با روزنامهنگاران مشغول به کار در آن از حالوهوای یک تحریریه فرانسویزبان در قلب پاریس گزارشی آماده کنم. این گزارش حاصل آن روز است.
حضور من در تحریریه فیگارو حدود یک ماه پس از حملات تروریستی داعش در پاریس انجام شد. روزهایی که در این شهر برای حضور در بیشتر مکانهای عمومی و فضاهای سربسته، اعم از رستوران، موزه، اماکن تاریخی و پاساژها و فروشگاههای بزرگ باید از گیت امنیتی عبور میکردی و بازرسانی زیر لباسهایت را چک میکردند؛ طبیعتا از ترس ورود حملهکننده انتحاری به آن محل و برای جلوگیری از وقوع چنین رویدادی.
برای ورود به فیگارو هم، جلوی در ورودی یک گیت امنیتی گذاشته بودند، مشابه چنین گیتهایی که شبیه چارچوب یک در هستند، در همه فرودگاهها و جلوی قسمت ورود به سالن انتظار وجود دارد، نمیدانم گیت ورودی فیگارو فقط مربوط به آن چند روز بود یا قبل و بعد از آن روزها هم آنجا هست. قبل از ورود به تحریریه این روزنامه با ژرژ ملبرونو خبرنگار سرویس بینالملل این روزنامه که تاکنون چند باری به تهران سفر کرده است و خبرنگار حوزه خاورمیانه فیگارو است، هماهنگ کرده بودم. پیش از رسیدنم به محل قرار او نبش کوچهای که در ورودی ساختمان در آن واقع شده بود، منتظر ایستاده بود.
با هم وارد ساختمان شدیم و از همان جلوی در شروع به معرفی بخشهای مختلف تحریریه کرد. فضای کلی تحریریه فیگارو شبیه اغلب روزنامههای بزرگ ایران است، بعضی از سرویسهای مختلف روزنامه در یک سالن بزرگ و حول یک میز بزرگ قرار دارند و میز و صندلی و مانیتورهای هر خبرنگار دورتادور این میز چیده شدهاند. جلوی هر خبرنگار به جای یک مانیتور دو مانیتور قرار دارد.
خروجی مؤسسه فیگارو فقط روزنامه چاپی نیست، در این ساختمان هم مطالب و خوراک مجله – مادام فیگارو - و هم وبسایت و یک بخش تلویزیون اینترنتی بهروز و آماده میشوند. در این ساختمان مجموعا کارکنان شامل روزنامهنگارها، عکاسان، مدیران و تکنیسینهای بخشهای مختلف شامل پشتیبانی سایت، حروفچینی، ویراستاران و... نزدیک به ٥٠٠ نفر میشوند.
بیشترین تعداد اعضای تحریریه هم در خود روزنامه فیگارو کار میکنند؛ در مجموع حدود ٣٠٠ نفر روزنامهنگار و عکاس و دبیر سرویس و.... به این تعداد باید نزدیک به ٤٠ خبرنگار آزاد یا حقالتحریری- فری لنس- در شهرهای مختلف فرانسه مانند تولوز، لیون، مارسی و... و همچنین در دیگر نقاط جهان را اضافه کرد. فیگارو هماکنون در ٩ شهر جهان مانند واشنگتن، بروکسل، بیتالمقدس، پکن و... دفتر دارد که به فراخور موضوع و سوژه برای وبسایت، مجله یا روزنامه مطلب و گزارش تولید میکنند.
بخشهای مختلف این روزنامه فرانسوی شامل این گروههاست: سیاسی، اقتصادی، بینالملل، اجتماعی و فرهنگ. گروه اجتماعی فیگارو که در مجموع شامل هفت خبرنگار و دبیر هستند، خبرهای حوزههای پلیس و حوادث، محیط زیست، آموزشوپرورش، مذهب و روزنامهنگاری تحقیقی و... را منتشر میکنند.
اعضای تحریریه فیگارو میگویند نهفقط به لحاظ تیراژ، روزنامه آنها پرفروشترین روزنامه فرانسه است، بلکه وبسایتشان هم با میانگین بازدید یکمیلیونو ٧٠٠ هزار نفر در ماه پربازدیدترین وبسایت فرانسه است.
بین بسیاری از روزنامهنگاران ایرانی یک اصطلاح ضربالمثلگونه درباره لوموند، دیگر روزنامه فرانسوی رایج است، که شأن نزول و محل استفادهاش زمانی است که کسی پرمدعا باشد: «فلانی طوری رفتار میکند انگار توی لوموند مشغول به کار است». روزنامه لوموند به لحاظ تیراژ در فرانسه بعد از فیگارو قرار میگیرد، تیراژ آنها دستکم ٣٠ هزار نسخه کمتر از فیگارو است، البته این ادعایی است که خبرنگاران این روزنامه مطرح میکنند.
کسی که در ایران روزنامهنگاری کرده باشد، میداند که با درآمد روزنامهنگاری نمیشود بهتنهایی زندگی کرد. میزان حقوق و دریافتی در این شغل؛ اگر کسی تنها یک جا کار کند، بههیچوجه جوابگوی هزینههای زندگی دستکم در تهران نیست.
بر همین اساس، از اعضای تحریریهای فیگارو درباره حق و حقوقشان پرسیدم؛ آنها میگویند: «اگر کسی در فرانسه در یک رسانه معتبر مثل فیگارو خبرنگار ثابت باشد، درآمد ماهانه به اندازهای هست که بهتنهایی جوابگوی زندگی و داشتن پسانداز و... باشد، اما در اینجا هم خبرنگاران حقالتحریر که کارشان مطلب نوشتن برای رسانههای مختلف و پولگرفتن در ازای هر مطلب است، زندگی سختی دارند و درآمدشان اندک است. این روزنامهنگاران هر روز مشکلاتشان هم در حال افزایش است».
ژرژ ملبرونو در دو، سه سال اخیر دستکم دوبار به ایران آمده است و برای فیگارو از تهران گزارش و گفتوگو نوشته است. طبق گفته خودش، او در این سالها غیر از ایران به کشورهای دیگر خاورمیانه هم رفته است. از او درباره مأموریتهای کاریاش پرسیدم، اینکه چه مقدار از هزینه و هماهنگی چنین سفرهایی را روزنامه فیگارو تأمین میکند.
طبق گفته او این سفرها طبق قواعد و قوانین کار برای روزنامه است و فیگارو همه هزینههای این سفرها را تأمین میکند؛ چراکه این سفرها یک مأموریت کاری به حساب میآید. او البته ادامه میدهد: فیگارو در فرانسه جزء رسانههایی است که درآمدزاست، اما رسانههای زیادی در فرانسه وجود دارند که با مشکلات مالی مواجه هستند، حتی وضعیت مالی ما هم مثل قدیم نیست و الان باید خیلی به بودجه و مشکلات مالیمان توجه کنیم تا سفرهای اینچنینی با هزینه کمتری تمام شوند.
طبق گفته اعضای تحریریه این روزنامه، درآمدهای فیگارو همه متکی به آگهیهای چاپشده در روزنامه، آگهیهای سایت و فروش تکنسخهای روزنامه است. این روزنامه از جایی- مثل دولت یا احزاب سیاسی و...- کمک مالی نمیگیرد و هزینههای آن را خودش باید تأمین کند.
در وبسایت فیگارو البته همه مطالب تولیدی بهرایگان در اختیار مخاطبان قرار داده نمیشود و تنها بخشی از آنها را میتوان دید، برای دیدن همه مطالب و بهخصوص مطالب و گزارشهای تولیدی یا پیدیاف روزنامه باید هزینه و اشتراک ماهانهای پرداخت شود.
در ١٠ سال اخیر افزایش دسترسی به اینترنت و بیشترشدن وبسایتها و خبرگزاریها که مطالبشان را روی اینترنت منتشر میکنند و همچنین فعالشدن شبکههای اجتماعی، منجر به آن شده است که رسانههای چاپی مانند روزنامهها و مجلات با کاهش تیراژ و فروش و در پی آن کاهش درآمد مواجه شوند.
اهالی فیگارو اما میگویند آمارهای تیراژ در این سالها نشان میدهد میزان فروش این روزنامه تغییر خاصی نکرده است چراکه در فرانسه قشر میانسال و پیر همچنان مانند گذشته مشتری نسخه چاپی روزنامه هستند و به خواندن فیگارو روی کاغذ علاقهمندند، اما بر اساس آمارها بخش بیشتر مخاطبان سایت را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند.
از جمله دیگر مسائل روز دنیای خبرنگاری در همه جای دنیا، وابستهشدن بیشتر روزنامهنگاران به مطالب اینترنتی است، تغییر رویکردی که از آن با عنوان پایان روزنامهنگاری میدانی و شروع یا افزایش روزنامهنگاری پشتمیزنشینی و به کمک گوگل گفته میشود.
طبق گفته خبرنگاران باسابقه فیگارو این وضعیت شامل حال این روزنامه و دیگر رسانههای فرانسوی هم شده است. آنها میگویند بخشی از روزنامهنگاران جوانتر که با اینترنت هم آشناتر هستند، تمایلی به روزنامهنگاری میدانی ندارند و بیشتر کارهایشان را از پشت میز و با گوگلکردن مطالب مینویسند، اما یکی از اعضای تحریریه فیگارو که بیشتر از ٢٠ سال تجربه کار روزنامهنگاری دارد و با دنیای پیش از اینترنت هم آشناست، دراینباره میگوید: «تجربه و آشنایی درست با محیط و حوزه کاری تنها با حضور در محلی که قرار است درباره آن گزارش بنویسید، فراهم میشود، آنها اما این تجربه را ندارند. بارها شاهد بودهایم یک روزنامهنگار پشتمیزنویس، درباره یک کشور خاص، مثلا کشور شما ایران مطلب نوشته است اما چون با پیچیدگیهای فضای سیاست داخلی ایران آشنا نیست، مطالبی با اشتباهات فاحش نوشته و منتشر کردهاند، اینها تفاوتهای این دو مدل روزنامهنگاری است».
بعد از پرسش و پاسخها درباره نحوه و شیوه روزنامهنگاری در فیگارو و فرانسه، از اعضای تحریریه این روزنامه دو سؤال سیاسی پرسیدم؛ یکی درباره ایران و دیگری درباره کشور خودشان فرانسه.
سؤال درباره ایران به این شرح بود: نگاه جامعه فرانسه و همچنین رسانهها و روزنامهنگاران فرانسوی پس از آمدن دولت روحانی و پیش از آن چگونه بود و حالا چگونه شده است؟ و این پاسخی بود که شنیدم: «در زمان دولت اصلاحات، نگاه فرانسویها به ایران تغییر عمده و بزرگی کرد و دوره درخشانی بود، پس از آن اما با آمدن احمدینژاد، واقعیت این است که همه چیز عوض شد و به نظرم وضعیت و نوع نگاه فاجعه شد. از سال ٢٠١٣ و پس از انتخابشدن حسن روحانی بار دیگر این نگاه بهبود پیدا کرده و به سمت بهترشدن در حال تغییر روزافزون است. اگر یادت باشد در مذاکرات هستهای هم موضع فرانسه نسبت به ایران از دیگر کشورهای ١+٥ سفت و سختتر بود، رسانهها هم حامی این موضع دولت بودند، چراکه حاصل دورهای بود که از ایران تجربه کردیم. اما حالا نگاهها همانطورکه گفتم عوض شده و بهبود پیدا کرده است».
سؤال دومم اما درباره فرانسه و وضعیت اجتماعی این کشور بود. کسی که تجربه یکی، دو هفته حضور در پایتخت این کشور را داشته باشد و مناطق مختلف و بافتهای اجتماعی آن را ببیند، شاهد نوعی شکاف و فاصله اجتماعی تقریبا عمیق بین قشر سیاهپوستان و عربزبانهای فرانسوی با ساکنان سفیدپوست آنجا خواهد بود. نمونهها و شواهد این شکاف را در برخی نقاط پاریس بهوضوح میتوان مشاهده کرد.
برخی از تحلیلگران حتی معتقدند پیوستن تعداد زیادی از اهالی این کشور به داعش و سفر به سوریه نه لزوما ناشی از تمایل به رادیکالیسم اسلامی بلکه ناشی از موقعیتی است که در فرانسه تجربه کردهاند. در چنین وضعیتی آینده فرانسه را چطور میبینید؟ با محوریت همین سؤال از یکی از اعضای تحریریه فیگارو، نظرش را پرسیدم و جوابی که داد به این شرح بود:
«به نظر من این اتفاقات ترکیبی از همه اینهاست، مخصوصا اینکه خیلی از اینها که از فرانسه به سوریه رفتهاند از بخشهای فقیرنشین جامعه ما نبودند بلکه از بخشهای متوسط بودهاند، مسئله همانطورکه گفتی، ریشه در پذیرفتهشدن در جامعه فرانسه و مسائل اجتماعی و شکافها و نابرابریها دارد، بر همین اساس من آینده فرانسه را به این لحاظ تاریک میبینم».
از زمانی که دوره انتشار فیگارو روزانه شد و هر روز به دست اهالی فرانسه رسید، دقیقا ١٥٠ سال میگذرد. این نشریه فرانسوی ابتدا در سال ١٨٢٦ به شکل هفتهنامه شروع به انتشار کرد، ٤٠ سال بعد و در ١٦ نوامبر سال ١٨٦٦ این هفتهنامه به روزنامه تغییر وضعیت داد و از آن زمان تاکنون به عنوان روزنامه در حال انتشار است. اولین نسخه فیگارو در اولین روز انتشار ٥٦ هزار نسخه فروش کرد که یک رکورد در زمان خود و بین دیگر روزنامههای فرانسوی محسوب میشود.