عصرایران- - "باران سنگ در جنوب، سیلاب اشک در شمال!" این شاید کوتاه ترین تعریف از هفته 27 لیگ برتر فوتبال ایران باشد.
صدر جدول قرمز ماند و آبی های استقلال در تهران و در یک نمایش چشم نواز توانستند فولاد خوزستان را با سه گل بدرقه کنند. سه گل در حضور تنها 15 هزار تماشاگر! اینکه هواداران استقلال هنوز از نتیجه داربی دل چرکین هستند آیا دلیل خوبی برای تنها گذاشتن تیم شان است که هنوز یکی از گزینه های کلیدی قهرمانی به شمار می رود؟
روزنامه نگاری نوشته بود: رسم قشنگی نیست که زندگی را به کامشان تلخ کنیم اما تا قلبشان ایستاد، بگوییم فلانی به "تیم منتخب بهشت" اضافه شد! اگر پنج درصد حرمتی که الان برای هادی نوروزی قائلیم را قبل از مرگش ادا میکردیم، احتمالاً عروسی پسرش را هم میدید. یا این جماعت خندان که با سد معبر و مزاحمت در میدان تجریش و آلودگی صوتی در بیمارستان، "تشییع جنازه نمادین" راه انداختند! (برای مرگ مهرداد اولادی) چرا نمادین نمیروند درب منزل اکبر کارگر جم (استقلال و تیم ملی) که شیمی درمانی کرده، حالش را بپرسند؟ نمادین سراغی از منوچهر شفقتیان (پرسپولیس و تیم ملی) نمیگیرند که لبهایش را دوخت.
هیچکدام از این حرف های خوب و گله های به حق باعث نشد که وقتی مازیار زارع در انزلی گل نخست را در پیروزی 3-2 مقابل سایپا وارد دروازه این تیم کرد و به سمت تابلو بزرگی که عکس مهرداد اولادی در لباس ملوان روی آن نقش بسته بود، سیل اشک بر روی گونه های هواداران این تیم جاری نشود.
پیش از آغاز مسابقه محمد احمدزاده آنچنان شدید گریست که قلب همه را به درد آورد. ملوانی ها که همیشه از آنها با عنوان «قوی سپید انزلی» یاد می شد در این بازی سیاه پوشیده بودند. قوهای سیاه انزلی در میان اشک های تلخ به یاد یک جوان بی قرار که دیروز در خاک شور و نرم قائمشهر آرام گرفت، پیروز شدند اما هنوز «زخم» شان تازه است.
«زخم» تراژیک انزلی در اهواز به شکل مضحکی بازتکرار شد. در نتیجه یک مسابقه فوتبال سر 40 هوادار شکست! دلیل؟ پرتاب سنگ! این مسابقه گرچه با دو گل جرمی بنگستون به سود قرمزها تمام شد و آنها دو دستی صدر جدول را چسبیدند اما باید پرسید این «انتفاضه» فوتبالی شایسته شهری چون اهواز است؟
اینکه قبل از سوت آغاز و پایان بازی باران سنگ در آسمان شهری که همیشه از غبار چهره اش گرفته است بر روی فوتبال ببارد تا امروز چه مشکلی از فوتبال اهواز را حل کرده که هر بار تکرار می شود؟
سال 91 وقتی حسین فرکی سرمربی فولاد بود، در ورزشگاه تختی و پس از گلی که پرسپولیس علیه این تیم به ثمر رساند تماشاگری با سنگ سرش را نشانه رفت و تمام صورت آن مرد محجوب را خونین و مالین کرد. دیروز دستکم 40 هوادار به سرنوشت فرکی دچار شدند! پرتاب سنگ کدام مشکل را حل کرده است که هر بار تکرار می شود؟
استقلال اهواز با این شکست به دسته پائین تر سقوط کرد. شاگردان جوان بختیاری زاده در این فصل چندین نمایش ستایش انگیز داشتند اما برای تیمداری در این سطح به چیزی بیش از غیرت، تکنیک و اشک نیاز است. ورزش حرفه ای به پول حرفه ای هم محتاج است. چیزی که در این فصل از استقلال اهواز دریغ شد تا آنها در آغازین روزهای اردیبهشت 95 با اشک سطح اول فوتبال ایران را ترک کنند.
تساوی استقلال خوزستان و گسترش فولاد یک تعارف دیگر در حساس ترین برهه لیگ به پرسپولیس تهران برای رفتن به سوی جام قهرمانی بود. راه آهن تهران هم پس از مدتها قهر با پیروزی توانست با درخشش مهرداد محمدی 3-1 پدیده را شکست دهد.
اشک در انزلی، زخم در اهواز و یک شادی کم رمق در ورزشگاه آزادی خلاصه مهمترین بازی های روز جمعه بود. در روزهای آینده از کلاه این فوتبال خرگوش های تازه ای بیرون خواهد آمد!