مهرداد رخشنده - معاون اداره کل فرهنگی آسیا و اقیانوسیه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در ایسنا نوشت: کتاب و کتابخوانی یکی از اصول فرهنگی هر کشور است و تلاش میشود تا با ابزارهای مختلف جذابیت کتاب و کتابخوانی در بین مردم هر کشور توسعه یابد. امروزه جمعی از صاحبنظران و اندیشمندان اجتماعی، معتقدند میزان پیشرفت هر کشور و توسعهیافتگی مردمش را میتوان در حد و اندازه و سرانه مطالعه مردمان آن کشور جستجو کرد. این دیدگاه و نظریه، مقبول و معقول به نظر میآید؛ چون مطالعه را میتوان یکی از عوامل مهم توسعهیافتگی ذهن افراد و در دیدگاهی بزرگتر، توسعهیافتگی جامعه که مجموعهای از فردها و افراد است، دانست.
یک نگاه اجمالی به کتابفروشیها در چین، انسان را به یاد یک نمایشگاه کتاب در ابعاد کوچکتر میاندازد چنانکه به نظر میرسد با توجه به نوع کتابفروشیهایی که در چین وجود دارد، آن را از برگزاری نمایشگاه کتاب تا حدود زیادی بینیاز میکند. نحوه چینش و مدیریت این کتابفروشیها به گونهای است که مردم چین در این اماکن میتوانند تا دلشان میخواهد کتاب بخوانند و دست آخر آن را حتی نخرند.
ممکن است بسیاری از مسافرانی که به چین سفر میکنند، تحت تاثیر سازههای عظیم و ساختار منظم آن قرار بگیرند و در نتیجه این کشور را در یک نظر، توسعهیافته به معنی مصطلح امروز آن تلقی کنند. اما حقیقت این است که چین با وجود اینکه از بسیاری از کشورهای جهان پیش افتاده است، هنوز در مسیر توسعه قرار دارد. البته چینیها هم اعتراضی به این حرف ندارند؛ چون سر به پایین داشته و بدون هیچ ادعایی مشغول کار هستند. البته اگر برخی از کشورها را به عنوان جهان سوم و کشوری چون آمریکا را در جایگاه توسعهیافته و جهان اول بنامیم، برای چین یقیناً میتوان اصطلاحاً جایگاهی به نام جهان دوم متصور شد.
به هرحال چین مسیر توسعه را تا به اینجای کار، با گامهایی بسیار بلند طی کرده است. با مشاهدات عینی و گپ و گفتگو با مردم عادی و برخی از ایرانیان مقیم چین به راحتی میتوان پی برد شهرهایی در این کشور بودهاند که تا 10 سال پیش یک دستگاه اتومبیل هم نداشتند و فقط اتوبوس و چرخهای کوچک حمل مسافر در آنها تردد میکرده است، اما امروز دهها کارخانه تولید خودرو در آنها فعالیت دارند.
هدف از بیان این مقدمه ، رساندن بحث به بحث توسعه فرهنگ مطالعه در چین است، ولی اشاره به این گونه مسائل، همانطور که بدیهی است، ارتباط زیادی با توسعه فرهنگی دارد. توسعه در چین از 15 تا 20 سال پیش، سرعت زیادی به خود گرفته است. این موضوع به ویژه با رسیدن به سال 2008 میلادی و مهیا شدن این کشور برای برپایی مسابقات المپیک پکن و اکسپوی شانگهای در سال 2010 میلادی و ... ، شتاب بسیار زیادی به خود گرفت و به همین دلیل، مردم در زمینههای زیادی از جمله رعایت جوانب اخلاق اجتماعی، مورد آموزش قرار گرفتند. نمونه بارز این آموزشها، آموزش چگونگی روبهرو شدن با توریستها و لبخندزدن به مخاطبان خارجی بوده است!
علاوه بر این اکنون چینیها، ولع فراوانی نسبت به مطالعه کتاب دارند. اما قبل از اینکه به این موضوع و کتابفروشیها بپردازیم، بد نیست به یک اخلاق مهم که همراه با مظاهر توسعه به چپن آمده، اشارهای داشته باشیم: «اخلاق مشتریمداری»
چند سال میشود که چینیها به مشتریمداری واقعی روی آوردهاند؛ بنابراین مشتری و ارباب رجوع میتواند با ورود به مثلاً نمایندگی فروش محصولات اَپل از آخرین مدل محصولات این شرکت استفاده و در صورت تمایل آن را خریداری کند. به عنوان مثال استفاده از محصول تازه واردی چون گوشی آیفون 6 برای فردی که قدم در نمایندگی اپل گذاشته بلامانع است که البته این تمایل به استفاده، ظرف چند دقیقه به تمایل و در نهایت به خرید آن محصول منجر میشود. در این میان نباید تاثیر لبخندهایی را که فروشندگان چینی یاد گرفتهاند به لب داشته باشند، از نظر دور داشت.
حالا در کتابفروشیها هم میتوان این الگو را دید. همه جای دنیا از جمله در کشور خودمان، میتوان کتابهای کپی و افست چاپ شده را در بازارهای غیر اصلی پیدا کرد، اما متقاضیان خرید کتابهای اصیل و نجیب هم کم نیستند که حاضرند برای خرید یک رمان 100 تا 200 صفحهای حدود 30 دلار خرج کنند؛ بنابراین طبق همان الگویی که کتاب را هم مانند آیفون شش 900 دلاری، یک محصول میداند، مشتری باید به کتابی که میبیند یا به دنبالش آمده، دل ببندد تا آن را بخرد. پس برداشتن و خواندن کتاب به مدت زیاد در کتابفروشیها آزاد است. برخی از شهروندان چینی حتی با خود صندلیهای تاشوی کوچکی به کتابفروشیها میآورند و مشغول خواندن کتابی میشوند که آن را از قفسه برداشتهاند.
اگر به چند کتابفروشی اصلی و مهم در شهرهای مختلف چین سر بزنید، یکی از شاخصههای آن بزرگ و چند طبقه بودنشان است و همه طبقاتشان نیز برای فروش کتاب در نظر گرفته شدهاند.
هر طبقه از این مرکز به موضوعات مختلف اختصاص دارد. در کتابفروشیهای دیگر هم این تقسیمبندی رعایت میشود. کتابفروشیها مراکز بزرگی هستند که بخش عظیمی از آنها به محصولات پرزرق و برق، بخش کودکان و لوازمالتحریر اختصاص یافته است. البته این بدان معنا نیست که بخشهای مربوط به عرضه کتاب کوچکترند، بلکه منظور ایجاد جذابیت به مدد محصولاتی غیر از کتاب است.
علاقهمندان میتوانند آثار روز دنیا را در این کتابفروشیها به راحتی و با ترجمه چینی آن بدست آورند. حتی میتوان رمانهایی را یافت که فیلم سینماییشان امسال یا چند سال پیش ساخته شده است و در مراسم اسکار حضور داشته و یا دارند.
اما نکته مهمی که باید در این قسمت از نوشتار به آن اشاره کرد، جاافتادن فرهنگ مطالعه در میان مردم کشور چین است. گرچه این موضوع اکثریت مطلق ندارد و جمع زیادی از مردم چین هم هستند که حداقل در اماکن عمومی مطالعه نمیکنند، اما فرهنگ جاری و موجود در زمینه مطالعه در شهرهای بزرگ و توسعهیافته چین ، به دلیل احساس نیاز خود مردم این کشور به مطالعه جا افتاده است. بعد از کتابفروشیها، بیشترین جایی که میتوان مردم اهل مطالعه چینی را در آن دید، ایستگاههای مترو و واگنهای در حال حرکت است. مطالعه با موبایل و تبلت، امروزه به شدت در چین طرفدار دارد.
البته به طور تخمینی میتوان از بین حدود 10تا 12 نفر اهل مطالعه در مترو، 2 نفر را هم دید که مشغول مطالعه با نسخههای مکتوب هستند.
طبق یکی از آخرین آمارگیریها درباره سرانه مطالعه در کشورهای جهان، مردم چین در هفته هشتت ساعت کتاب میخوانند و در مجموع میانگین پنج کتاب برای هر نفر است، شاید یکی از دلایل مطالعه مردم در این کشور، از یک نیاز درونی سرچشمه گرفته و جوشیده است.
این موضوع به توسعهطلبی و برنامهریزی چینیها ارتباط دارد و هیچ عاملی نمیتواند به اندازه آن نیاز درونی و حس توسعهطلبی در این عرضه پیشبرنده باشد. البته حس توسعهطلبی را نباید با تمامیتخواهی یا روحیات استعمارگونه خلط کرد؛ بلکه صحبت اصلی در این زمینه به سختکوشی مربوط است. همچنین بیادعایی چینیها حین تلاش سخت و جدی، مثالزدنی است.