حميدرضا عسگري در سرمقاله امروز، یکم تیرماه روزنامه آفرینش نوشت: طي روزهاي اخير حركت و پيشروي ارتش عراق و نيروهاي مردمي در فلوجه موجب آزادسازي بيش از 90درصد اين استان گردد. فلوجه قريب به دوسال در اشغال بود تا بالاخره يكي از حساس ترين شهرهاي سني نشين عراق از دست تروريستهاي داعش آزاد گردد.
اهميت آزادسازي و حفظ مناطق آزادشده براي دولت عراق بسيار حائز اهميت است، چرا كه درپي آغاز عمليات فلوجه تبليغات گستردهاي از سوي كشورهاي عربي صورت گرفت تا اين عمليات را به تقابل وانتقام گيري شيعه و سني تبديل كنند. اما اين مسائل با اسكان مردم فلوجه و نجات آنها از سوي داعش مهر باطلي براين ادعاها زد، و مردم پذيراي نيروهاي نظامي بودند.
موضوع مهم ديگر كليد خوردن عمليات آزادسازي موصل است كه به زعم برخي كارشناسان ميتواند دستاوردي بزرگ براي دولت عراق باشد اگر بتواند ضمن حفظ فلوجه به سمت آزادسازي استان نينواحركت كند. اين حركت و پيشرويها تبعات سنگيني بر ساختار تشكيلاتي داعش و همچنين تضعيف رواني آنها داشته است.
لذا براي جبران مافات و تقويت بنيه خود احتمالاً شاهد حركات سنگين و كور از سوي تروريستها خواهيم بود. اين احتمال وجود دارد به سبب بنيه مالي و نظامي مناسب داعش در موصل اين گروهك بتواند ضربات سختي بر ارتش و نيروهاي مردمي وارد كند.
از سوي ديگر احتمال قوي تري وجود دارد كه داعش زير بار فشارها در فلوجه و موصل، اقدام به فرافكنيها و خالي كردن فشار رواني موجود در نقاط ديگر همچون اروپا و آمريكا نمايد. مسئله مهمي كه نگراني پايتختهاي غربي را افزايش داده اينكه داعش با وجود ضعيف شدن و تقلا براي حفظ متصرفات، در حال تغيير دادن تمركز ژئوپليتكي خود نيز هست. به عبارتي داعش براي جبران شكستهايش، درحال تغيير منطقه درگيري به سمت غرب مي باشد.
جايي كه تا قبل از بحران هاي بزرگ جنگي و بي ثباتي خاورميانه شايد تنها دغدغه اتحاديه اروپا حفظ نظام مالي و رشد و توسعه بود. کشتار و تيراندازي در اورلاندو امريکا نيززنگ خطري جدي براي غرب بود كه خطر و تهديد داعش هرلحظه آنها را تهديد ميكند.
تصور اين که نام يک سازمان تروريستي مانند داعش اين قدر بتواند تأثيرگذار باشد و ثبات جامعه، نظام سياسي، انتخابات پارلماني و رياست جمهوري دولت هاي اروپايي را تهديد کند يا تحت تأثير منفي خود قرار دهد، اگرچه تا يکي دو سال قبل کم رنگ به نظر مي رسيد، اما در حال حاضر پررنگ شده و تهديد جدي محسوب مي شود.
اين گرايش به غرب از اين بابت است كه داعش تنها نام خود و نيروهاي خود را براي تهديد اروپا برگ برنده نمي بيند، بلکه راست گرايان وجنبشهاي افراطي نيز خواسته و ناخواسته به کمک نيروي خارجي داعش مي آيند. همچنين بحران پناهجويان و سرازير شدن آوارگان جنگي به اروپا يکي ديگراز شانس ها و موقعيت هاي بزرگي بود که به ويژه احزاب افراطي اين کشورها براي تقويت و احياي خود به دست آوردند.
البته اين گرايش به سمت غرب از سوي داعش ميتواند موجب تنگ تر شدن عرصه برآنها گردد. چراكه با ايجاد بحران امنيتي در اروپا، كشورهاي غربي عزم جدي تري براي مبارزه با اين گروه تروريستي خواهند داشت. اما مسلماً اين تحقق اين نگرش بي هزينه براي غربيها نخواهند ماند.
باتمام اين اوصاف اين فشار به داعش از سوي كشورهايي همچون ايران، روسيه، عراق، سوريه و اقدامات ابهام برانگيز آمريكا، زماني ثمربخش خواهد بود كه شريانهاي حياتي داعش از سوي لابيهاي منطقهاي قطع شود و همسايگاني همچون تركيه و عربستان مانع از تقويت نظامي و اطلاعاتي آنها گردند. درغيراين صورت بايد شاهد گسترش نا امني خاورميانه به ساير نقاط جهان، به خصوص اروپا باشيم.