۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۸۲۲۰۷
تاریخ انتشار: ۰۳:۳۴ - ۰۵-۰۵-۱۳۹۵
کد ۴۸۲۲۰۷
انتشار: ۰۳:۳۴ - ۰۵-۰۵-۱۳۹۵
در گفت‎وگو با عصرایران مطرح شد

ایرانیزه شدن هنر آبستره در ایران/ محمدرضا لطفی باعث شد که نقاش شوم

ادیسه لطفی، نقاش ایرانی در گفت و گو با عصرایران از نمایشگاه جدیدش، حمایت های محمدرضا لطفی و ایرانیزه شدن هنر آبستره در ایران می گوید.
عصرایران - ادیسه لطفی این روزها در تدارک برگزاری یک نمایشگاه نقاشی در گالری عقیلی است. 41 سال دارد اما بسیار کمتر از سن و سالش نشان می دهد. معتقد است یکی از مشوق های اصلی عمویش یعنی محمدرضا لطفی بوده است. هر چند تمام تلاشش را می کند تا اسمی از استاد لطفی به میان نیاورد اما ناخودآگاه و جسته گریخته از او درباره خاطراتش می پرسیم و او پاسخ های مختصر می دهد و توضیحی زیاد ارائه نمی کند. می ترسد؛ شاید ترس از نگاه‌ها، برخوردها. در یک گفت و گو پای صحبت این بانوی نقاش نشسته‌ایم.

شنیدم یک نمایشگاه در مرداد ماه دارید. درباره نمایشگاه و زمان و محل برگزاری آن توضیح دهید.

بله. نقاشی‌هایی که در این نمایشگاه به نمایش می‌گذارم، همگی غیر فیگوراتیو و انتزاعی هستند. البته آبستره نیستند و من بیان شخصی خودم را دارم که متعلق به زمان حال است و متعلق به هیچ ایسمی در گدشته نیست. من در این کارها از طبیعت الهام گرفته‌ام. در بعضی کارهایم به اشکالی که در طبیعت موجود است، نزدیک و یا خیلی نزدیک شده‌ام و از آن اشکال و رنگ های موجود برداشت کرده‌ام. البته نقاشی‌های من در این نمایشگاه، همگی فی‌البداهه هستند و من از هیچ موضوعی کپی نمی‌کنم. زمان برگزاری نمایشگاه، ۱۵ مرداد تا ۲۱ مرداد  و محل برگزاری نمایشگاه، نگارخانه عقیلی در شهرک غرب است.

چه شد که به یکباره و بعد از چندین سال دوری از گالری های تهران، دوباره به فکر برپایی نمایشگاه در تهران افتادید؟


حقیقت امر این است که من در سال ۱۳۸۶ دوباره دانشجو شدم و برایم برگزاری نمایشگاه نقاشی مقدور نبود. بدین علت که دکوراسیون داخلی می‌خواندم و واحدهای درسی وقت زیادی از من می گرفت. اما نقاشی می‌کردم و هیچ گاه در این مدت و چه زمانی‌که کار می‌کردم از نقاشی کردن دور نیفتادم. بعد از اتمام درسم در ۱۳۸۸، در چند شرکت تبلیغاتی و دکوراسیون داخلی و موسسه فرهنگی هنری مشغول به کار شدم و باز چون کارم خیلی زیاد بود، فرصتی برای برپایی نمایشگاه نقاشی نداشتم. در ضمن برای چند سال هم بیمار بودم و همین موضوع هم مزید بر علت شد. تا اینکه از تهران به شهر خودم، گرگان مهاجرت کردم و آنجا در فضای آرام و در طبیعت زیبای گرگان قرار گرفتم و زندگی‌ام را دوباره آغاز کردم و حالم کم‌کم بهتر شد تا اینکه طی دوسال و نیمی که در گرگان اقامت داشتم، دو نمایشگاه در آتلیه شخصی‌ام (آتلیه ماه‌گینه) برگزار کردم که با استقبال بسیار زیادی مواجه شد. همین‌ها سبب شد تا امسال احساس کنم دوست دارم نمایشگاهی در تهران داشته باشم.

شنیدم که شما برادرزاده مرحوم محمدرضا لطفی(موسیقیدان)هستید. گویی هنر در این خانواده موروثی است.

بله. من برادرزاده استاد محمدرضا لطفی هستم. هر کدام از افراد خانواده لطفی، چه آنان که مرحوم شده اند و چه آنان که در قید حیات هستند، به نوعی هنرمند بوده و هستند و یا هنر را در کنار رشته تحصیلی دیگری دنبال کرده‌اند. به هرحال اکثریت حرفه‌ای بوده و هستند. به عنوان مثال عموی بزرگم که مرحوم شده‌اند، نوازنده چیره‌دست تار بودند که استاد لطفی با شنیدن صدای ساز ایشان عاشق موسیقی شدند.

آیا خاطره ای از استاد لطفی درباره نقاشی یا موسیقی دارید؟

بسیار زیاد. استاد لطفی باعت شدند که من نقاش شوم. یادم هست خیلی سال پیش که از آمریکا به ایران و به منزل من آمده بودند، از من پرسیدند این نقاشی‌هایی که روی دیوار هست متعلق به کدام نقاش است؟ من هم در پاسخ گفتم که اینها کارهای خودم هستند و ایشان کلی متعجب شدند! از آن تاریخ به بعد کارهای نقاشی من را دنبال می‌کردند و به من می گفتند: «تو باید یک نقاش بشوی.» این آرزوی ایشان در مورد من بود و من هم سعی کردم به آن جامه عمل بپوشانم. چون استاد لطفی هنرمند بسیار بزرگی بودند و نظر ایشان برای من بسیار مهم بود؛ خودشان هم به نقاشی علاقه‌مند بودند و نقاشی می‌کردند و ما جلساتی را با هم می‌گذاشتیم و نقاشی می‌کردیم. ایشان همیشه مشوق من بودند و دوست داشتند نمایشگاه نقاشی بگذارم. برای همین بعد از اینکه مرحوم شدند، هر موقع نمایشگاه نقاشی می گذارم، فکر می‌کنم که روح ایشان را خوشحال کرده‌ام.

اگر بخواهیم پیشگامان سبک نقاشی انتزاعی را در ایران و به ویژه دوره معاصر بررسی کنیم، چه می توانید بگویید؟

پس از رها شدن نسبی بخشی از نقاشی سنتی ایران از سنت های دست و پاگیر و بسته کلاسیسیسم و ناتورالیسم، دهه ۲۰ فرصتی بود تا اندکی از مباحت نوینی که ده ها سال از طرح آنها در غرب گذشته بود به جامعه هنری ایران راه یابد و این اتفاق از طریق چاپ مقالات در مجلات صورت می‌گرفت. در دهه ۳۰ و ۴۰ به دلایلی از جمله ارتباط بیشتر ایران با کشورهای غربی و مسافرت تعدادی از هنرمندان و دانشجویان ایرانی به اروپا برای تحصیل و بازدید از موزه‌ها و نمایشگاه‌ها، نقاشان کشور ترغیب شوند تا با رها ساختن سنت های خود و آموختن برخی مختصات نقاشی مدرن، آن را بپذیرند و البته همیشه کششی که بین نقاشی مدرن از یک سو و نقاشی ریالیستی و ناتورالیستی از سوی دیگر بود، هیچ گاه متوقف نشد و در کنار این دو گرایش نقاشان سنتی و قهوه خانه‌ای هم به حیات خود ادامه دادند. صادق تبریزی نقاشی بود که خلق یک رشته نقاشی آبستره را آغاز کرد. او از حروف فارسی استفاده می کرد و در کلاژهایش هم از عناصر تزیینی استفاده کرده است.

اگر بخواهیم از پیشگامان نقاشی آبستره در ایران صحبت کنیم، می‌توانم این مطلب را بگویم که نقاشان پیشگام نقاشی آبستره در ایران، یک روند متفاوتی نسبت به نقاشی ابستره در غرب پیش گرفتند. اول اینکه تاریخ این دو روند با هم متفاوت است و دوم این موضوع مطرح می شود که هنر آبستره در ایران سعی شده ایرانیزه شود. حالا چه توسط خط فارسی و چه با نقوش سنتی و قدیمی ما که اگر این نقاشی‌ها داستان داشته باشند و روایتگر موضوعی باشند، دیگر هنر آُبستره نیستند.

در چه زمانی این سبک نقاشی پیشرفت خوبی داشته است و سرآمدان آن چه کسانی بودند؟

این سبک از نقاشی تقریبا از دهه ۵۰ شروع می شود و به نظر من، تکنیک و استفاده از المان‌های ایرانی و حتی بافت و همینطور خط و رنگ و ... خوب بوده است اما نقاش این سبک در ایران هیچ‌گاه آزادانه به هنر ابستره نپرداخته و درگیر ایرانیزه کردن کار و همینطور ادبیات کار بوده است که هنر ابستره هیچ کدام از این دو را دربرنمی گیرد. به نظر من صادق تبریزی، منصور قندریز، همایون سلیمی، محسن وزیری مقدم، حسین زنده رودی و محمد احصایی را به عنوان سرآمدان این سبک می توان معرفی کرد. البته تاکید می‌کنم من در مورد کارهای کاملا غیرفیگوراتیو و جدا از ادبیات این نقاشان صحبت می‌کنم.

به نظر شما چه هنرمندانی و با چه روحیاتی به سبک انتزاعی روی می آورند؟

ببینید، منظور از نقاشی انتزاعی این است که شما هیچ گونه شی در نقاشی نبینید. لغت انتزاعی یک اصطلاح است. اما آبستره یک سبک است که از یک تاریخی شروع شده و در یک تاریخی خاتمه یافته است. من در مورد پاسخ به سوال شما از هنر آبستره استفاده نمی‌کنم و از اصطلاح انتزاعی استفاده می‌کنم. به نظر من، بیشتر کسانی که به انتزاع در کار نقاشی روی می‌آورند، دوست دارند موقع کار دست و پایشان بسته نباشد و به نوعی subject مزاحم گفتن حرفهایشان نشود. گاهی هم فیگور ناگهان در حین کار نمایان می شود که آن کلا موضوع دیگری است.

برنامه‌تان برای آینده چیست؟


من به عنوان یک هنرمند حرفه ای همیشه برای خودم برنامه دارم. در حال حاضر هم کار گرافیک انجام می‌دهم و هم نقاشی می‌کنم که نقاشی بیشتر وقتم را می‌گیرد و هم کانالی در تلگرام دارم که روزانه برای آن مطلب تهیه می‌کنم. برگزاری نمایشگاه‌ها و یا شرکت در سمینارها را هم باید در کنار کارهای دیگرم نیز قرار دهم. دوست دارم برای سال آینده نمایشگاهی از کارهای جدیدم که الان دارم روی آن‌ها کار می کنم و کاملا متفاوت با کارهای نقاشی قبلی‌ام است، داشته باشم و برای آن نمایشگاه در حال برنامه ریزی و کار کردن هستم و به کارهای جانبی‌ام هم مانند همیشه خواهم پرداخت.

(گفت‎وگو: آمن خادمی)

ارسال به دوستان