سکوتِ لبهات
غافلگیرِ کدام بوسه میشود دیگر
وقتی هنوز
طعمِ شعرهای مرا میدهد؟!
-------------------------------------
تو به تماشای نابودی من نشسته ای و
کم مانده تخمه هم بشکنی !
تو نه دل می سوزانی
نه چشم می پوشی
تو تنها گناهت
ندیدن دردیست که
پشت رضایتمندی من از تو
ریشه می کند !
-------------------------------------
لبم به جان نرسید
و رسید جان به لبم
تو مرحمت کن و
با بوسه ای تمام ام کن
-------------------------------------
بیدارم کن!
پیش از آنکه استخوانهایم را
شیپورِ بیدارباش کنند
-------------------------------------
آیا باید در آغوش تو جای میگرفتم
و آرزو میکردم
همان جا
همان لحظه
آغشته به عطرِ خوشِ گیسوانِ تو بمیرم؟
آه نازنینم
در آغوشِ تو جای گرفتم
همان جا
همان لحظه
مرا خوش تر آن بود
از عطرِ خوش گیسوانت
جانی دوباره بگیرم
-------------------------------------
خدا ما رو برای هم نمیخواست ..
فقط میخواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمهی ما مال ما نیست ..
فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم
-------------------------------------
ساده بودی مث سایه ..
مث شبنم رو شقایق
مث لبخند سپیده ..
مث شب گریهی عاشق
-------------------------------------
خستهتر از صدای من،
گریهی بیصدای تو
حیف که مانده پیش من،
خاطرهات به جای تو
-------------------------------------
کنارم هستی و اما
دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت میدونی عادت نیست
فقط دوست داشتن محضه
-------------------------------------
دلشوره میگیرم هر وقت بارونه
با گریه میخوابم هر جا زمستونه
تا حال موهاشو از باد میپرسم
حس میکنم بادم دیوونهی اونه