احمد پورنجاتی در سرمقاله روزنامه شرق نوشت:
در خبرها آمده است که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش زنده سخنان رئیسجمهور به مناسبت روز پزشک را قطع کرده است.
صرفنظر از جنبههای سیاسی این اتفاق، از منظر مسئولیت حرفهای و اخلاق رسانهای، این اقدام؛ یعنی قطع پخش برنامه زنده دومین مقام رسمی کشور از سوی رسانه رسمی متعلق به نظام، که متأسفانه پیش از این هم رخ داده، واجد یک مضمون اهانتآمیز به افکار عمومی و مخاطب است.
بهعنوان کسی که اندکی در عرصه مسئولیتهای رسانهای سابقه و کمابیش دلمشغولیهایی در مورد وضعیت رسانه در جامعه ایران دارم، وقتی با این پدیده مواجه میشوم جز اهانت و توهین به افکار عمومی چیزی در آن نمیبینم و متأسفم که بگویم تکرار این اتفاق نشان میدهد این اقدام به نوعی تاکتیک تبدیل شده است که مرتبا مورد استفاده بخش سیاسی صداوسیما که خبر را پوشش میدهد قرار میگیرد.
معتقدم اولین مدعی چنین رفتار اهانتآمیزی خود جامعه مخاطبان هستند. به بیان دیگر از این روش برخورد - بهخصوص با توجه به اینکه هیچ نکته یا توجیه خردپسندی برای چنین برخوردی وجود ندارد- یک پیام بسیار معنادار و قابلتأمل قابلاستنباط است و آن اینکه نوعی احساس قیمومیت و رابطه ارباب- رعیتی بین رسانه ملی و مخاطبان وجود دارد که من از آن با عنوان نوعی صاحباختیاری و بیپروایی در برخورد غیرمحترمانه با مخاطب یاد میکنم.
اگر سازوکار حسابوکتابدار و البته ضمانتداری در زمینه نظارت بر عملکرد رسانه وجود میداشت، بیتردید باید کسی که چنین تصمیمی را گرفته است؛ از سردبیر تا کارگردان و حتی مدیر شبکه و رئیس سازمان، بیدرنگ مورد سؤال و بازخواست قرار میگرفت و از افکار عمومی بهخاطر رفتار او پوزش خواسته میشد. ازسوی دیگر معتقدم این کار بهطور غیرمستقیم توهین به ملت ایران است چراکه به منتخب قانونی آنها که رئیسجمهور کشور است، اهانت شده. تو گویی نوعی بیحرمتی مضاعف به افکار عمومی با این اتفاق روی داده است، اما جالب اینجاست رسانهای این روش را به کار میبرد که در بسیاری از برنامههای شعارگونه و کلیشهایاش، بهعنوان احترام به نظر مردم دربهدر میگردد به دنبال سوژههایی که بهظاهر نقد و گلایه و نظر و شکایت مردم را از وضعیت اداره کشور عنوان کنند و بعد آنها را از موضع کنار مردم قرارگرفتن با یک وجهه مردمی و پز احترام به مردم نمایش میدهد. این همان داستان قدیمی باورکردن قسم حضرت عباس پز مردمی و دم خروس قطع سخنان منتخب مردم است و ماجرای تکراری این رسانه.
به نظر ميرسد تا از یک موضع انتقادی جدی با این رویهها برخورد و واکنش مناسب نسبت به آنها نشان داده نشود، مجددا هم تکرار خواهد شد. گمان میکنم بیشترین مسئولیت درباره این اتفاق مربوط به ردههای مدیریتی این سازمان است که انتظار دارند در فضای بسیار باز و آسان ارتباطی کنونی جایگاهی نزد مخاطبان داشته باشند و به هر آبوآتشی میزنند و بودجههای نجومی غیرقابلقیاس با هر رادیو و تلویزیونی در جهان را مصرف میکنند و نتیجه نمیگیرند.
کاش بهجای اینهمه، یکبار فکر میکردند پیامد حتی یک مورد شبیه آنچه دیروز اتفاق افتاده، فروریختن کاخ خیالی اعتماد مخاطب به رسانه است و چاره درد را از اینجا دوا میکردند. اگر این اتفاق آنچنان که در خبرها آمده است رخ داده باشد، ایکاش رئیسجمهور بهعنوان مجری قانون اساسی و همچنین رئیس یکی از قوای سهگانه که مسئولیت نظارت بر عملکرد رسانه را دارد، نه در دفاع از شخص خودش یا بهخاطر قطع سخنانش بلکه بهعنوان وکیل اراده ملی و افکار عمومی که حق اطلاعیافتن و شنیدن و مشاهدهکردن سخنان رئیسجمهورشان را داشتهاند با این موضوع تا هرجایی که لازم باشد برخورد کند.