روزنامه جوان نوشت:
رونمايي از موزيك ويدئوي «ايستادهايم2» كه زمان و هزينه زيادي براي ساخت آن صرف شده است، باعث شده تا نظرات و انتقادات زيادي معطوف به اين ساخته باشگاه فيلم سوره حوزه هنري معطوف شود، منتقدان بيشتر از اينكه از محتوا و ساختار اين موزيك ويدئو انتقاد داشته باشند، ميگويند هزينه اين كار با خروجي آن تناسب ندارد.
«ايستادهايم» از برج آزادي تا جزيره زيباي كيش!
موزيك ويدئوي «ايستادهايم2» همانطور كه از نامش مشخص است قسمت جديدي از يك موزيك ويدئوي قديمي است. «ايستادهايم» موزيك ويدئوي مشهوري است. همان موزيك ويدئويي كه چند جوان با رفتن به برج آزادي و با موسيقي حماسي مردم را جمع ميكنند و بين شان سانديس پخش ميكنند و دست جمعي سرود ميخوانند، انصافاً هم كار حماسي از آب در آمده است.
كارگردان اين كار محمد باقر مفيديكيا است كه در شناسنامه موزيك ويدئو با نام مستعار «م.ب مهاجر» معرفي ميشود. «ايستادهايم» يك طنازي خاصي نيز دارد تأكيد بر استفاده از سانديس براي جذب مردم. اين موزيك ويدئو با ريتم تند و شعر حماسياش شهرت پيدا كرد، همين موضوع باعث شد تا از حدود دو سال پيش باشگاه فيلم سوره حوزه هنري ساخت قسمت دوم اين مجموعه را كليد بزند. اما ديگر نه در تهران و فضاي باز كنار برج آزادي كه يادآور روزهاي انقلاب و مناسبتهاي انقلابي است، بلكه در جزيره قشم.
كار «ايستادهايم2» ولي به كندي پيش رفت و پروژهاي كه به نظر كارشناسان در عرض كمتر از يك ماه به اتمام ميرسيد با بيش از دو سال و هزينهاي بيش از يك ميليارد تومان (گفته ميشود اين پروژه يك ميلياردو200 ميليون تومان هزينه داشته است) به اتمام ميرسد. اين مبلغ و زمان در سينماي ايران رقمي است كه ميشود با آن يك فيلم سينمايي بيش از 90 دقيقهاي با عوامل كاملاً حرفهاي ساخت ولي حوزه هنري ترجيح داد تا اين پول را صرف كليپي هفت دقيقهاي كند. براي نمونه فيلم ايراني كه این روزها در سينماي جهان هم موفقيت زيادي داشته كمتر از يك ميليارد تومان هزينه توليد آن شده است.
هزينه در حد هاليوود؛ كيفيت در حد باليوود
سايت سينمايي «اسكرين كرافت» به فيلمنامه نويسان توصيه ميكند حتماً در زمان نوشتن فيلمنامه به هزينههاي آن توجه داشته باشند. اين سايت پنج توصيه به فيلمنامهنويسان ميكند كه از آن جمله انتخاب درست محل ساخت فيلم، انتخاب تعداد بازيگر، انتخاب درست ژانر و غيره است كه گويا سازندگان «ايستادهايم2» هيچگاه اين توصيهها را نديده يا لزومي ندانستهاند از آنها بهره گيرند. نشريه معتبر «فوربس» در گزارشي كه اخيراً منتشر كرده به معرفي گرانقيمتترين فيلمهاي ساخته شده تا به حال اشاره كرده است.
در اين گزارش نقل قولي از يكي از تهيهكنندگان هاليوودي آمده كه در آن بيشترين هزينه توليد فيلم را به بازيگران و جلوههاي ويژه فيلم مربوط ميداند. به گفته اين تهيهكننده هزينه تمام شده براي هر شات پنج ثانيهاي جلوههاي ويژه بين 70 تا 100 هزار دلار است. حال با مقياس كوچكي ميان «ايستادهايم2» و گزارش فوربس ميتوان ديد بچههاي باشگاه فيلم سوره در هزينه كرد چيزي كمتر از هاليووديها مايه نگذاشتهاند.
آقاي خواننده را چه كسي ميشناخت؟!
از بحث هزينه كه فاصله بگيريم، در محتوا «ايستادهايم2» به مراتب عقب افتادهتر از «ايستادهايم1» است و تيم توليدكننده به جاي آنكه از موفقيت قبلي خود دفاع كند در توليد بعدي چند گام هم عقبنشيني داشته است. خواننده اثر جديد را چه كسي غير از خانواده و اطرافيانش ميشناسد؟ نمیشد اين همه هزينه براي خوانندهاي بهتر و شناخته شدهتر انجام شود؟ حداقل سازمان سراج وقتي ميخواست براي انرژي هستهاي كليپ بسازد سراغ يكي از معروفترين خوانندههاي زيرزميني رفت نه مثل بچههاي حوزه سراغ كسي كه نه صدايش توانايي خواندن اشعار حماسي را دارد و نه چهرهاي هنري است كه مخاطبان را براي ديدن اثر مجاب كند.
فيلمي تخيلي براي سينماي هند ارتباط غيرمنطقي درباره حمله امريكا به هواپيماي مسافربري ايران و شرايط فعلي كشور نيز دسته گل ديگر اين كليپ است. جالب اينجا است سازندگان كه گويا زياد از حد فيلمهاي هندي و به خصوص موزيك ويدئوهاي هندي را نگاه ميكنند، در این کلیپ ایدههای فیلم هندی را پیاده کردهاند بهطوری که بعد از شليك ناو امريكايي، جوانان پرچم به دست كليپ از روي گلوله توپ ميپرند. يا اينكه صرفاً با يك فرياد، كشتيهاي جنگي امريكايي غرق ميشوند.
اين كار آيا به سخره گرفتن توان نظامي كشورمان نيست؟ آيا با وجود اينكه ايران جزو معدود كشورهاي منطقه است كه توان دفاعياش را بوميسازي كرده نميشد از توان نظامي كشورمان براي مقابله با امريكا استفاده كرد؟ حداقل گروههاي انيميشنساز در توليد انيميشنهايي مانند «هفت دقيقه تا تل آويو» نگاه واقع بينانهتري نسبت به توان دفاعي كشورمان دارند.
«ايستادهايم2» نه اجراي حماسي اثر قبلي را دارد نه در آن به توانمنديهاي كشورمان اشاره شده است، صرفاً معجوني است كه در هفت دقيقه ميخواهد چيزي غيرواقعي را به بيننده القا كند. باشگاه فيلم سوره كه دست رد به سينه بسياري از فيلمسازان جوان ايرانيزده است و صرفاً همكارياش را محدود به افراد خاصي كرده است، ميتوانست به جاي آنكه يك ميليارد و 200 ميليون تومان را خرج اين كليپ كند، آن را به چند فيلمساز آيندهدار ميداد تا آثار بهتري با ديدگاههاي واقعيتر توليد شود.
منبع : روزنامه جوان