۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۹۱۷۸۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۹ - ۱۵-۰۶-۱۳۹۵
کد ۴۹۱۷۸۱
انتشار: ۰۹:۱۹ - ۱۵-۰۶-۱۳۹۵

آمنه بهرامی از «لانتوری» شکایت کرد

معروف‌ترین قربانی اسیدپاشی کشور که با بخشش عامل اسیدپاشی در لحظه قصاص چشم‌هایش، به چهره‌ای جهانی تبدیل شد، با حضور در دادسرای فرهنگ و رسانه از تهیه‌کننده و کارگردان فیلم «لانتوری» شکایت کرد.

روزنامه «ایران» با انتشار این خبر، افزود: آمنه بهرامی که به‌دلیل پرداخت نشدن هزینه‌های عمل جراحی‌اش در اسپانیا با گلایه‌های فراوانی به ایران بازگشت، مدعی است عوامل این فیلم با استفاده از جزئیات زندگی او و جملات کلیدی کتابش، اما بدون هیچگونه مجوزی، سناریو را نوشته و فیلم را ساخته‌اند.

آمنه که در سال 83 در حمله اسیدی از سوی خواستگارش از ناحیه هر دو چشم نابینا شده و زیبایی چهره‌اش را تا حد زیادی از دست داده است، با اینکه در سال 90 موفق به گرفتن نخستین حکم قصاص برای اسیدپاشی در جهان شد اما در آخرین لحظاتی که متهم برای اجرای حکم آماده می‌شد، از حق مسلم خود در برابر گرفتن دیه گذشت و پسر جوان با شرط پرداخت دیه و از جنبه عمومی جرم به زندان بازگردانده شد.

ماجرای دریافت حکم قصاص چشم و پس از آن بخشش بزرگوارانه آمنه، او را به چهره‌ای جهانی تبدیل کرد. به همین خاطر کتابی که او درباره زندگینامه‌اش نوشته بود در سطح جهان با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد. از طرفی با توجه به اولین بودن حکم قصاص و بخشش در پرونده آمنه شرکت‌های فیلمسازی در داخل و خارج کشور با پیشنهادات مختلف برای ساخت فیلم زندگی این قربانی اسیدپاشی پاپیش گذاشتند و در نهایت آمنه در سال 93 با شرکتی آلمانی برای ساخت فیلم زندگی‌اش به توافق رسید.

قرارداد میلیونی با شرکت فیلمسازی آلمانی

سال 91، پس از اینکه خبر بخشش اسیدپاش آمنه در رسانه‌های جهان منعکس شد، یک شرکت فیلمسازی دولتی آلمانی برای ساخت فیلم، با این دختر پای میز مذاکره نشستند. آمنه در این باره به خبرنگار حوادث «ایران» گفت: «سال 91 این شرکت آلمانی پیشنهاد ساخت فیلم زندگی‌ام را داد. آنها معتقد بودند با توجه به اولین حکم قصاص و بخشش در پرونده یک اسیدپاشی موضوع زندگی‌ام برای ساخت فیلم مناسب است. مذاکرات تا سال 93 طول کشید و در نهایت قراردادی به ارزش 250 هزار یورو معادل یک میلیارد تومان به اضافه سود 2 درصدی فروش فیلم به توافق و امضای دو طرف رسید. از آنجا که کارهای مقدماتی فیلم مدتی زمان می‌برد، آنها 10 هزار یورو معادل 40 میلیون تومان به عنوان پیش پرداخت به حسابم واریز کردند تا من پای مذاکره با دیگران نروم. من هم این مبلغ را در همان سال صرف جراحی‌هایم در اسپانیا کردم.»

این قربانی اسیدپاشی اظهار کرد: «شرکت آلمانی امسال از من زمان خواسته بود تا مقدمات کار را آماده کند. به همین خاطر وقتی در اسپانیا بودم پیگیر شدم اما در کمال تعجب وناباوری، شرکت فیلمسازی آلمانی اعلام کرد: ماجرای ساخت فیلم زندگی‌ام منتفی است و نمی‌توانند ادامه همکاری دهند. آنها مدعی بودند بهمن 94 فیلمی به نام «لانتوری» در جشنواره برلین به نمایش بین‌المللی درآمده که با اینکه ساختار ضعیفی داشته اما نکته‌های سخت و کلیدی زندگی شما در آن به نمایش گذاشته شده پس سوژه این فیلم سوخته است. البته آنها با تشابهاتی که در فیلم و زندگی من وجود داشت فکر می‌کردند من فریبشان داده‌ام و خواستار بازگرداندن پیش‌پرداخت و سایر خسارت‌ها نیز بودند. ضمن اینکه آلمانی‌ها مدعی شدند با تهیه‌کننده و کارگردان ایرانی قرارداد بسته‌ام ولی من به طور کامل این موضوع را رد کردم. حال آنکه وقتی فیلم را دیدم و حتی تشابهات زیاد دیالوگ‌ها با جملات خودم را شنیدم به آنها حق دادم چنین تصوری درباره من داشته باشند. البته آنها نیز پس از بررسی‌هایی پی بردند من قرارداد را نقض نکرده‌ام. به همین خاطر پس از اکران فیلم لانتوری، به ایران آمدم و با مراجعه به دادسرای فرهنگ و رسانه از «رضا درمیشیان» کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم شکایت کردم. همچنین شکایتی نیز به سازمان سینمایی ارشاد ارائه کرده و نامه‌ای نیز برای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره نوشته و خواستار رسیدگی به موضوع شدم.»

این فیلم بار دیگر زندگی‌ام را سوزاند

آمنه همچنان برای درمان با مشکلات شدید مالی روبه‌رو است و به گفته پزشک معالجش در اسپانیا اگر نتواند هزینه عملش را فراهم کند به دلیل خشکی چشم با مشکلات فراوان دیگری مواجه می‌شود. این دختر که همه امیدش برای ادامه درمان به دریافت مابقی قراردادش با شرکت فیلمسازی آلمانی بوده گفت: «وقتی فیلم را نگاه کردم واقعاً ناراحت شدم. در سناریوی این فیلم نه تنها از لحظات کلیدی زندگی من پس از اسیدپاشی استفاده شده بود، حتی جملاتی که من گفته بودم نیز از زبان بازیگر بیان می‌شد. مجید در آخرین لحظات پیش از اسیدپاشی به من گفت: «یا مال من باش یا هیچ‌کس» و من این را در کتابم آورده‌ام. بخش دوم لانتوری هم با همین جمله شروع می‌شود. یا جمله «من بخشیدم. دیگر چیزی برای باختن ندارم» که لحظه بخشیدن مجید گفتم را نیز در فیلم استفاده کرده‌اند. همین طور وقایع و اظهارات شاهدان در پارک رسالت (محل اسیدپاشی)».

وی افزود: «من این پول را برای عمل‌هایم لازم داشتم ولی با پا پس کشیدن شرکت فیلمسازی آلمانی، فقط می‌توانم بگویم آقای درمیشیان و فیلم لانتوری زندگی‌ام را دوباره سوزاندند. من در این دو سال از دو کارگردان ایرانی و یک شرکت اسپانیایی پیشنهاد داشتم اما به خاطر قرارداد با شرکت آلمانی، همه را رد کردم. اما حالا دیگر همه‌چیز خراب و زندگی‌ام نابود شده و بار دیگر به فنا رفته است.»

از مصاحبه‌هایم سوءاستفاده شد

آمنه بهرامی درعین‌حال درباره انتشار مصاحبه‌ای از او که همزمان با اکران این فیلم با یکی از روزنامه‌ها انجام داده بود، گفت: «من فیلم را ندیده بودم و از مضمون آن نیز خبر نداشتم و فقط می‌دانستم درباره اسیدپاشی است. وقتی یکی از رسانه‌ها درباره آن با من مصاحبه کرد گفتم «هر کس به قربانیان اسیدپاشی کمک می‌کند، دستش درد نکند» اما این جمله من به عنوان تیتری تبلیغاتی برای فیلم استفاده شد و نوشتند؛ «آمنه از رضا درمیشیان به خاطر فیلم «لانتوری»تشکر کرد». به نظر من این کار اصلاً درست واخلاقی نبود و حالا هم فقط منتظر رأی دادگاه هستم. خسارتی که به من وارد شده، با شرایطی که من دارم خیلی سنگین است و امیدوارم رسیدگی لازم در این باره هر چه زودتر انجام شود.»

آمنه به شرط دیه از اسیدپاش گذشت

آمنه درباره شرط بخشش عامل اسیدپاشی نیز گفت: «خیلی‌ها در این سال‌ها از من پرسیدند چطور حاضر به بخشش شدی؟ این در حالی است که من در ازای گرفتن دیه از قصاص گذشتم و حتی مدرک هم دارم. اما در این سال‌ها هیچ حرفی از دیه نشد و وقتی فهمیدم مجید سه سال زودتر از پایان حبس 10 ساله‌اش آزاد شده و تنها شش ماه از تبعید شش ساله را گذرانده، با مدارکی که داشتم به‌شدت به این موضوع اعتراض کردم اما متأسفانه رفتار خوبی با من نشد. به همین خاطر از قاضی پرونده به دادگاه عالی قضات شکایت کردم و چند سالی است که پیگیر این شکایت نیز هستم که امیدوارم این ماجرا نیز هرچه سریعتر به نتیجه برسد.»

آمنه بهرامی در پایان با انتقاد از برخی حاشیه‌سازان در فضای مجازی و اینکه گفته شده وی پس از اسیدپاشی مبالغ قابل توجهی پول به دست آورده، نیز اظهار کرد: «به غیر از چند تن از مسئولان عالی‌رتبه، فقط روزنامه ایران بود که در سال‌های بحران مالی و نیازهای شدید درمانی‌ام دستم را گرفت و کمکم کرد. بنابراین هیچ‌وقت کمک این روزنامه و مردم نیکوکار کشورم را فراموش نمی‌کنم؛ اما در پاسخ به برخی شایعه‌سازان می‌گویم که به‌راستی مگر نه این است که زندگی من در اوج جوانی به دست یک اسیدپاش جنایتکار تباه شد؟ مگر نمی‌دانند که برادر جوانم به خاطر وضعیت من خودکشی کرد؟ مگر نمی‌دانند که بعد از این فاجعه چه بلایی بر سر من و خانواده‌ام آمده است؟ راستی آن روز که من به‌خاطر مردم و کشورم از حق مسلم قصاص عامل اسیدپاشی گذشتم، قهرمان مردم شدم، ولی امروز به‌خاطر ناتوانی در پرداخت مخارج عمل‌های جراحی‌ام همچنان دست به دامن مردم و مسئولان هستم. من این شایعه‌سازان را به خدا سپردم و امیدوارم خدا از گناهشان بگذرد. اما مردم و مسئولان بدانند که طی سال‌های اخیر پزشکان اسپانیایی و پرستاران بیمارستان به من کمک مالی کردند تا بتوانم به درمانم ادامه دهم. اما افسوس که هزینه‌های من همچنان قابل توجه است و حالا هم بدون پشتوانه به دنبال دریافت وام و... هستم.»
ارسال به دوستان