روزنامه آفرینش نوشت:
براساس اعلام و گزارش خبرگزاريها، گويا آمريكا و روسيه براي آتش بس در سوريه به توافق اوليه رسيدهاند و وزراي خارجه دوكشور در اين زمينه بايكديگر بحث و گفتگو كردهاند. براساس گفتههاي جان كري وزيرخارجه آمريكا، «توافق شده تا حکومت سوريه حملات هوايي عليه غيرنظاميان را متوقف کند. اين توافق در نهايت منجر به انتقال سياسي در سوريه و پايان جنگ در اين کشور مي شود. همچنين قرار است آمريکا و مسکو مرکز مشترکي را براي جنگ با گروه داعش و جبهه النصره ايجاد مي کنند».
اگرچه همگان به اتفاق نسبت به ضرورت يك توافق سياسي براي حل و فصل بحران سوريه اعتقاد دارند، اما بايد زواياي مختلف اين توافق مورد بررسي قرار گيرد تا مشخص شود از بابت اين توافق سياسي چه اتفاقاتي براي تحولات ميداني سوريه رخ خواهد داد و چه سرنوشتي در انتظار حكومت اين كشور خواهد بود.
هرچند كه براي مختومه دانستن بحران سوريه و يا اجرايي شدن توافقات اين چنيني بسيار زود و غيرمحتمل است، اما بايد توابع آن براي ايران به عنوان اصلي ترين عنصر حاضر در تحولات نظامي سوريه مورد بررسي قرارگيرد. درحال حاضر ايران و روسيه براي حمايت از نظام بشار اسد دركنار هم قرار دارند و با تقسيم جنگ هوايي و زميني بين خود در مقابل گروههاي تروريستي ايستادهاند.
تاهمين جاي كار نيز شاهد برخي چرخشها و عقب نشينيهاي روسها در جنگ سوريه بودهايم. در مقطعي كه گمانهزنيها درمورد توافق با آمريكا براي تبادل اطلاعات در سوريه مطرح شد، شاهد بوديم كه روسها نيروهاي نظامي خود را از سوريه خارج و جنگندههاي خود از پايگاه لاذقيه را منتقل كردند و معدود نيروهاي خود را براي انجام امور باقي گذاشتند.
اما پس از اينكه روسها ديدند آمريكا و متحدانش، در تقسيم كيك سوريه سهم قابل توجهي به آنها اختصاص نميدهند بار ديگر پا به عرصه ميدان گذاشتند و اينبار سعي كردند با پيشرويهاي نظامي و دستاوردهاي بزرگتري همچون محاصره حلب به برگ امتياز مفيدتري دست يابند و در مذاكرات دست برتر را داشته باشند.
اين موضوع را ميتوان در حال حاضر مشاهده كرد. روسها به كمك ديگر نيروهاي نظامي حامي نظام سوريه توانستند طي ايام اخير تلفات سنگيني بر تروريستها وارد كنند و تا آستانه دروازههاي حلب پيش روي كنند. همچنين براي نشان دادن جديت خود در امر پيشروي نظامي در مقطعي از پايگاه نوژه همدان براي حملات جنگنده بمب افكنهاي خود استفاده كردند تا آمريكا و متحدان غربيش را از دست قدرت خود در سوريه و همراهي ايران، مطلع نمايند.
اين نمايش روسها كافي بود تا غرب براي مذاكرات بعدي خود را آماده كند تا روسها را با خود همراه سازد. چرا كه روسها نياز به همراهي غرب دارند، ودرمسئله اوكراين و تحريمهاي گسترده مالي آمريكا و اروپا به شدت تحت فشار هستند. البته اين بار روسها تجربه ضربه خوردن از توافقات قبلي و آتشبسهاي اين چنيني در دفعات قبلي كه موجب پيشروي تروريستها و حوادثي همچون خانطومان گرديد، را به ياد دارند و احتمالا با احتياط بيشتري حركت خواهند كرد.
اما با تمام اين اوصاف، قدرمسلم صلحي كه اين دوابرقدرت توليد كنند نفع چنداني براي ايران و ديگر نيروهاي مقاومت نخواهد داشت.
ممكن است جز اندكي آرامش مقطعي در جبههها حاكم شود، اما نميتوان انتظار تساوي ميان خواستههاي ايران و غرب در مسئله سوريه را داشت! تجربه نشان داده همواره قدرتهاي بزرگ منافع خودرا در تيتر اولويتها قرارمي دهند .
البته دولت سوريه مي تواند منافع مارا در زمره منافع خود مطرح كند تا به اين وسيله ماهم دست پر ميدان را ترك كنيم . اما مسلماً منافع دو ابرقدرت جايي براي تحقق خواستههاي ايران را باقي نميگذارد. علي الخصوص كه درحال حاضر روسها خود را سردمدار جنگ وتعيين تكليف نهايي سوريه قلمداد مي كنند. بحران پيچيده سوريه پيش بينيها را بسيار سخت ساخته است و نميتوان موضوع قطعي را براي آينده اين كشور درنظر گرفت. به هرحال ايران به عنوان تاثير گذار ترين نيروي حاضر درمعادلات سوريه نبايد در توافقات ميان ابرقدرت ها ناديده گرفته شود. اگر اين چنين شود عملاً هزينهها و فشارهايي كه از بابت جنگ برايران و نيروهاي مقاومت وارد شده، دست مايهاي براي روسها خواهد شد تا از آن براي اميال جهاني و منطقهاي خود بهره ببرند.