منظور از مجبور شدن در سطر بالا چیست؟ از دست دادن قوه مجریه، درگذشت دو زعیم بزرگ این جریان یعنی آیتالله مهدوی کنی و حبیب الله عسگراولادی، حاشیه نشینی ناطق نوری و سکوت عجیب دیگر بزرگان اصولگرا، باعث شده بود تا جریان راست ایران برای بقا در فضای سیاسی ایران دست خود را به سمت آیتالله مصباح یزدی، رئیس موسسه امام خمینی و رهبر معنوی جبهه پایداری دراز کند.
حضور پررنگ اصلاحطلبان برخلاف دورههای گذشته باعث شده بود تا جریان محافظه کار ایران فکر کند برای چند صباحی میتواند با "آیتالله قم نشین" به وحدت برسد. ترس از رقیب مشترک عامل خوبی برای راضی کردن مصباح برای وحدت بود.
وحدت تا حدودی شکل گرفت و همه جریانهای راست ایران پشت یک میز نشستند اما خروجی این داستان برخلاف میل محافظه کاران بود. بیتشرین سهم در فهرست اصولگرایان برای انتخابات مجلس دهم به جریان منتسب به آیتالله مصباح یزدی یعنی جبهه پایداری رسیده بود.
مصباح یزدی قبل از این هم نشان داده بود زیاد
اهل وحدت نیست و دوست دارد در سمفونی اصولگرایی
ساز خود را کوک کند و کاری به دیگر نوازندگان ندارد. مروری به نظرات او در مورد
جبهه پایداری و و حدت با اصولگرایان به خوبی حکایت از این معنا دارد.
مصباح یزدی در مورد اصولگرایی نظر مشخصی دارد و رسماً اعلام کرده است که جبهه پایداری را به دیگر جریانهای اصولگرایی ترجیح میدهد. او همچنین به دوستان خود هشدار میدهد و میگوید: "باید توجه کرد در زمانی که جنس نابی مثل ولایتمداری، اصولگرایی و آرمانخواهی در جامعه طرفدار پیدا میکند، جنس قلابی آن هم زیاد میشود."
آیتالله قم نشین زمانی که با دعوت سید رضا تقوی از اعضای جامعه روحانیت برای روبرو میشود میگوید:" همانطوری که توقع یکیبودن فتاوای همه مراجع در احکام شرعی بیجاست، توقع اینکه در مسایل اجتماعی نیز بین افراد وحدت نظر حقیقی حاصل شود، غیرواقعبینانه است، مخصوصا با توجه به اینکه در مسایل اجتماعی افراد با موضوعات سروکار دارند و نه فقط احکام؛ لذا اتحاد نظر در چنین مسایلی شبیه به محال است."
او با این تفکر و در چانه زنیهای سیاسی بیتشرین سهم را برای جریان متبوع خود در انتخابات مجلس گرفت. حاصل این وحدت در تهران البته شکست سنگین بود. هیچکدام از سی نامزد جریان اصولگرا به پارلمان راه پیدا نکردند.
به نظر میرسد برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در اردیبهشت 96، محافظه کاران تصمیم گرفتهاند راه را بر آیتالله مصباح ببندند و دیگر نه او و نه جریان منتسب به او را وارد بازی وحدت نکنند. امروز اصولگرایان حتی سنتیترین آنها به دلیل نزدیکی به پایداریهای متهم به تندروی میشوند. اصولگرایان میخواهند با دور شدن از مصباح، لکه تندروی را از لباس خود پاک کنند.
تشکیل جلسات وحدت میان آیات موحدی کرمانی و یزدی به عنوان روسای جامعه روحانیت و جامعه مدرسین بدون آیتالله مصباح حکایت از این معنا دارد.
ظهور گفتمان اعتدال در کشور بعد از خرداد 92 و استقبال مردم و عقلای جامعه از آن باعث شده است تا محافظه کاران هم به این نتیجه برسند که به جای دراز کردن دست خود به سمت جریان تندرو به سوی "اعتدال" گام بردارند.
آنگونه که از شواهد پیداست با تصمیم اصلاحطلبان برای حمایت از روحانی و استراتژی اصولگرایان برای دوری از جریان تندرو، مصباح یزدی و پایداریها تنهاترین روزهای خود را سپهر سیاست ایران تجربه میکنند.
انشاءالله با تیترهای نامناسب و خلاف ،به دنبال تشویش جامعه نباشیم.درضمن دعاگو باشید یاحق