با گفتارهایی از مجتبی حسینپور بازپرس سابق دادسرای جنایی تهران، دکتر شمسی عبداللهی روانشناس، دکتر فریال شوشتری مشاور خانواده و دکتر سعید خراطها آسیبشناس اجتماعی
برداشت اول
به گزارش شهروند؛ خودش را کشت، درست یک هفته مانده به تولد ٢٥سالگیاش. چرا؟ چون از پسر مورد علاقهاش «نه» شنید، آن هم درست بعد از ٦سال آشنایی. شنید که به درد هم نمیخورند و باید از هم جدا شوند. با چشمان گریان به خانه رفت، باورش نمیشد این حرفها را از «کامران» شنیده باشد. قلبش شکسته بود، نمیتوانست خودش را بدون او تصور کند. همه فکر میکردند آنها مال هم هستند، مگر میشود یکشبه همه چیز بههم بریزد؟ تلفنها و پیغامهایش بیجواب ماند و کامران محکم پای حرفش ایستاده بود و غصههای «رویا» محلول شد در آب و اشکهایش سرازیر ماند. زندگی بدون کامران را نمیخواست و درست در همین حواشی به زندگیاش پایان داد.
برداشت دوم
سورپرایزش خراب شد، درست یک هفته مانده به تولد ٢٥سالگی رویا. چرا؟ چون برای غافلگیرکردن دختر موردعلاقهاش یک دعوای صوری به راه انداخت و هرگز تصور نمیکرد سناریواش به قیمت مرگ رویا تمام شود، آن هم درست قبل از سورپرایز روز نامزدی. همه آن لحظههایی که دخترک روی تخت اتاقش اشک میریخت و پشتبهپشت هم شماره کامران را میگرفت، او مشغول سفارش حلقه نامزدی، گل، شیرینی و دعوت مهمانها بود. همان مهمانهایی که میدانستند آنها مال هم هستند و درست در حواشی این جشن بزرگ نامزدی، خودکشی رویا همه را غافلگیر کرد.
نگاهی به پدیده جدید سورپرایز
نه فقط اسمش، خودش هم خارجی است. این روزها «سورپرایز» یا همان «سورپریز» درست مثل همه پدیدههای نوظهور بیهویت، راهش را کج کرده به رابطهها. اینکه میگویم نوظهور یعنی بعید است که «کوروش کبیر» به جز لشکرکشی به دژ مادی پاسارگاد و غافلگیری مادها، جنگها و فتحهایش را براساس سورپرایز کنونی چیده باشد یا مثلا وقتی با اسب درحال تاختوتاز در میدان نبرد است از همسرش «کاساندان» خواستگاری کرده باشد.
اینکه میگویم بیهویت یعنی همانطور که در فرهنگ ما نه گفتن و نه شنیدن خیلی راحت قابل قبول نیست اما این «نه» در خارج از کشور دچار هویت و اصل و نسب است. بخشی از تابوی «نه» و ظرفیت پذیرش آدمها برمیگردد به همین پدیده سورپرایز کنونی. قبل از توضیحات بعدی باید بگویم تراژدی نخست گزارش یک ماجرایی کاملا واقعی بود که همین چند هفته پیش در تهران رخ داد.
ما در اجتماعی زندگی میکنیم که مردمش خیلی زود عصبانی میشوند، پرخاشگری میکنند و شاید زود هم پشیمان شوند! مقایسه برخوردهای زنان و مردان در برابر دوربینهای مخفی در کشورهای اروپایی نسبت به واکنش شهروندان ایرانی در موقعیتی مشابه گواه این موضوع است. آنها در برابر عجیبترین تلههای دوربین مخفی، آرام و خندانند، درحالیکه تصور چنین شوخیهایی در کشور ما نهتنها قابل پذیرش نیست، بلکه گاهی به دعوا نیز میانجامد، نمونهاش هم کلیپ دوربین مخفی با حامد بهداد! با این حال بازار تولدها، مهمانیها، هدیهها و مناسبتهای مختلف برای سورپرایز کردن همچنان در ایران داغ است که آخرین آن هم سورپرایز کاپیتان پرواز تهران - کیش برای دختر مورد علاقهاش بود. در این پرواز کاپیتان ضمن خوشامدگویی به مسافران، از مسافر صندلی شماره یک تقاضای ازدواج کرد و چند لحظه بعد حلقه ازدواج را در مقابل مسافران به او هدیه داد.
قلمرو غافلگیرکننده فضای مجازی
«لاکچری سورپرایز» نام یک پیج در صفحه اینستاگرام است، پر از عکسهای مهمانیهای آنچنانی و غافلگیرکننده. بیش از ٨هزار فالور دارد و عکسهایش در رابطه با مهمانی و هدیههایی است که پسرها و دخترها بهعنوان سورپرایز برای هم گرفتهاند. کاربران یا عکسها را لایک میکنند یا زیر عکسها به تبادلنظر و ایده گرفتن میپردازند. اتفاقی که بازار سورپرایز و طرفدارانش را داغداغ نشان میدهد.
«روشهای سورپرایز کردن عشقمون» نام یکی دیگر از تالارهای گفتوگو در سایتهای اینترنت است.
اعضای این تالار، حضور فعالی دارند: «تا حالا عشقتونو سورپرایز کردین؟ سورپرایزای قشنگ زندگیتونو که برای عشقتون انجام دادین یا قراره انجام بدینرو برامون بنویسین تا همه کلی روش سورپرایز یاد بگیریم»
٦١٠ کامنت این تاپیک گفتوگو پر است از واکنشهای متفاوت کاربران. آیدی با نام «با صفا» نوشته: «کارتهای کوچک رنگی درست کنید و دلایلی که به خاطر آنها همسرتان را دوست دارید روی آنها مختصر بنویسید، درنهایت آنها را در یک جعبه رنگی یا حتی یک شیشه خالی قرار دهید با ربانهای پارچهای تزیین کنید.»
کاربران در تالارهای گفتوگو هنوز نظراتشان را تبادل میکنند. تا قبل از چاپ این گزارش، آخرین کامنت نوشته میشود، کاربری با آیدی «آیس» در جواب به سوال بهترین روشهای سورپرایزکردن گفته: «با زن دومت برو سورپرایزش کن». از این گروهها و بحثها بین اینستاگرامیها و اعضای شبکههای مجازی کم نیست. گروههایی که وسط هر بحث و تبادل نظری شیرجه میروند و خرابش میکنند. فرناز با شکلک خنده نوشته: «راست میگه، چون حسادت میکنه بیشتر عاشقت میشه».
با بادکنک های هلیومی و رقص نورهای بلک لایت در فضایی بسیار زیبا عزیزان تان را در جشن های تولد، نامزدی، فارغ التحصیلی غافلگیر کنید.» این آگهی یک شرکت خدمات مجلس در اینستاگرام است. تبلیغی که نشان می دهد طرفداران این مد می توانند برای بهتر برگزار شدن مهمانی های شان به کسانی که تجربه این کار را دارند هم مراجعه کنند. بنابراین باید گفت هر پدیده ای که با مد سر و کار داشته باشد یک بازی به نفع بازار اقتصاد نیز هست. در واقع مد باعث رونق بازار می شود و این مد نه از مغازه ها و فروشگاه ها بلکه به کام خدمات مجالس تمام شده است.
خلاصه اینکه دهه فضای مجازی است و گهگاهی چند نفر مینشینند پشت گوشیها و لپتاپهایشان و به یکدیگر پیشنهادات ویژه میدهند. دههای که به میانه راه رسیده و نرسیده نشانههایی دارد که به وضوح میتوان دغدغههایش را احساس کرد.