مشاور فرهنگی سفارت ایتالیا در دویست و شصت و ششمین شب از مجموعه شبهای مجله بخارا که به پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی اختصاص یافته بود، وی را شیفته عظمت تمدن ایرانی توصیف کرد.
به گزارش مهر، دویست و شصت و ششمین شب از مجموعه شبهای مجله بخارا، به شب پیترو دلاواله اختصاص داشت که عصر چهارشنبه ۱۲ آبان، با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، سفارت ایتالیا در ایران، مدرسه ایتالیایی پیترو دلاواله و مجله بخارا برگزار شد.
برگزاری این جلسه، با حضور سخنرانان: مائورو کنچاتوری (سفیر ایتالیا در تهران)، پروفسور کارلو چرتی (مشاور فرهنگی سفارت ایتالیا)، محمود بهفروزی (مترجم کتاب سفرنامه پیترو دلاواله)، دکتر محمد جعفری قنواتی (عضو شورای عالی علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی) و مهشید اسماعیلی(مترجم و محقق زبان ایتالیایی) به مناسبت اولین روز از هفته زبان و فرهنگ ایتالیا بود و در ابتدا علی دهباشی دبیر این جلسات، ضمن خوشامدگویی به میهمانان این نشست بخشهایی از زندگینامه پیترو دلاواله را قرائت کرد.
در ادامه مائورو کنچاتوری در سخنانی ضمن تشکر از بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به دلیل همکاری در برگزاری این نشست در آغاز نخستین روز از هفته اختصاص یافته به فرهنگ و ادبیات ایتالیایی و قدردانی از کانون زبان فارسی و تشکر از همکاریهای علی دهباشی در برگزاری شبهای فرهنگی و هنری مشترک میان سفارت ایتالیا و مجله بخارا، گفت: پیترو دلاواله به عنوان یک نشان و سنبلی از دوستی و مودت میان ایران و ایتالیا محسوب میشود. بی دلیل نیست که مدرسه ایتالیاییهای تهران نام او را بر خود دارد. از این روی رئیس و مدیر جدید این مدرسه میان ما حضور یافتند تا مزه ای از نوع دوستی میان دو ملت را بچشند.
سفیر ایتالیا در تهران ادامه داد: در جلسات همفکری با دوستان ایرانی خود، تصمیم گرفتیم تا نام پیترو دلاواله را بر روی این ابتکار عمل فرهنگی بگذاریم. او از اشراف زادگان ایتالیایی سده ۱۷ میلادی بودند. یکی از مسافران مهمی که به عنوان شرق شناس در این منطقه از آسیا، در سال۱۶۱۴ سفر خود را آغاز کردند و این سفر زمان زیادی به طول انجامید. از کشورهای بسیاری از جمله ایران بازدید کرد. او به عنوان نمادی از کنجکاوی مردم غرب نسبت به چیزی که ما به عنوان شرق میشناسیم، نمود پیدا میکنند. نشانه ای از یک کنجکاوی روشنفکرانه دارند اما در بخشی دیگر نمادی از کنجکاوی ای که ما به عنوان ایتالیاییها در خود جستجو میکنیم، بودند. چنانکه در نشستهای بسیاری که در محل بنیاد موقوفات افشار با دیگر دوستان داشتیم، صحبت از مشابهتهای فرهنگی و ذاتی میان این دوملت بود و یکی از این نشانهها همانا کنجکاوی در قبال فرهنگ دیگری و شناخت آن است.
سفیر ایتالیا در ادامه گفت: دلاواله در طی سفر خود بازدیدی از تخت جمشید داشت و در واقع این راهی بود جهت ایجاد ارتباط میان دو طرف. در پی آن سفری به اصفهان کرد و به دربار شاه عباس رفتند.
سپس کارلو چرتی به بخشهایی از زندگی دلاواله و ویژگیها و خصوصیات اخلاقی وی اشاره کرد و گفت: وی پیش از هر چیز یک اومانیست است و به معنای واقعی به رنسانس ایتالیا تعلق داشت. فردی تحصیل کرده و محقق در زمینههای گوناگون، او یکی از نقش آفرینان صحنه روشنفکران رم و ناپل است. وی در خلال سالهای ۱۶۱۴ تا ۲۶ سفری طولانی به شرق را در پیش گرفت. سفری که از ایتالیا او را به هندوستان برد. ابتدا به سرزمین مقدس عزیمت کرد و به زیارت بیت المقدس که در آن زمان یکی از سنتی ترین و مقدس ترین زیارتگاهها بود، رفت. در سال ۱۶۱۶ به مقصد رسید. هنگام بازگشت از فلسطین، برنامه سفرش را تغییر داد. ابتدا به بغداد و سپس از از طریق کوههای مرتفع و پوشیده از برف زاگرس کردستان به اصفهان، نصف جهان و دربار باشکوه صفوی رسید. مسیری که سه قرن بعد باستان شناس بزرگ آلمانی، ارنست هرستفلد آن را پیمود؛ هر چند شیفتگی وی در برابر عظمت تمدن ایرانی شکل دیگر داشت.
وی افزود: دلاواله به قصد خدمت مشتاق بود به دربار صفوی رهسپار شود. کنجکاوی ذاتی روشنفکرانه و تمایل به ماجراجویی و دست یافتن به شکوه در این میان، سهم بزرگی در سفرهایش داشتند. البته عشق یکی از عناصر مهم زندگی او بود، عنصری که او را تنگاتنگ به خاورمیانه مورد علاقه اش پیوست. دلاواله عاشق و دلبسته بانو معانی یک زن جوان مسیحی که پدرش کلدانی و مادرش ارمنی بود، میگردد عشقی شدید و سودایی که دست مایه درک عمیق وی درباره کشورهای مورد سکونتش میشود. عشقی چنان قوی که بعد از مرگ همسر جوانش در سال ۱۶۲۱ در میلان-که اولین فرزندش را مرده به دنیا آورد و به تبی سخت دچار شد و از دنیا رفت- دستور میدهد جسمش را مومیایی کنند. در سفرهای طولانی بعد نجیب زاده رومی همواره تابوت همسرش را که بعدها در کلیسایی در رم دفن میگردد به همراه میبرد. بنا به خواسته وی پس از مرگش در سال ۱۶۵۲ در کنار همسرش در همان کلیسا دفن میشود.
مشاور فرهنگی ایتالیا در ایران، در بخشی از سخنان خود به میراث ارزشمند دلاواله پرداخت و گفت: مهمترین میراث او اطلاعات ارزشمندی هست که درباره کشورهایی که از آنها دیدن کرده به جا گذاشته است. خاطرات این سفرها و دقت شایان وی عمدتا در نامههای طولانی و سخت کوشانه اش منعکس هستند که برای دوست خویش، ماریو اسکیپانو به امید اینکه از آنها روایت بلند و مرتب استخراج نماید، مینویسد. در کل دلاواله سی و شش نامه بسیار طولانی نوشته است. از این میان هجده نامه به ایران اختصاص دارند. کیفیت انسانی و روشنفکرانه این نامهها حتی اگر در موارد طولانی خسته کننده هستند آنها را به یکی از مهم ترین سند های تاریخی نیمه دوم حکومت شاه عباس اول، تبدیل کرده است. یکی از منابعی که مسائل سیاسی را توصیف میکنند. وی با دیدی متفاوت وقایع اجتماعی، جشنها و سیاستها و پیوندها و رویدادهای داخلی دربار را دیده و ثبت میکند. این رویدادها از دید یک خارجی که تمایل به ایرانی شدن دارد و توانهای زبان و خرد لازم یعنی فارسی و ترکی را به خوبی صحبت میکند، میباشد. به اضافه شایستگی زبانی و فرهنگی همسرش که به معنی واقعی چند زبانه بود، این اجازه را به وی داد تا تنگاتنگ با گروههای مختلف قومی مذهبی و فرهنگی آن زمان در رفت و آمد باشد.
به گفته وی، جدیدترین چاپ نامههای کامل پیترو دلاواله به نیمه قرن نوزدهم میلادی بازمی گردد، در انگلستان این مجموعه به زبان ایتالیایی چاپ شده است. بعد از آن کتابهای بسیاری در مورد او نوشته شده اند و بخشی از نامههای او تجدید چاپ شد. به عنوان مثال سال ۱۹۷۲ یک کتاب در ایتالیا منتشر شد. ترجمههای کاملی از اثر وی به ز بانهای فرانسوی و آلمانی و هلندی موجود هستند. اینکه این نامهها به انگلیسی ترجمه نشده است کنجکاوی برانگیز است. ترجمه فارسی که در ایران داریم از کتاب فرانسه صورت گرفته است.
در ادامه برگزیده ای از مجموعه عکسهای شبهای بخارا که شامل نشستهایی مشترک میان مجله بخارا و سفارت و مدرسه ایتالیاییها بود، ورق خورد. بخش ایران «سفرنامه پیتر دلاواله» نخستین بار در سال ۱۳۴۸ توسط شعاع الدین شفا از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه و در سلسله انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شد. متن کامل سفرنامه در دو جلد به فارسی توسط محمود بهفروزی ترجمه و از سوی نشر قطره منتشر شد. کتاب حاضر دو هزار صفحه است و ناشر بدین سبب که این حجم از مطالب را در دو جلد جای دهد، ناچار بوده که به صورت فشرده مجموعه را به چاپ برساند. جلد جدید این کتاب در انتشارات علمی فرهنگی در دست چاپ است.
سپس محمود بهفروزی، درباره اهمیت و ارزش و اعتبار کتاب «سفرنامه پیترو دلاواله» سخن گفت و در ادامه محمد جعفری قنواتی درباره فولکلور ایران در سفرنامه مورد بحث این شب توضیحاتی را ارائه کرد و آخرین سخنران این نشست، مهشید اسماعیلی مدرس و مترجم و دانش آموخته زبان ایتالیایی از وجه نا گفته ای از دلاواله که مربوط به اشعار او درباره ایران و ... و بود، سخن گفت.